هواشناسی دماوند و توچال

 

پیش بینی هواشناسی قله دماوند ( شش روزه )

 

پیش بینی هواشناسی قله توچال (شش روزه )

استفاده از اینترنت جهت پیش بینی آب هوا در ورزشهای طبیعت!


برداشت از ویلاگ چال ( توحید نوروزی)

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------


نویسنده : توحید نوروزی - ساعت ۱۱:۱٧ ‎ق.ظ روز شنبه ۱۳٩٠/۸/٧
 

میخوایم به یه برنامه داخل طبیعت بریم . کویر ، کوهنوردی ، جنگل نوردی ، دوچرخه کوهستان ، اسکی ... اما چجوری می تونیم از پیش بینی وضع هوای اون منطقه مطلع بشیم. برای پیش بینی وضع آب و هوای شهرها به خصوص شهرهای اصلی کار راحته ، از روزنامه و رادیو تلوزیون خودمون تا سایتهای مختلفی که در اینترنت هست و اطلاعات آب و هوای شهر های جهان رو نمایش میدن همگی نیاز ما رو جواب میده اما مسلما برای رفتن به طبیعت نمی تونیم به پیش بنی وضع آب و هوای نزدیک ترین شهر تکیه کنیم و انتظار داشته باشیم مثلا آب و هوای مشابهی رو در کوهی در نزدیکی یک شهر تجربه کنیم. چه بسا در کوه یا دشتی نزدیک به یک شهر بارندگی و دمای پایینی رو در فصلی مثل بهار یا پاییز داشته باشیم اما در خود شهر وضعیت کاملا عادی و مطلوب باشه.

سایتهایی هستند که می تونند در این زمینه ما رو کمک کنند و من شخصا در تمامی برنامه هایی که اجرا می کنم ازشون استفاده می کنم و تا الان نتایج خیلی قابل قبولی گرفتم .

کوهنوردی:

خوب اول اگه قصد ما صعود به قله ای باشه می تونیم سری به سایت معتبر و معروف Mountain-forecast.com بزنیم. این سایت وضعیت آب و هوای کوههای بسیاری رو در خودش داره از جمله کوههای معروف زیر رو در ایران :

  1. علم کوه
  2. آزاد کوه
  3. برج
  4. دماوند
  5. درفک
  6. کلک چال
  7. تخته سلیمان
  8. توچال
  9. کرکس
  10. شیرکوه
  11. بیستون
  12. الوند
  13. سبلان
  14. دنا
  15. اشتران کوه
  16. تفتان
  17. جوپار
  18. زرد کوه

جالبه ! نه؟ خدا رو شکر که ایران تو این سایت فیلتر نیست و می تونیم ازش استفاده کنیم. اما طریقه استفاده از این سایت به این صورت مرحله به مرحله اینجوریه :

اول : مرور گر رو باز می کنیم و آدرس سایت رو وارد می کنیم : Mountain-forecast.com

دوم بعد از باز شدن سایت باید کشور ، رشته کوه و خود کوه رو انتخاب کنید - مطابق شکلهای زیر :

توجه کنید برای انتخاب کوههایی که گفتم باید در قسمت subrange رشته کوه رو اول انتخاب کنید تا کوههای مربوط به رشته کوه در قسمت mountain ظاهر شود. به عنوان مثال برای انتخاب کرکس باید Central Iranian Plateau رو انتخاب کنید و برای انتخاب دنا باید گزیته subrange را روی انتخاب اول که خالی است قرار دهید. تعدادی از کوهها هم در قسمت range باید به جای iranian Plateau ، گزینه zagros را انتخاب کنید تا بتوانید کوههایی مثل تفتان یا زردکوه را انتخاب کنید. کمی دسته بندی بهم ریخته و نادرست است اما اطلاعات خود کوهها درسته و ممکنه هر چند وقت یکبار دسته بندی هاشون عوض بشه یا کوهها و محدوده های جدیدی به سایت اضافه بشه.

بعد از اینکه کوه را انتخاب کردید ، صفحه به صورت خودکار عوض شده و اطلاعات هواشناسی کوه مربوطه نمایش داده می شود. و درابتدای صفحه چنین چیزی خواهیم دید :

در صفحه اول اطلاعات محدوده جغرافیایی کوه مورد نظر رو میبینید و خبری از پیش بینی آب و هوای اون نیست اما به بالای صفحه که عکسش رو براتون گذاشتم نگاه کنید. در ستون Forecast از 1000 متری تا ارتفاع قله یعنی 5670 متری برای شما دسته بندی کرده و با کلیک بر روی هر کدوم از اونها ، پیش بینی آب و هوای کوه رو در اتفاع مورد نظر می بینید. مثلا ما بر روی 4000 متر کلیک می کنیم یعنی حدود جایی که بارگاه سوم و یا پناهگاه سیمرغ قرار دارد و چنین چیزی خواهیم داشت :

در اینجا پیش بینی هوا شناسی امروز و 5 روز آینده رو به ما نشون می ده  و اطلاعا هر روز رو در سه قسمت صبح ، بعد از ظهر و شب به تفکیک نمایش داده . اگر اطلاعات هواشناسی رو برای اولین وضعیت یعنی صبح همین امروز بیان کنیم به ما میگه که در صبح روز شنبه ما:

  • 20 کیلومتر باد در جهت شمال شرقی داریم
  • 9 سانتیمتر بارش برف داریم
  • باران نداریم
  • حداکثر و حداقل دما منفی هفت درجه است یعنی دما در طول صبح ثابته.
  • با احتساب وزش باد 20 کیلومتری سرمای هوا در حدود منفی چهارده درجه احساس میشه ،منظورم گزینه chill هست . یعنی اگه یه  روکش دستکش ضد باد فقط دستت باشه دمایی که دستت حس می کنه منفی هفت درجه است اما اگه دستت لخت باشه دمای منفی چهارده درجه رو احساس می کنی.
  • یخ بندون در ارتفاع 2900 متری اتفاق میفته یعنی در اون ارتفاع دقت کنید شاید نیاز به بستن کرامپون داشته باشید.
  • و در انتها به ما میگه که طلوع آفتاب ساعت 5:50 و غروب آفتاب ساعت 16:38 خواهد بود.

در صعود های چند روزه یک قله مثل دماوند که صبح در ارتفاع سه هزار متری کار رو شروع کنیم و تا بارگاه  در بالای 4000 متری بریم و شب رو بمونیم و در نهایت صبح فردا اقدام به صعود قله کنیم ، این پیش بینی در ارتفاع متفاوت خیلی به کار ما میاد و میتونه برنامه ریزی صعود ما رو دقیق تر کنه. این نوع پیش بینی در صعود های هیمالیایی و ارتفاع بلند که مرتب بین کمپ ها نفرات رفت و آمد می کنند ارزش خیلی زیادتری پیدا می کنه.

فقط یه نکته ، اگر وارد این سایت شدید و نتایج رو به صورت فارنهایت مشاهده کردید میتونید گزینه Metric رو از قسمت کنار پیش بینی که زمینه سبز رنگی داره و در تصویر هم مشخصه انتخاب کنید تا نتایج رو به صورت سلسیوس ببینید.

اگه قله ای که میخوایم بریم جزو لیست این سایت نباشه اما قله ی رو در نزدیکی اون به ما میده میشه به اطلاعات اون قله نزدیک نیز با توجه به شرایط قله تکیه کنیم. مثلا از اطلاعات قله برج می تونیم برای هرزه کوه یا خلنو ها استفاده کنیم اما برای مثال برای دو خواهرون نمی تونیم به دماوند مراجعه کنیم چون میدونیم دماوند خیلی شرایط خاصی داره و ممکنه در حالی که رویه دماوند کولاک شدیدی باشه روی قله های اطراف اون شرایط اصلا اینجور نباشه. خوب اگر هنوز نمی تونیم وضعیت آب و هوای قله مورد نظرمون رو بفهمیم تا انتهای مطلب با من بیاید شاید فرجی شد !

 

اسکی:

برای اسکی هم یه سایت خوب دیگه بهتون معرفی میکنم برادر همین سایت قبلی هست به اسم Snow-forecast.com . بعد از رفتن به این سایت باید نام کشور و پیست اسکی مورد نظر رو انتخاب کنیم :

 

همونطور که می بینید این سایت برای ایران وضعیت آب و هوای این پیست های رو در اختیار میذاره :

  1. آب علی
  2. دربندسر
  3. دیزین
  4. دماوند
  5. پولادکف
  6. سپیدان
  7. شمشک
  8. توچال

فقط دماوند تو این لیست جزو پیستها نیست که بهر حال اطلاعات اون رو آورده. بقیه کار بعد از انتخاب پیست اسکی مثل سایت قبلی Mountain-forecast هست که بر اساس ارتفاعی که انتخاب می کنید پیش بینی چند روز آینده اون رو بهتون میده.

حالا که اطلاعات پیست شمشک و دیزین رو داریم می تونیم وضعیت آب و هوای قله های اطراف این پیست ها مثل کلون بستک ، سرکچال ، روته و آبک رو هم تخمین بزنیم .

 

دوچرخه کوهستان ، کویر نوردی ، جنگل نوردی ، دشت و دریاچه و دریا

خوب از این جای کار به بعد مثل سایت های قبلی که گفتم هلو برو تو گلو نیست و به ابتکار عمل و کمی صرف زمان احتیاج داره. مثلا فرض کنید ما میخوایم بریم دشت لار دوچرخه سواری یا یه برنامه جنگل نوردی و به اطلاعات هواشناسی نیاز داریم .

خوب برای اینکار اول باید نرم افزار معروف گوگل ارث رو نصب کنید . یا از تو این سی دی های برنامه ها یا از تو خود سایت گوگل آخرین نسخه رو بگیرید و نصب کنید.

روش کار چیه ؟ ببینید اول ما باید با استفاده از گوگل ارث مختصات منطقه ای که رو که میخوایم بریم در بیارم و بعد این مختصات رو تویه سایت دیگه که خیلی خفنه جستجو کنیم و با کمی صبر و حوصله پیش بینی وضعیت آب و هوا رو در بیاریم. اصلا سخت و پیچیده نیست خیالتون راحت حتی جذاب هم هست پس یه بار سعی کنید .

بعد از اینکه گوگل ارث رو نصب کردید باید سیستم موقعیت اون رو به درجه تغییر دهید تا در سایتی که میگم بتونیم باهاش کار کنیم. برای همین در گوگل ارث از منوی tools برید option  رو انتخاب کنید و بعد در پنجره باز شده مثل تصویر زیر Decimal Degrees رو انتخاب کنید :

 

فرض اینکه ما قسمت شمالی دریاچه لار مد نظرمونه و میخوایم آب و هوای اون رو پیدا کنیم. با گوگل ارث روی نقطه مورد نظر می ریم و یک نشانه یا همون PlaceMark رو روی نقطه مورد نظر قرار میدیم ، مثلا به این شکل :

 

 

لازم نیست نقطه رو ذخیره کنیم ، فقط می خوایم طول و عرض جغرافیایی شو داشته باشیم پس همین حالت گوگل ارث را رها می کنیم و سایت زیر رو باز می کنم :

freemeteo.com

بعد از باز کردن سایت در پایین اون سایت یه پنجره جستجو به این شکل خواهیم داشت:

همانطور کی می بینید اینجا از ما طول و عرض جغرافیایی رو سوال کرده به علاوه اینکه از ما میخواد شعاع جستجو رو هم مشخص کنیم. برای مثال ما با توجه به گوگل ارث این اطلاعات را تا دو رقم اعشار وارد کرده و محدوده جستجو رو هم برابر 10 کیلومتر قرار می دیم :

حالا دکمه OK رو می زنیم و نتیجه جستجو فهرستی از مکانهای ثبت شده در این سایته که به شعاع 10 کیلومتری نقطه ما در سایت وجود داره :

این فهرست شامل مناطق مختلفی یه که حتی نوع اون رو نشون میده مثل کوه ، رودخانه ، منطقه ، خط الراس  و...  خوشتون اومد ؟ آره خیلی باحاله . البته بگم به اسامی همیشه اعتماد نکنید . گاهی وقتها خود اسم محدوده ما تویه لیست هست و گاهی به علت گستردگی محدوده مثل دشت لار یا نبودن خود محدوده باید چند نقطه در اطراف رو بررسی کنیم. برای همینه که دونستن نام محلهای اطراف خیلی کمک میکنه اگر هم نمیدونستید مهم نیست یکم وقت بیشتری باید بگذارید.

تویه این لیست دو نقطه نظر من رو برای دشت لار جلب کرد یکی کوه عسل عسل و یکی آب سفید که روی هر دو کلیک می کنم و برای مثال برای کوه عسل عسل صفحه زیر رو خواهم داشت :

 

خوب اطلاعات هوا شناسی کوه عسل عسل رو در دشت لار داریم و با کلیک روی گزینه DayForecast-7 میتونیم اطلاعات روزهای آینده اون رو هم ببینیم . فقط یه نکته مهم . برای اینکه مطمن بشیم این نقطه به صورت صحیحی روی سایت تعریف شده می تونیم این نقطه یعنی کوه عسل عسل رو در نقشه گوگل مپ نیز مشاهده کنیم . برای اینکار روی گزینه map که به صورت قرمز در عکش دورش رو خط کشیدم کلیک کنیم و روی نقشه باز شده نا انتها زوم می کنیم. نتیجه چنین خواهد بود :

همانطور که در تصویر مشخصه و با توجه به اطلاعات قبلی خودم کوه عسل عسل به درستی در این سایت مارک شده و اگر هم به اسم دیگه ای ثبت شده بود خیلی مهم نبود بلکه مختصات نقطه مهمه که در اینجا نزدیک به نقطه مورد نظر ما نیز هست.

پیش بینی برای کوه عسل عسل بارندگی برف است . برای تمرین بیشتر اطلاعات نقطه دیگری به نام سفید آب رو هم بررسی می کنیم و چنین نقطه ای در این سایت با این نام ثبت شده :

این نقطه هم نزدیک نقطه مورد نظر ماست و این نقطه هم بارندگی دارد پس می توانیم مطمئن شویم که دشت لار بارندگی دارد .

با استفاده از این روش می توانیم برای بسیاری از کوهها نیز مانند همین کوه عسل عسل پیش بینی آب و هوا داشته باشیم هرچند به تفکیک ارتفاع به ما گزارش نمی دهد.

با استفاده از این سیستم می توانید برای هر کجا که دلتان می خواهد گزارش پیش بینی آب و هوا رو برای تا هفت روز آینده داشته باشید و برنامه های طبیعت گردی و ماجراجویی های خودتون رو برنامه ریزی کنید. ضمنا شعاع جستجو رو می تونید کم زیاد کنید و 10 کیلومتر تنها یه پیشنهاده از طرف من.

لوازم و تجهیزات جدید ایمنی در بهمن

لوازم و تجهیزات جدید ایمنی در بهمن:

گردآوری: دکتر حمید مساعدیان

عضو کمیسیون پزشکی اتحادیه جهانی کوهنوردی

با تشکر از سایت: کدوک ...در بلندا

ابزار ها و تجهیزات جستجو و  نجات بهمن را به طور کلی می توان به سه دسته تقسیم کرد :ابزار های جلوگیری از وقوع بهمن ٬ تجهیزات زنده ماندن در بهمن و تجهیزات جست و جو و نجات بعد از بهمن.  
بر اسا آمار بیش ارز ۵۰ درصد از قربانیانی که کاملا در زیر بهمن مدفون شده اند جان سالم به در نبرده اند حتی کسانی که به بیکن و دستگاه های ردیاب دیجیتالی مجهز بوده اند.به همین خاطر بیشترین توجه را باید بر جلوگیری از در معرض خطر بهمن قرار گرفتن و عبور نکردن از مناطق بهمن خیز و همچنین پیش گیری از وقوع بهمن داشت.در ادامه تعدادی از وسایل مرتبط با بهمن معرفی معرفی می شود.

 

بیکن ها (Avalanche Beacon)

بیکن ها دستگاه های ارسال و دریافت امواج رادیویی می باشند که به وسیله این دستگاه می توان محل مدفون شدن فرد بهمن زده را مشخص کرد.این دستگاه ها ابتدا در سال ۱۹۶۸ توسط Dr. John Lawton اختراع شد.


از اولین مدل های بیکن ساخته شده

امروزه بیکن ها تنوع بالایی نسبت به دهه های گذشته دارند و برخی دارای ویژگی های ویژه ای هستند.بیکن های قدیمی تر از قدرت بیشتری برخوردار بودند ولی کار با آن ها سر در گم کننده و دشوار بود.

 نکته ی مهمی که باید مورد توجه قرار داد(و متاسفانه افراد کمی به آن توجه می کند و یا آن را می داند) این است که: تمامی دستگاه های تمامی شرکت ها با یکدیگر سازگاری دارند ٬بدین معنا که می توانند امواج یکدیگر را دریافت و یا برای هم ارسال کنند.این موضوع بدین خاطر است که تمامی بیکن ها طبق استاندارد جهانی امواجی با فرکانس 457 KHz را ارسال و دریافت می کنند.پس در هنگام خرید شما نباید اصلا به این موضوع فکر کنید که آیا فلان مدل می تواند این مدل را پیدا کند یا نه!

در حالت کلی ۳ نوع بیکن وجود دارد:
-آنالوگ
-دیجیتال
-آنالوگ/دیجیتال(هیبرید)

 آنالوگ

بیکن آنالوگ

این مدل از بیکن ها کم کم در حال از رده خارج شدن هستند و بیشتر طرفداران خود را از است داده اند.
مدل های آنالوگ از دامنه ی جست و جوی بالایی برخوردارند  برای دریافت امواج از فواصل دور مناسب هستند اما به هر حال کار با آن ها چندان راحت نیست و نیاز مند تجربه و تمرین فراوان می باشد.مدل های آنالوگ از قیمت نسبتا پاییینی برخوردارند.
مدل های آنالوگ بدین صورت عمل می کنند که امواج رادیویی را به صدا تبدیل می کنند و هر گاه که به فرد مورد نظر نزدیکتر شوید صدای شنیده شده بلند تر می شود.طریقه کار با مدل های آنالوگ در مقاله دکتر توضیح داده شده است.

دیجیتال

بیکن دیجیتال

این مدل از بیکن ها در حدود سال های ۲۰۰۱ به بازار عرضه شد.هدف اصلی تولید این نوع از بیکن ها کم کردن زمان پیدا کردن قربانی به وسیله راحت تر کردن کار با آن ها است.
بیکن های دیجیتال از میکرو پروسسور هایی بهره می برند که که با آنالیز کردن سیگنال هایی دریافتی فاصله تا فرد قربانی و همچنین جهت حرکت را به ما نشان می دهد.
کار با مدل های دیجیتال نسبت به آنالوگ ها بسیار راحت تر است ولی ضعفی که نسبت به مدل های آنالوگ دارند این است که از دامنه جست و جوی کوتاه تری سود می برند.
بیکن های دیجیتال نسبت به توانایی هایی که دارند٬قیمت های متفاوتی دارند.برای مثال بیکن مدل DSP شرکت PIEPS درارای توانایی مارک کردن ۳ دستگاه را دارد که قیمت آن در بازار ایران حدودا ۶۴۰ هزار تومان است ولی مدل Freeride همین شرکت که توانایی مارک تنها یک دستگاه را دارد حدودا ۲۲۷ هزار تومان است.

آنالوگ/دیجیتال(هیبرید)

بیکن هیبرید

این مدل از بیکن ها از تکنولوژی هر دو مدل انالوگ و دیجیتال بهره می برند ولی به نظر نمی رسد که ویژگی خاص یا چشمگیری داشته باشند.از این نوع بیکن ها تنها یک یا مدل تولید شده است و این مدل نزی مانند مدل های آنالوگ در حال از رده خارج شدن هستند.


طریقه ی حمل بیکن توسط کیف مخصوص آن

 نکته ای که مهم است,بدون توجه به نوع دستگاه شما, این است که همواره شما باید به تمرین بپردازید تا در مواقع اضطراری از سرعت عمل کافی برخوردار باشید و بتوانید از دستگاه به درستی استفاده کنید و وقت را ذخیره کنید.

 

 

میله  سونداژ

میله های سونداژ یکی از وسایل مهم در عملیات جست و جو و نجات می باشد.چه زمانی که از بیکن استفاده می کنیم باید برای تعیین محل دقیق قربانی از آن ها استفاده کرد و زمانی که قربانی از دیگر وسایل مانند بیکن ٬ توپ بهمن و ... استفاده نکرده است میله های سونداژ تنها راه برای تعیین محل قربانی می باشد.شرکت های مختلفی میله های سونداژ را تولید می کنند ولی در واقع آن ها با یکدیگر تفاوت چندانی ندارند.
۳مورد را درهنگام خرید میله سونداژ باید مد نظر قرار داد:
۱-طول میله
۲-ماده  استفاده شده در ساخت میله
۳-سیستم اتصالات میله سونداژ

 طول

اکثر میله های سونداژ دارای طول های استاندارد ۲۰۰٬۲۴۰ و ۳۲۰ سانتی متر می باشند.اما بعضا بعضی از مدل ها دارای طول های متفاوتی نیز می باشند که معمولا ان ها رد طول های بلند تر ۲۶۰٬۲۲۰ و ۲۸۰ تولید می شوند. .
در اکثر میله ها هر قطعه درارای طول ۴۰ سانتی متر می باشد و به همین دلیل است که طول های استاندارد در نظر گرفته شده است.اما مدل هایی که از طول های استاندارد پیروی نمی کنند دارای طول های بلند تری می باشند که امکان دارد برای قرار دادن آن ها در کوله برای شما مشکل ایجاد کند.
اگر معمولا در منطق پر برف برنامه های خود را اجرا می کنید پس بهتر است که طول های بلند تر را برای خرید انتخاب کنید ولی اگر تفاوت وزن چندان برای شما اهمیت ندارد بهتر است که طول بلند تر خریدای کنید.

 جنس میله

همانند بیل های برف میله های سونداژ هم معموا از آلومینیوم ساخته می شوند ولی مانند بقیه ابزار که امروزه از کربن برای تولید آن ها استفاده می شود٬این وسیله نیز استثنا نبوده و مدل هایی که جنس آن ها کربنی می باشد نیز تولید می شود.
مهمترین تفاوت میان میله های کربنی و آلومینیومی تفاوت وزن آن ها می باشد که میله های کربنی مقداری سبک تر می باشند.البته این دو مدل تفاوت دیگری نیز دارند که این تفاوت قیمت آن هاست! میله های آلومینیومی قیمتی در حدودا ۶۰ هزار تومان دارند ولی مدل های کربنی حدودا  ۱۱۵ هزار تومان می باشند.

 

اتصالات

گاها سیستم های اتصالات میله های سونداژ متفاوت می باشند و شما باید در هنگام خرید توجه داشته باشید که با کدام سیستم راحت تر هستید و کدام مدل را می توانید سر هم کنید.تمامی مدل ها دراای قفل های مطمینی هستند ولی بعضی از آن ها سریعتر می باشند و برخی از میله سونداژ ها توانایی آن را دارند که در تنها 3 ثانیه سر هم شوند.

 

٬Pieps iProbe میله ی سونداژی کم نظیر

این مدل شرکت PIEPS تحولی در میان میله سونداژ ها ایجاد کرده است.
این مدل دارای یک دستگاه گیرنده بیکن کوچک در بالای ان است که تنها با یک باتری قلمی برای ۲۵۰ ساعت کار میکند و توانایی دریافت امواج از فاصله دو متری را داراست.هنگامی که در حال سونداژ کردن هستید برای این که تفاوت میان یک کوله٬سنگ و یا یک قربانی را تشخیص دهید باید تنها بر احساس و تجربه خود اتکا کنید ولی به کمک این مدل می توانید مطمین شوید که آن جسم خود فرد مورد نظر بوده است و نه کوله او تا بجای اینکه کوله قربانی را نجات دهید خود قربان را نجات دهید و در وقت صرفه جویی کنید!
طریقه ی کار این بیکن همانند بیکن های معمولی می باشد و توسط تغییرات در صدای بیپ ی که تولید می کند شما را از مکان فرد مطلع می کند.
همچنین این مدل توانایی این را نیز داراست که بیکن افرادی را که پیدا کرده اید توسط دکمه ای که بر روی بدنه آن وجود دارد غیر فعال کنید که این مزیت بسیار مهمی برای مواقعی است که چند قربانی وجود دراد و از سردرگمی امدادگران جلوگیری می کند, اما متاسفانه این ویزگی تنها برای بیکن های شرکت Pieps عمل می کند.

تنها عیبی که برای این میله سونداژ کربنی می توان بیان کرد قیمت بالای این مدل است که در ایران دارای قیمت تقریبی۲۰۰ هزار تومان می باشد.

 

 

 

کیسه های هوای  (Avalanche Air BAG)

 

 یکی از تجهیزاتی که بیش از ۲۵ سال است تولید می شود ولی در ایران شاهد استفاده از آن نیستیم کیسه های هواست.
همان طور که میدانید یکی از بدترین حالاتی که برای یک فرد بهمن زده ممکن است اتفاق بیفتد مدفون شدن کامل در زیر برف و بدتر از ان مدفون شدن در عمق برف است.دلیل اصلی مرگ قربانیان بهمن آسیب های ناشی از برخورد بهمن نمی باشد بلکه مدفون شدن در زیر بهمن دلیل اصلی مرگ قربانیان است.حدودا ۹۰ درصد از مواردی که به مرگ انجامیده اند به دلیل خفگی و فشار بالای ناشی از حجم بالای برف بوده است.
در گذشته اعتقاد بر این بود که بیشتر مدفون شدگان بهمن در عمق زیاد برف و حدودا ۲متری مدفون می شود(که در طرح درس پیشرفته برف و یخ فدراسیون نیز همین مورد گفته شده است) اما براساس تحقیقات هایی که به تازگی انجام شده است٬ عمقی که اکثر قربانیان بهمن در آن دفن می شوند٬ در اکثر مواقع کمتر از یک متر است.


کیسه های هوای بهمن بدین صورت عمل می کنند که پس از کشیده شدن ظامن آن که بر روی بند کوله پشتی قرار دارد به سرعت دو یا یک کیسه هوا(بسته به مدل کیسه هوا) باز می شود و در پشت فرد قرار می گیرد که باعث می شود  همانند جلیقه نجات ٬فرد به سطح برف بیاید و در عمق برف مدفون نشود.
یکی از ویژگی های این وسیله این است که در بیشتر مواقع٬چه در حالتی که افتاده اید و وزنتان بر روی کیسه هاست و یا زمانی که بهمن شما را زده است و حجمی از برف روی شما قرار دارد٬کپسول هوای این وسیله قدرت آن را دارد که کیسه های هوا را باد کرده و جان شما را نجات دهد.
   


در بعضی از مدل ها کیسه های هوا علاوه بر اینکه در پشت شما باز می شوند در کنار سر و گردن شما نیز قرار می گیرند و باعث می شود آسیب های کمتری به  سر و گردن شما وارد شود و همچنین سر شما خارج از برف قرار بگیرد.

 کیسه های هوا بر روی کوله های خود شرکت و توسط خود شرکت نصب می شوند.کوله هایی که هم مورد استفاده شرکت ها قرار می گیرد از مقاومت بالاتری برخوردار است٬برای مثال بند های دوشی این کوله ها تا ۴ برابر نسبت به کوله های معمولی مقاوم ترند.
کیسه های هوا یک بار مصرف نبوده ولی باید بعد از هر بار استفاده آن ها را توسط نمایندگی های شرک شارژ کرد.

 (در اینجا فیلمی را می توانید مشاهده کنید که کیسه ی هوا جان یک اسکی باز را نجات می دهد.)

 

 

توپ بهمن(Avalanche Ball)

یکی دیگر از تجهیزاتی که برای زمان بعد از وقوع بهمن کاربرد پیدا می کند توپ های بهمن هستند.توپ بهمن مدل مدرن و ارتقا پیدا کرده ی نخ بهمنی است که در گذشته مورد استفاده قرار می گرفت.
توپ های بهمن به وسیله ی طنابی٬ که طولی ۶ متر دارند٬ مستقیما توسط هارنس خود وسیله به فرد متصل می شوند با این تفاوت نسبت به نخ بهمن که توپی در انتهای نخ وجود دراد که همواره بر روی سطح برف قرار می گیرد و به راحتی و به سرعت محل دفن فرد قربانی بهمن را به کمک آن مشخص کرد.
توپ های بهمن دارای سیستم فنری می باشند و بر خلاف کیسه های هوا که توسط فشار هوا حجم پیدا می کنند این وسیله توسط سیستم فنری خود حجم پیدا می کند و بر روی برف می ماند.

     

یکی از مزیت های توپ های بهمن این است که آز آن ها می توان در تمامی کوله ها بهره گرفت و متعلق به نوع خاصی کوله نمی باشد زیرا این وسیله بر روی کوله و بیرون آن قرار می گیرد و دارای حجم زیادی نیز نمی باشد.وزن این وسیله تفریبا ۱ کیلوگرم می باشد.



توپ بهمن دارای ضامنی است که بر روی بند دوشی کوله قرار می گیرد که با کشیدن آن وسیله عمل می کند و به بیرون پرتاب میشود.ویژگی خوب دیگری که این وسیله دارد یک بار مصرف نبودن آن وعدم نیاز به شارژ می باشد زیرا با جمع کردن توپ که دارای سیستم فنری است و می توان بار ها و بار ها بدون نیاز به باتری و یا کپسول هوا از آن استفاده کرد. 

مزیتی که توپ های بهمن نسبت به کیسه های هوا دارند این است که در صورتی که پس از مدفون شدن فرد در زیر بهمن٬ بهمن مجددی بر روی بهمن قبلی بیاید٬ توپ باز هم بر روی سطح بهمن قرار خواهد گرفت و این به خاطر انعطاف پذیری ان است اما کیسه های هوا بدین صورت نیستند و در زیر برف پس از بهمن دوم مدفون می شوند.

توپ های بهمن بر بیکن ها نیز برتری دارند!!ابتدا اینکه زمان تعیین محل دفن قربانی بهمن را به شدت کاهش می دهند و همچنین در موردی که چندین نفر دچار بهمن شده اند  کار تعیین محل افراد مختلف نسبت به بیکن بسیار راحت تر انجام می گیرد و هر فرد و کسانی که به بیکن و مجهز نیستند نیز می تواند به راحتی در عملیات امداد شرکت کند که این مزیتی فوق العاده است. ولی هیچ وقت نباید توپ بهمن را جایگزین بیکن کرد.


امداد در شرایطی که چند مصدوم وجود دارد

 در اینجا می توانید طریقه استفاده و جمع کردن توپ بهمن را ببینید.

 

 

آوالانگ(Avalung)

آوالانگ شرکت بلک دایاموند نیز یکی دیگر از وسایلی است که می تواند جان شما را نجات دهد!
در ۱۵ دقیقه اول بعد از حادثه اگر فرد به سرعت پیدا و نجات داده نشود امکان زنده ماندن او به شدت کاهش می یابد و این به خاطر تجمع دی اکسید کربن در برابر صورت و کمبود اکسیژن و خفه شدن فرد است و این زمانی است که آوالانگ ارزش خود را نشان می دهد.
این وسیله مدت زمان ۱۵ دقیقه را به حدودا ۱ ساعت افزایش می دهد که این ۴۵ دقیقه ی اضافی برای نجات جان مصدوم بسیار ارزشمند است.
AvaLung بدین صورت عمل می کند که هوای بازدم و گازهای co2 را از جلوی صورت شما دور کرده و  آن را به پشت بدن شما می برد و اکسیژن لازم برای تنفس شما را تامین می کند.همچنین این وسیله باعث کاهش یخ زدن برف های اطراف صورت در زمانی که در زیر برف دفن شده اید می شود زیرا شما عمل تنفس خود را توسط این وسیله انجام می دهید.
در زمانی که در زیر برف فرد دفن می شود باید تمام دم و باز دم خود را توسط این وسیله و نه از طریق بینی انجام دهد. 
این محصول توسط شرکت بلک دیاموند در دو مدل عرضه می شود.یک مدل که بر روی کوله های این شرکت طراحی و نصب شده است و مدل دیگر که به صورت جلیقه پوشیده می شود.در مدل جلیقه ای باید به یاد داشته باشید که برای کارکرد بهتر وسیله آن را حتما بیاد بر روی همه ی لباس های خود بپوشید و چیزی بر روی آن نپوشید.


در مدل کوله ای دهانه بر روی بند دوش کوله قرار دارد و محل خروج دی اکسید کربن بر روی پشت کوله قرار دارد.قیمت این وسیله در مدل جلیقه ای در حدود 130 دلار می باشد و وزن آن هم ۲۵۰ گرم می باشد ولی در مدل های کوله ای دارای تنوع زیادی است.

     

 

 

 

 

RECCO

recco

یکی از جدید ترین  تجهیزات جست و نجات ,RECCO می باشد.این وسیله با اینکه وزنی کمتر از 4 گرم دارد ولی می تواند تاثیر بسزایی در پیدا کردن فرد قربانی بگذارد.از ویژگی های این وسیله بی نیاز بودن به باتری است و اینکه این وسیله همواره روشن است و دکمه ی خاموش و روشن ندارد!!
این وسیله که به صورت ثابت و دائم بر روی کلاه کاسکت٬لباس٬کفش ها و ... نصب می شود و حتی بضی از شرکت ها از قبل این وسیله را بر روی محصولات خود نصب می کنند.

recco reflector
recco reflector


این وسیله از دو قسمت RECCO detector و RECCO reflectors تشکیل شده است که قسمت RECCO detector  در اختیار امداد گران باید باشد و این وسیله توسط امواجی که ارسال می کند و امواج دریافتی از قسمت بازتابننده محل فرد قربانی را مشخص می کند.

recco detector
recco detector

منابع:

backcountrysafety.com
 Wikipedia.org
snowsafe.co.uk
وبسایت شرکت بلک دایاموند
دفترچه ی Avalung
lawinenball.at
pistehors.com
snowsafe.co.uk
avalanchetools.com
avalanchesafety.ca
pieps.com
recco.com

برداشت از وبلاگ :  انجمن پزشکی کوهستان ایران

 

آشنایی با مسیرهای معمول دیواره علم کوه !

 

اثری خواندنی و ارزشمند از :   شهرام عباس نژاد

 


آشنایی با مسیرهای معمول دیواره علم کوه

آشنایی عمومی با دیواره علم کوه و مسیرهای روی آن و توضیحاتی مختصر در مورد مسیرهای صعود گرده آلمانها ، هاری روست ، فرانسوی ها و 52 لهستان + مشهد را در ادامه مطلب بخوانید .

با کسب رخصت از همه پیشکسوتان و بزرگانی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم در آموزش دیواره نوردی به من نقش داشته اند ، مطلب زیر را به تمامی دیواره نوردان و علاقه مندان به رشته دیواره نوردی تقدیم میکنم .

مقدمه

از آنجایی که شناخت عمومی شرایط دیواره بلند و مسیر مورد نظر برای صعود ، قبل از هر نوع برنامه ریزی و تمرین برای صعود ضروری است ؛ تصمیم گرفتم شرح مختصری از مسیرهای مورد توجه روی دیواره علم کوه را برای علاقه مندان و آرزومندان صعود این دیواره محبوب یاداشت کنم . البته شاید آشنایی با کلیه مسیرهای دیواره علم کوه در ذیل مطلبی کوتاه ممکن نباشد ، اما این آغازی برای گردآوری و تکمیل اطلاعات فوق است .  

 

علم کوه و دیواره علم کوه

 

دیواره علم کوه

 

علم کوه ، علم کوه زیبا ، علم کوه رویایی با ارتفاع تقریبی ۴۸۵۰ متر از سطح دریا دومین قله بلند ایران است . این قله زیبا از مسیرهای مختلفی که در رنج وسیعی از آسان تا سخت صعود میشود ؛ از جمله از مسیر طالقان - پراچان - دمچه - حصارچال و مسیر تنکابن - سه هزار - یخچال غربی ولی  مسیرهای صعود از کلار دشت چیز دیگریست . با توجه به شخصیت مهمانپذیر مردمانی که در کلاردشت زندگی میکنند و با وجود شرایط ییلاقی منطقه کلاردشت و زیبایی بی حدو حصر مسیر های صعود ، صعود از این منطقه از دیرباز بیشتر انجام شده است . صعود به علم کوه از این منطقه از دو مسیر ونداربن - تنگه گلو - حصارچال علم کوه و بریر - سرچال - علم چال - علم کوه انجام میپذیرد .

از تخت سلیمان به علم کوه نگاه کنی این پیداس

علم کوه از دریچه دوربین حمید یعفوبی

     جبهه شمال-شمال شرقی(که عموما به آن با عنوان دیواره علم کوه اشاره میشود)و جبهه شمال غربی علم کوه به صورت دیواره ای بوده و بین این دو دیواره نیز یک گرده (گرده آلمانها) وجود دارد که در حقیقت علم کوه رابه شانه کوه متصل میکند و دیواره های مذکور و یخچال های پای آنها را از هم جدا میکند . در مطلب پیش رو قصد دارم مسیرهای بیشتر مورد علاقه صعود کنندگان را به صورت مختصر شرح دهم .  

    جنس سنگهای منطقه علم کوه گرانیتی است (با طیف رنگی کرم ،خاکستری و حنای) . سنگهای گرانیتی سخت و محکم جذابیت فوق العاده ای برای سنگ نوردان و دیواره نوردان دارد .

       گرده آلمانها

گرده آلمانها

گرده آلمانها و دیواره علم کوه

 

مسیر صعود از گرده آلمانها مسیری از درجه زمانی III و کلاس 5 است . این یعنی یک سنگ نورد نرمال و متوسط این مسیر را در چیزی حدود 5 تا 8 ساعت صعود میکند . مسیر صعود از گردنه شانه کوه شروع میشود . گرده آلمانها با عارضه معروف سنگ سماور از همه سو قابل تشخیص است . در حقیقت گرده آلمانها از دو مسیر شناخته میشود : گرده آلمانها (نیمه دوم متروک ، نیمه دوم از زیر سنگ سماور به چپ منشعب میشود ) ، گرده آلمانها + فرانسوی ها (بیشتر از این مسیر صعود میشود ) . 

  اگر بار اولی است که وارد منطقه علم کوه میشوید ، بد نیست برای آشنایی با شرایط صعود در منطقه دستی به گرده آلمانها بزنید و از مناظر زیبای پیش رو و صعود جالب آن لذت ببرید . اما به خاطر رکورد و سرعت نگاه کردن به اطراف و زیر پا را از دست ندهید ، ضمن اینکه در محل سه رکابی یکی از بهترین مناظر از دیواره پیش روی شماست که میتواند در صعود بعدی شما روی دیواره اصلی به درد شما بخورد .

عکسهایی از گرده آلمانها :

گرده آلمانها

 

گرده آلمانها

 

گرده آلمانها

 

گرده آلمانها

 

سنگ سماور

 

سنگ سماور از پشت

 

پلکان غول

 

     دیواره نوردی در علم کوه

مسیرهای دیواره نوردی متعددی روی علم کوه باز شده است ، اگر از راست به چپ به برخی از این مسیرها نگاه کنیم مسیرهای : ایرانیان ، ۴۸ لهستان ، کرجیها ، ۵۰ لهستان ، تبریز ، همدانیها ، ۵۲ لهستان ، اراکیها ، آرش ۲ ، آرش ۱ ، هاری روست ، ایتالیا ۸۰ ، کرمانشاهیها و انجمن بیشتر رخ مینمایند . اما معمولا برای کسانی که برای دفعات اول و دوم به سمت دیواره علم کوه میروند معمولا ۳ مسیر بیشتر مورد توجه است که من ذیلا به بیان کلیاتی در مورد آنها میپردازم .

    مسیر هاری روست در علم کوه

  مسیر هاری روست(  IV,۵.۱۰a )

 

  مسیر هاری روست در امتدا د قیف مورب و کوچکتر دیواره که سمت چپ قرار دارد واقع شده است . مسیر در اکثر طولها از درجه ۵.۹ یا پایینتر است جز در دو کلاهک کوچک و بزرگ . کلاهک بزرگتر از درجه ۵.۱۰ بوده اما غالبا به صورت طبیعی و مصنوعی صعود میشود . مسیر هاری روست نکته خاص و عمده ای به نام ریزش دارد . ریزشهای بالای دیواره در این قیف به صورت هدایت شده یه سر شما میریزد . گول طولهای ساده این مسیر را نباید خورد ، بعضا دیواره نوردانی که برای بارهای نخست به علم کوه میروند در طولهای آخر و بخش ریزشی ساعتها معطل میمانند .

   با توجه به درجه سختی مسیر صعود روی این مسیر به صورت طبیعی صورت میگیرد و یکی از بهترین گزینه ها برای یک صعود دیواره ای به سبک آلپی است .

    شاید روکوردهای زمانی و توانایی صعود عجیب و حیرت آوری روی این مسیر ثبت شده مثل صعود فری سولوی حسن نجاریان . اما شما بی خیال همه این موارد به صعود جدی خودتان بپردازید .

 

 

 

 

   مسیر فرانسوی ها

     مسیر فرانسوی ها(IV, 5.10a)

   مسیر فرانسوی ها تا نیمه راه مسیر هاری روست با آن مشترک است . اما پس از جدا شدن از مسیر هاری روست در حوالی کارگاه یخ به سمت راست منحرف شده و یک برنامه تور روی دیواره با گذر از این تراورس اجرا میشود : گذر از وسط مسیرهای آرش۱ ،آرش ۲ ، اراکیها ، ۵۲ ، همدانیها و گذر از زیر مسیرهای شکوه ، همدانیهای ۲ و تبریز .

   عوارض معروف تراورس عبارتند از : طاقچه آرش ، پاندوله ها ، گربه روها ، طاقچه قمقمه . در ادامه با دو پله پایین آمدن از طاقچه قمقمه و تراورس حدود ۴۰ متر وارد قیف بزرگ دیواره که وسط دیواره علم کوه قرار دارد میشوید .

   داخل قیف بزرگ شامل ۳ طول است . طول ۴ شما را تا زیر ریزشی ها میبرد . مسیر داخل قیف از سینه سمت چپ و کنج سمت چپ ادامه پیدا میکند که غالبا مصنوعی صعود میشود . تنوع مسیر فرانسوی ها نه تنها در مسیر طولانی و زیبای آن نمایان است بلکه در نوع صعود هم نمود پیدا میکند . صعود مصنوعی احتمالی شما در بعضی نقاط تراورس و داخل قیف .

 

 

  

    مسیر 52 - فرانسوی ها

     مسیر ۵۲ - مشهد - فرانسوی ها(A1,5.9)

   این مسیر در واقع ترکیبی از نیمه اول مسیر ۵۲ اصلی تا طاقچه قمقمه و نیمی از مسیر فرانسوی ها بعد از طاقچه قمقمه است . نام مشهد هم با رول کوبی سینه سمت راست کلاهک بزرگ دیواره علم کوه توسط بروبکس مشهد به عنوان یک گزینه راحت تر به این مسیر اضافه شده است .

   طول اول مسیر طبیعی و از درجه ۵.۹ است . طول یک این مسیر با طاقچه ای فلزی و زنگ زده که یادگار سالها پیش کلوپ دماوندی هاست مشخص شده است . این طاقچه در محل کارگاه زیر طول ۲ قرار دارد .

   طولهای بعدی عموما مصنوعی صعود میشوند تا محل سنگ لوزی (سنگ آینه یا سنگ عدس هم گفته اند) .  

    با توجه به اینکه نیمه اول این مسیر را من چند بار صعود کرده ام این نکته ها به نظرم میرسد :

۱- طول ۲ با ۱۵ متر به یک کارگاه ناراحت میرسید . بهتر است با انتخاب تسمه های بلند تر برای کوییک دراو این کارگاه را رد کنید (دو طول یکی کنید ) که جمعا تا رسیدن به کارگاه بعدی ۴۰ متر طناب لازم است  . اینجوری زمانتان هم بهتر میشود .

۲- این مسیر پر میخ است ، اما از کوبیدن میخها غافل نشوید حتی اگر قبل شما یک کرده صعود کرده . من این کار را نکردم و حدو ۳۰ متر پاندو شدم (بالای کارگاه مثلث - حمایتچی کاظم فریدیان(به قول بکس من همونیم که مردم!!) )

۳- بالای سنگ لوزی نیاز به چند ابزار دارید و به نظر من تا رسیدن به طاقچه قمقمه صعود طبیعی راحت تر است (خواهی دید گیره های خوبی داری ) . اما احتیط کنید از طاقچه قمقمه رد نشوید .

۴- از اینجا به بعد را در مسیر فرانسوی ها صعود میکنید .

 

      برخی نکات ضروری

۱ - دیواره علم کوه یک دیواره جدی است و علاوه بر دمای پایین ، ارتفاع بالا و ریزش سنگ که شما دائما با آن سر کار دارید و باید کاملا هوشیار باشید ؛ صعود این دیواره نیاز مند توان بالای بدنی شامل : توان تخصصی دیواره نوری(صعود طبیعی و مصنوعی ، فرود ، بارکشی ،بیواک و ...)، استقامت قلبی تنفسی و استقامت عضلانی است .  معمولا تمرین خود من برای صعود دیواره علم کوه شروع اول فصل با ۷ طول صعود و فرود در روز و در پل خواب و رساندن به ۲۰ طول صعود و فرود در روز  میباشد (این چیزی حدود ۵۰۰ متر صعود و ۵۰۰ فرود میشه که با طول مسیر فرانسوی ها که ۶۰۰ متره و هاری روس که ۴۰۰ متره تقریبا قابل مقایسه هستش) . البته این به علاوه تمرینات سالن ، بدنسازی در طی هفته  و بعضا صعود قله در آخر هفته هاست .

۲- شما برای صعود دیواره بعد از ورود به پناهگاه فدراسیون در رودبارک ، نیاز به قاطر برای حمل بار دارید . خودتان هم معمولا با جیپ یا نیسانهای موجود در پناهگاه تا بریر با بارها میروید . آنجا بارها را سوار قاطر کرده و به سمت سرچال صعود میکنید . بهتر است در سرچال بمانید تا از رسیدن سالم بارها مطمئن شوید و سپس به سمت علمچال صعود کنید . معمولا به طور میانگین ۸ ساعت از بریر تا علمچال در راهید .

۳- محل کمپ شما پناهگاه خرابه یا سکوست . سکو در انتهای یخچال و پناهگاه خرابه در ابتدای را است . حواستان باشد از زیر آن رد نشوید و بیخود تا سکو بروید .از کف یخچال دید ندارد . من یک دلبستگی خاصی به پناهگاه خرابه دارم .

۴ - من ترجیح میدهم برای روز صعود و شب آن با خودم آب معدنی ببرم و از آب یخچال نخورم . روزی ۱ تا ۲ لیتر به زور هم شده بخورید . از روزهای قبل برنامه با توجه به گرمای فصل صعود که از پایان تیر تا نیمه شهریور است ؛ الکترولیت بدنتان تنظیم باشد و کم آب نباشید .

۵ - ماکارونی ، پلو و سایر غذاهای پختنی مثل کباب و .. بهتر است از کنسرو و این جور آتاشغالاست .

۶- انتظار زمستانی شدن برنامه در هر لحظه را داشته باشید و چادر و لوازم خوب بیاورید . من در کوله دیواره جوراب پر ، کاپشن پر ، یک بادگیر سبک آنوراک و دستکش گرم میبرم .

۷- دو کرده روی یک مسیر نشدنی نیست اما شدنش زمانتونو طولانی میکنه و کاراتونو قاطی . با کسانی که قبل و بعد از شما در منطقه حاظر شدند در روز استراحتی که بین رسیدن به یخچال و صعود شماست هماهنگ باشید ،تا این اتفاق نیفته .

تبصره : کسی که قبل از شما وارد یخچال شده مقدم است ، پیش کسوتی که در منطقه است مقدم است . تیمهایی که کار خاصی مثل گشایش مسیر ، بازسازی مسیر یا صعود مسیرهای سنگین را در برنامه دارند یا مشغولند مقدمند . دیواره نوردی فقط صعود و فرود و حمایت نیست ،دیواره نورد باید منش داشته باشد . یک روز عقب جلو ، حتی یک سال عقب جلو مهم نیست .

۵- ابزار

الف- ابزارهای میانی مورد استفاده در دیواره علم کوه معمولا از نظر سایز چیزی حدود تراکم ۵/۰ تا ۵/۲ هستند . با ایکه مسیرهای فوق پر ابزارند اما تعدادی ابزار داشته باشید . آچار کیل هم یادتون نره .

ب- کوییک دراو(شما احتمالا میگید اسلینگ دوبل) به تعداد ۲۵ عدد من توصیه میکنم که تعدادیش بلند باشد .

ج- دو عدد حلقه تسمه ۱۲۰ سانت برای کارگاه و .. الزامی

د - من جز مسیر ۴۸ لهستان باقی مسیرها رو با کتونی اسپرتکس صعود کردم . شما هرجور راحتین .

ه - طناب رابط قابل صعود یک باید است . ضمنا طناب صعود خودتون رو تا رسیدن هرد نفر به پشت قله از کمر باز نکنید .

و - کلاه کاسک را یک لحظه هم برندارید . وقتی هم صدای ویززززززززززززز سقوط سنگ را شنیدید نیاز نیست سرتون رو بالا ببرید و بهش نیگاه کنید .

ز- من خودم لباس سر تا پا پلار استرچ انتخاب میکنم و یک لایه بیس خیلی ظریف پلیستر . اگر هوا خوب باشد با تی شرت هم میتونید صعود کنید اما اگر هوا اخمو بشه هم ...

ح- از خرابی هوا و یا خوابیدن روی دیواره نترسید . بهترین جای بیواک روی دیواره طاقچه قمقمه است . طاقچه قمقمه دارای دو بخشه . سمت راستیه وسیعه ..(ما دفعه اول به علت آدرس دادن غلط دوستا ، ۴ تایی رو سمت چپی خوابیدیم  ، بعدا میفهمین چه کار احمقانه ای کردیم ) .

طاقچه قمقمه

طاقچه قمقمه

ت- هر ابزاری برای حمایت با خود برده اید و هر جوری راهی برای فرود احتمالی برگزیده اید ، یک هشت فرود بزرگ هم برای فرود احتمالی از گل سنگها(حدفاصل یخچال تا دیواره با شیب زیاد )داشته باشید .

 ۶ - بازگشت از سیاهسنگها سخت تر از صعود دیواره نیست اما خیلی پرخطر و جدی است شاید چون خسته اید اینطوریه . حتما اگر تجربه سیاسنگ رو ندارید اطلاعات بگیرید .

 امیدوارم صعودهای خوبی داشته باشید ، لذت ببرید و یاد ما هم باشید . اگر سوالی هم داشتید من در خدمتم . اگر عمری باشه هم نیمه اول مرداد هم یک هفته در علم چال خواهم بود .

 

عکس دیواره علم در ابعاد بزرگ و کیفیت بالا

دیواره علم کوه

برای دیدن ابعاد بزرگ عکس بالا اینجا کلیک کنید

 

توجه،توجه:دیواره نوردی همانند سایر رشته های ورزش کوهنوردی خطر جانی بدنبال دارد . بدون آموزش و یا تنها رفتن به اینگونه برنامه ها مبزان ریسک شما را به حداکثر احتمال خود میرساند . ورزش در طبیعت ذاتا خطرناک بوده و آموزش یا استفاده از ابزار مناسب نیز تنها از احتمال رخداد خطر میکاهد و وجود خطر هرگز منتفی نخواهد شد .

کتب اینترنتی کوهنوردی !

 

کاری ارزشمند از : مجید باغینی پور ( کوهنورد کرمانی


کتاب های وبلاگ:

 
آدرس دانلود کتاب اینترنتی کهکم نامه به صورت کامل :
آدرس اول: http://www.4shared.com/file/230482364/260593ef/kahkomnamehimage.html
آدرس دوم: http://rapidshare.com/files/358929598/kahkomnameh_image.MDI
  آدرس سوم: (فرمت ورد - ۳۵۰ کیلو بایت) http://www.4shared.com/file/243204858/f0a48762/kahkomnameh_word.html
آدرس چهارم: (فرمت ورد - ۳۵۰ کیلوبایت) http://rapidshare.com/files/362532840/kahkomnameh.doc
 
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
  دانلود کتاب اینترنتی "قله های کرمان" 
  ( معرفی ۱۵۰ قله استان کرمان -مجموعه ای از عکس و متن - ۱۵۴ صفحه - حجم: حدود ۳ مگابایت)
آدرس اول: http://rapidshare.com/files/354576057/koohhayekermanbook1.MDI
آدرس دوم:http://www.4shared.com/file/230403520/c945c2e4/koohhayekermanbook1.html
آدرس سوم: http://rapidshare.com/files/362515772/koohhayekermanbook.doc
  (فرمت ورد - هفت مگابایت- انتشار در جهت اهداف آموزشی و غیر اقتصادی و به شرط رعایت امانت بلامانع است)
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 دانلود کتاب اینترنتی " نمایه کوه و کوهنوردی در کرمان و زمینه های وابسته"
(۲۰۹ صفحه - حجم حدود ۳و نیم مگابایت ) 
آدرس اول:http://rapidshare.com/files/355637803/kerman_mountains_name_image2.MDI.html
آدرس دوم: http://www.4shared.com/file/230418172/b75451e0/kerman_mountains_name_image2.html
 آدرس سوم:  http://rapidshare.com/files/362495643/kerman_mountains_names_index.doc
   (فرمت ورد - هشت مگابایت- انتشار در جهت اهداف آموزشی و غیر اقتصادی و به شرط رعایت امانت بلامانع است)
 
 
 

 

صعود قلم و لزوم حفظ حرمت قلم !

نقل از : کلاغها (فرامرز نصیری)


صعود قلم و لزوم حفظ حرمت قلم !

قلم حرمت دارد . قلم قداست دارد . قلم معجزه ی تا ابد ماندگار انسان است . در فرهنگ ما ، زیباترین و عمیق ترین بیان حرمت و قداست این معجزه را می توانیم در نوشته های علی شریعتی بیابیم :

"   ... هر کسی توتمی دارد  که  بدان  سوگند  می خورد  ، با آن  عشق می ورزد  ، دوست می دارد ، می پرستد ... هر کسی توتمی دارد که ذکر آدم بودن اوست ...  هر کسی توتمی دارد و توتم من " قلم " است ... که خویشاوند آن من راستین من است . عطیه ی روح القدس من است .  یادآور سرگذشت و یادآور سرشت و بازگوی سرنوشت من است ...    قلم توتم من  است .   قلم زبان  خدا است .   قلم امانت آدم است .  قلم ودیعه ی عشق است ...  و قلم توتم من است  .  و قلم توتم ما است .  "

قلم همواره در پیوندی ناگزیر با تفکر و اندیشه بوده است و ابزاری برای بیان آن . قلمرو قلم ، قلمرو آگاهی و بیداری است . قلمرو قلم ، قلمرو خرد و متانت است و ...

 

***

١_ در چند سال اخیر تعدادی از کوه نوردان وبلاگ نویس و وبلاگ دار (!) برای اجرای یک برنامه ی مشترک ، عنوان " صعود قلم " را انتخاب کرده اند . عنوانی که بنا به محتوای خود و بی اختیار ، مفاهیمی مانند تفکر و اندیشه را به ذهن متبادر می کند . عنوانی که تصور آن بدون خرد و متانت غیر ممکن است .

٢_ آیا دوستان کوه نورد ما می توانند تبلور و جلوه هائی حتی کوچک از مفاهیم گفته شده را در _ مثلا _ آخرین برنامه ی اجرا شده نشان دهند و آن را اثبات کنند؟

٣_ وقتی هدف خود را صرفا " دیدار و آشنائی " قرار می دهید ، دیگر چه اجبار و ضرورتی برای استفاده از عنوان " قلم " وجود دارد ؟ 

۴_ به نظر شما، با انتشار اخبار، عکس ها و فیلم های برنامه ی " صعود قلم "  ، افکار عمومی جامعه ای که در آن زندگی می کنیم چه تصور و ایده ای در باره ی اعضای این صنف ( کوه نورد جماعت ) خواهد داشت ؟  آیا اساسا ذهنیت و یا قضاوت افکار عمومی برایتان اهمیتی دارد ؟

۵_ از لحاظ جوهر شخصیت فردی و اجتماعی ، آیا تفاوت و تمایزی میان کوه نوردان با دیگر ورزش کاران جامعه مان وجود دارد یا نه ؟  خرد و متانت در کوه نوردان بیشتر است یا لوده گی و مضحکه و ابتذال ؟

۶_ به عنوان یک عضو کوچک _ بسیار کوچک _ خانواده ی بزرگ کوه نوردان دارای وبلاگ ، نسبت به محتوای _ به واقع : بی محتوائی _ برنامه ی اجرا شده ، انتقاد و اعتراض دارم . به عاری بودن آن از جوهر تفکر و اندیشه . به دلقک بازی و رفتارهای لوده و مبتذل تعدادی از شرکت کنندگان و انتشار گسترده ی عکس های آن برای افکار عمومی انتقاد و اعتراض دارم . 

٧_ عکس زیر مراسمی را نشان می دهد که معمولا در پایان صعود و بر فراز قله ها اجرا می شود .  عکس زیر مربوط به مراسم پایان " صعود قلم " بر فراز قله مهرچال است !!

عکس از سایت تنها در کوهستان ( علیرضا ) که فرد سوژه ی عکس را آرش نقافی ( وبلاگ آوای کوه ) معرفی کرده است

 و البته عکس های دیگر :

 عکس هائی که این روزها در وبلاگ های دوستان ، مانند آن را بسیار می بینیم !!

.

٨_ فرشید فاریابی در متن دعوت نامه ی اولین نشست وبلاگ نویسان کوه نورد نوشته بود :       " کوه نویس های گرامی سلام؛ چون من و ما با نوشتن، این ابزار همیشه مدرن سرو کار داریم و در این باور آموخته ایم: هر آنچه که هر فردی می تواند درباره موضوعی بیان کند را باید که به مدارا و تحمل مورد تامل قرار دهیم؛ قصد آن داریم آموخته ها را به عمل تجربه کنیم. تجربه کنیم که بتوانیم فاصله ی حرف تا عمل را به اندک ترین مقدار ممکن برسانیم. حرف هایمان را در عمل نهادینه و ماندگار کنیم و زیرساخت های اساسی برای برداشتن گام هایی در راه عملی که آغاز کرده ایم را مورد توجه قراردهیم. ما مردمانی با احساس هستیم. ما ایرانی هستیم . این احساس پاک انسانی، ما را وادار به تعامل بیشتر می کند. این تعامل بیشتر می طلبد که چهره در چهره ی یکدیگر دیدارهایی را شکل دهیم که فارغ از هر منیتی ،" ما " بودن و با هم بودن را در راهی که آغاز شده تجربه کنیم. هریک از ما در گوشه ای تجربه های فراوانی در این راه کسب کرده و افکار و ایده های جدید فراوانی در ذهن دارد. برای همه ی این تجربه ها ی پراکنده و این فکرهای متولد نشده باید فکری کرد. برای همه ی آنچه که در این چند سطر به آنها اشاره شد و بسیار بیش از آنچه گفته شد در دل هایمان سخن و در اذهانمان اندیشه داریم   http://nedayekouh.blogspot.com/2005_05_01_archive.html  " فرشید فاریابی در گزارش نهائی آن نشست از حضور ١١ نفر خبر داده بود و صعود مهرچال با حضور ٧٠ نفر برگزار شد . آیا باید از پیشرفت سخن بگوئیم یا در باب پس رفتی آشکار و خجالت آور ، انتقاد از خود را آغاز کنیم ؟ 

.

***

قلم حرمت دارد . قلم قداست دارد . قلم معجزه ی تا ابد ماندگار انسان است . در فرهنگ ما ، زیباترین و عمیق ترین بیان حرمت و قداست این معجزه را می توانیم در نوشته های علی شریعتی بیابیم :

"   ... هر کسی توتمی دارد  که  بدان  سوگند  می خورد  ، با آن  عشق می ورزد  ، دوست می دارد ، می پرستد ... هر کسی توتمی دارد که ذکر آدم بودن اوست ...  هر کسی توتمی دارد و توتم من " قلم " است ... که خویشاوند آن من راستین من است . عطیه ی روح القدس من است .  یادآور سرگذشت و یادآور سرشت و بازگوی سرنوشت من است ...    قلم توتم من  است .   قلم زبان  خدا است .   قلم امانت آدم است .  قلم ودیعه ی عشق است ...  و قلم توتم من است  .  و قلم توتم ما است .  "

قلم همواره در پیوندی ناگزیر با تفکر و اندیشه بوده است و ابزاری برای بیان آن . قلمرو قلم ، قلمرو آگاهی و بیداری است . قلمرو قلم ، قلمرو خرد و متانت است و ...

 


" پایگاه اطلاعات کوهنوردی ایران "  انتقاد مذکور را  صحیح ، منطقی ، صادقانه و تلاش در جهت ارتقاء کیفی صعود قلم دانسته و ازمفاد آن حمایت میکند.


.

صعود جبهه شمالی اورست - نیما یزدی پور  ( قسمت پنجم - آخر)

 

نکات فنی این صعود  

مسیر صعود

مسیر صعود قله اورست از کمپ اصلی BC  در ارتفاع 5200 تا کمپ اصلی پیشرفته ABC به ارتفاع 6400 متر در حاشیه یخچال رانگبوک شرقی و بر روی بر روی مورن ها بوده و صعود در طول این مسیر با کفش راه پیمایی مناسب مسیر است. از بالای محل کرامپون، ارتفاع حدود 6600 متر تا قله طناب ثابت کار گذاشته شده است. تیمی از کوه نوردان بسیار قوی و مجرب از انجمن کوه نوردی تبت Mountaineering Association Tibet مسئول ثابت گذاری طناب ها هستند. دفتر اصلی این انجمن در لهاسا، پایتخت تبت واقع شده است و به کوه نوردانی که برای صعود قله های هیمالیای تبت عازم این منطقه می شوند خدمات ارائه می دهند. این گروه از کوه نوردان انسان های بسیار پر قدرت و فنی هستند که وظیفه ثابت گذاری در طول مسیر، ترمیم و جایگزینی طناب ها و زدن کارگاه های ثابت و تعمیر آنها را بر عهده دارند. به طور مثال در طول همین صعود و در فاصله چند روز مانده به صعود نهایی طوفان بسیار شدیدی در کمپ های بالا اتفاق افتاد و بخش عظیمی از طناب های ثابت و کارگاه ها را از بین برد. اما تیم مورد نظر به سرعت و در کوتاه ترین زمان نسبت به جایگزین کردن طناب ها و کارگاه ها اقدام کرد. البته این انجمن با اشخاص قرارداد نمی بندد بلکه با شرکت های تجاری و بین المللی یا سرپرست تیم ها قرارداد بسته و در ازاء خدماتی که به کل تیم ها در منطقه ارائه می دهند پول دریافت می کنند. این انجمن رابطه بسیار نزدیکی با تیم های کوه نوردی و شرکت های چینی دارد د در صورتی که یک یا چند تیم چینی در منطقه حضور داشته باشند، خدمات بهتری به کل کوه نوردان ارائه می دهند.

تمام مسیر تا کمپ 3 همانند آنچه که در گزارش ها و عکس های موجود بر روی اینترنت قرار دارد برای من قابل پیش بینی بود. اما دلیل اصلی که مسیر شمالی اورست را از مسیر جنوبی آن متمایز می کند مسیر کمپ 3 به قله است. زیرا علاوه بر کوه نوردی در ارتفاع بالا، این مسیر بسیار فنی بوده و در نقاطی هم درگیری با سنگ دارد که در نتیجه قدرت بدنی و آمادگی جسمانی بسیار بالایی می طلبد. این بخش از صعود (کمپ 3 به قله) از نظر فنی و سختی مسیر فرا تر از حد انتظار من بود.

زمان بندی صعود به قله

به دلیل اینکه مسیر کمپ 3 به قله فنی است و امکان گذر کردن از کنار یک کوه نورد دیگر در طول صعود وجود ندارد و از طرفی هم روزهای مناسب برای صعود محدود است و افراد زیادی قصد صعود به قله در همان روزها را دارند و اگر قرار باشد همه تیم ها با هم و بدون هم آهنگی در طول مسیر پیش خواهد آمد.

تصور کنید که در ابتدای پله دوم و پشت سر یک سری از کوه نوردانی که بسیار آهسته حرکت می کنند، قرار گرفته اید و علاوه بر تحمل سرما در آن ارتفاع فشار روحی زیادی را باید متحمل شوید زیرا زمان را که مهم ترین عامل موفقیت شما است به راحتی از دست می دهید.

به همین دلیل همه تیم ها سعی می کنند تا روزهای صعود را از قبل با هم هم آهنگ کنند تا مشکلی به وجود نیاید. در این برنامه سه تیم بزرگ چینی که تعداد صعود کننده بالایی هم داشتند روزهای ابتدایی صعود را به خود اختصاص داده بودند و تیم ثابت گذاری هم با یک روز فاصله از آنها عازم کمپ های بالا و قله بود. روز بعد از چینی ها متعلق به ژاپنی و کانادا بود و تیم ما هم به نفراتی از یک تیم بین المللی دیگر و کوه نوردان فرانسوی که قصد صعود بدون اکسیژن را داشتند روز بعد را رزرو کرده بود. این نکته را هم یادآور شوم که در صورت خراب شدن وضعیت هوا روزهای صعود به همان ترتیب به روزهای بعد منتقل می شود.

تجهیزات

در کنار اجناس و تجهیزات نپالی، اکثر شرکت های بین المللی و معتبر تولیدی در کاتماندو شعبی را افتتاح کرده اند تا کوه نوردان تجهیزات خود را در نپال خریداری کنند. به این ترتیب کوه نوردان از حمل بارهای سنگین تا فرودگاه و پرداخت هزینه های هنگفت اضافه بار رهایی می یابند. اما وقتی که وارد این فروشگاه ها می شوید برای خرید کوله پشتی، لباس یکسره پر Down Suit و کرامپون نکات زیر را در نظر داشته باشید:

در زمان خرید کرامپون حتماً کفش اصلی خود را همراه ببرید و کرامپونی را که قصد خرید آن را دارید به طور کامل روی هر دو لنگهُ کفش فیکس کنید زیرا اگر در داخل مغازه و در شرایط عادی فیکس کردن آن مشکل باشد مطمئن باشید در ارتفاع 8000 متر فیکس کردن آن به مراتب مشکل تر و وقت گیر تر خواهد بود. یک جفت تسمه اضافه برای کرامپون خود بخرید زیرا تسمه های روی کرامپون ممکن است در اثر سایش با سنگ و یا گیر کردن به لنگه دیگر کرامپون آسیب ببیند و یا تحت فشار پاره شود. از راحت باز و بسته شدن تسمه های کرامپون روی کفش اطمینان حاصل کنید و سعی کنید یک بار آن را بر روی کفش و با دستکش باز و بسته کنید. در زمان خرید لباس پر، همان لباس هایی را که قرار است در طول برنامه در زیر لباس پر بپوشید، با خود برده و بپوشید تا از انتخاب سایز درست مطمئن شوید زیرا لباس پر نه باید گشاد باشد نه تنگ. سعی کنید در حالی که تمام این لباس ها را به تن دارید برای چند دقیقه عمل یومار زدن را انجام دهید. این کار باعث اگر لباس پر تنگ باشد همان جا این مهم را متوجه شوید. از طرف دیگر وقتی این لباس را بر تن می کنید نباید جلوی لباس در قسمت شکم گشاد یا آویزان باشد زیرا دید شما را در طول برنامه در هنگام راه رفتن، کار با هارنس خود، گذاشتن و برداشتن ابزار بر روی هارنس و انتخاب گیره های مناسب با کرامپون محدود می کند. می توانید به جای لباس پر از یک دست کاپشن و شلوار پر استفاده کنید اما این کار حداقل برای قله اورست پیشنهاد نمی شود زیرا کاپشن و شلوار پر به اندازه لباس یکسره عایق نیست و حرارت بیشتری از طریق درزها و فواصل بین کاپشن و شلوار از بدن خارج می شود.

در زمان خرید کوله پشتی، حتماً به وزن کوله دقت کنید زیرا در ارتفاع بالا وزن کوله بسیار مهم می باشد. سپس آن را با چیزهای نسبتاً سنگین پر کنید و سعی کنید رگلاژهای کوله را بر روی بدن خود تنظیم کنید و چند دقیقه ای به همین شکل راه بروید تا مطمئن شوید که به اصطلاح کوله روی بدن شما به خوبی نشسته است. در همین صعود من کوله ای خریدم که برای این برنامه نسبتاً سنگین بود اما به طور بسیار مناسبی روی بدنم می نشست و تا انتهای برنامه هم بدون هیچ گونه مشکلی توانستم از آن استفاده کنم.

لیست اقلام مورد استفاده در این برنامه

لیست تجهیزات

لیستی از تجهیزاتی که در این برنامه مورد استفاده ام قرار گرفت را ارائه داده و خاطر نشان می کنم که این لیست مطمئنا می تواند بسیار کامل تر و جامع تر از این باشد.

لیست مواد غذایی

با اینکه در قرارداد ذکر می شود که تمام مواد غذایی توسط شرکت مربوطه فراهم می شود اما سعی کردم مطابق با ذائقهء خودم کمی مواد غذایی به همراه ببرم تا در کمپ های بالا کمی هم با میل و طبع خودم غذا بخورم. زیرا میل به خوردن موادغذایی تکراری در طول یک برنامه بلند مدت بسیار کم می شود و لازم است که از بعضی تنقلات با طعم و مزه های گوناگون در برنامه استفاده کرد. البته لازم به ذکر است که من از وجود فروشگاه های مواد غذایی خرید تمام این موادغذایی در کاتماندو فراهم است.

متاسفانه صعودهای امروزی به قله های مرتفع دنیا با آلودگی های زیست محیطی فراوانی همراه است و آثار مخربی بر جای می گذارد. کپسول های خالی اکسیژن، طناب های ثابت سالیان گذشته، چادرهای پاره شده ی رها شده در مسیر صعود و حتی اجساد کوه نوردانی که سالیان قبل جان باخته اند؛ بخشی دیگر از آثار مخرب محیط زیست و آزاردهنده هستند. در کنار این موارد باید پس مانده های غذایی و زباله های تولید شده توسط هر گروه در کمپ های اصلی و پیشرفته را نیز اضافه نمود. در بخش تبت شخص یا گروهی متولی امر پاکسازی کمپ ها بعد از فصل صعود نیست و در اکثر مواقع فصل صعود زمانی به پایان می رسد که هوای ناپایدار و طوفانی وارد منطقه می شود و کوه نوردان اعم از شرپاهای محلی و کوه نوردان خارجی برای نجات جان خود منطقه را ترک می کنند.

 

شماره مادهء غذایی

تعداد توضیحات

ماده غذایی

تعداد

توضیحات

1 بادام 2 بستهء 500 گرمی

بادام

2

بستهء 500 گرمی

2 بادام زمینی 2 بستهء 500 گرمی

بادام زمینی

2

بستهء 500 گرمی

3 شکلات 3

شکلات

3

 

4 آبنبات 2 بستهء 100 تایی

آبنبات

2

بستهء 100 تایی

5 برگهء زرد آلو 2

برگهء زرد آلو

2

 

6 آدامس 5 بالاترین کیفیت را انتخاب کنید تا در هوای سرد در دهان سفت نشود

آدامس

5

 بالاترین کیفیت را انتخاب کنید تا در هوای سرد در دهان سفت نشود

7 انجیر 5

انجیر

5

 

8 توت خشک 1

توت خشک

1

 

9 پسته 1 بستهء 500 گرمی

پسته

1

بستهء 500 گرمی

10 سوپ آمادهء 2 در کاتماندو خریداری شد

سوپ آماده

2

در کاتماندو خریداری شد

 

 

شماره

نام وسیله

تعداد

توضیحات

1

کیسه خواب

2

یکی سبک برای کمپ اصلی و یکی برای کمپ های بالا

2

کفش پیاده روی نیمه سنگین

1

حتما ساقدار باشد

3

کفش سنگین ارتفاع

1

 

4

هارنس (صندلی)

 

 

5

هشت فرود

2

 

6

کارابین پیچ

3

 

7

کارابین ساده

5

 

8

کلنگ

1

 

9

کرامپون (جفت)

1

تسمه و فیکس کرامپون اضافی خریداری شود

10

اسلینگ (رشته)

3

 

11

کوله پشتی

2

یکی سبک و یکی سنگین

12

لباس ترمال (دست)

2

2 دست لباس کامل

13

یومار

1

حلقه یومار تا حد امکان بزرگ باشد

14

کاپشن-شلوار کورتکس

1

فقط تا کمپ 1 کارایی دارد

15

چکمه گرم

1

برای تردد در کمپ اصلی

16

لباس کامل پر

1

می توان از کاپشن-شلوار پر اسفاده کرد اما توصیه نمی شود

17

تی شرت کتان

2

 

18

کاپشن-شلوار پلار (دست)

2

یک دست لباس سبک (نازک) و یک دست بسیار ضخیم

19

کاپشن پر

1

برای استفاده در کمپ اصلی و پیشرفته

20

دستکش استرچ نخی (دست)

3

 

21

دستکش پلار (دست)

2

 

22

روکش دستکش گورتکس

2

سعی کنید بهترین کیفیت را خریداری کنید

23

کلاه استرچ نازک

2

 

24

کلاه پلار ضخیم

2

ترجیحاً گوش ها را بپوشاند

25

کلاه ضد باد 1

1

تمام صورت را در برابر باد بپوشاند

26

کلاه نقابدار

1

برای محافظت در برابر آفتاب شدید در کمپ اصلی

27

عینک آفتابی

3

با بهترین کیفیت تهیه شود

28

عینک طوفان

1

با بهترین کیفیت تهیه شود

29

لباس زیر (دست)

5

حداقل 3 جفت لازم است و حتماً کتان باشد

30

شلوار پلار

2

برای کمپ های پایین

31

جوراب نخی (جفت)

3

 

32

جوراب پشمی ضخیم (جفت)

2

 

33

جوراب پر (جفت)

1

برای داخل چادر در کمپ های بالا

34

ماسک پارچه ای استرچ

3

در هوای خشک و گرد و خاک تبت بسیار کارآیی دارد

35

ماسک پارچه ای روی بینی

5

 

36

چراغ قوه پیشانی و باطری

1

باطری اضافه حتماً لحاظ شود

37

زیر انداز

2

برای چادر کمپ اصلی یکی از آنها بزرتر باشد

38

کیسه ضخیم زیپی

3

برای خشک نگه داشتن البسه در آنها در داخل چادر

39

کرم ضد آفتاب

2

بالا ترین کیفیت خریداری شود

(50 SPF یا بالاتر)

40

اسپری ضد گزیدگی حشرات

1

 

41

ژل ضد عفونی کننده دست

2

در کمپ های بالا بسیار کارآیی دارد

42

حوله

2

یکی کوچک و یکی بزرگ برای استحمام

43

خمیر دندان و مسواک

2

 

44

جعبهء کمک های اولیه شخصی

1

 

45

قمقمه

2

دهانهء آنها بزرگ باشد

46

قرص تصفیه آب

2

بسته

47

عینک طبی

2

به علت وجود آلودگی دستها، لنزهای تماسی توصیه نمی شود

48

کیت کوچک خیاطی

1

 

49

چسب نواری مخصوص گورتکس

1

نوار کامل

50

ساعت دیجیتال زنگ دار

1

 

51

قطب نما

1

 

52

فندک

1

 

53

کبریت و محافظ عایق آن

 

1

بسته

54

کیسه پلاستیک ضخیم و بزرگ

3

برای محافظت از وسائل در داخل چادر

55

قاشق و چنگال پلاستیکی

1

 

56

لیوان پلاستیکی

2

 

57

چاقو

1

 

58

دوربین عکاسی دیجیتال

1

به همراه حافظه اضافه

(memory card)

59

دوربین فیلم برداری

1

 

60

دستمال الکلی (بسته)

3

در طول برنامه بسیار کارآیی دارد

 

 

تصاویر این برنامه

جهت آشنایی بیشتر با منطقه اورست، کمپ ها، مسیر بین کمپ ها و قله، تصاویری را که از این برنامه ضبط کرده ام روی سایت   Youtubeقرار داده ام تا شما هم بتوانید از این تصاویر استفاده کنید. برای مشاهده تصاویر، کلمه «nimayacdipour» را در سایت Youtube جستجو کنید تا فیلم های مربوط به کل برنامه را در این سایت ملاحظه فرمایید. از آقای حسین رضایی نیز برای ساخت کلیپ                          «on top of the world» تشکر و قدردانی می نمایم.

پاره ای توضیحات ضروری

جهت تکمیل اطلاعات اعضای تیم از طریق ایمیل از همگی آنان خواستم اطلاعات شخصی خود و حداکثر ارتفاعی که صعود کردن را برایم بفرستند. در این بین نکته جالبی هم برایم اسال شد که لازم می دانم همین جا کاملا واضح راجع باآن توضیح بدهم. متن زیر را کوردان هوپر برایم فرستاد که عینا کپی شده و در زیر نشان داده شده است تا پاسخی باشد به بعضی شبهات در خصوص عدم صعود الیزابت و گوردن. متاسفانه آرنولد در بسیاری از سایت ها از جمله در سایت Summitclimb عنوان کرده است که طوفان و حال و خیم عارف و نیما در کمپ 3 باعث شد که الیزایت و گوردن نتوانند به قله صعود کند. در حالی که این ایمیل بیانگر این است که جردن که پزشک هم می باشد تشخیص داده که حالش در شب صعود خوب نبوده و کمی دیرتر از تیم های دیگر کمپ 3 را به قصد قله ترک کرده ( حدود ساعت یک بامداد که سه یا چهار ساعت دیرتر از زمان معمول است). هم چنین به دلیل همین تاخیر گوردن فکر کرده بود وقتی که به همراه شرپای شان پسنگ Pasang به قله برسند، احتمالا هوا طوفانی و خراب خواهد بود و تاکید می کند که الیزابت هم همین حس را داشته و خوشحال است از این که آن روز به سمت قله حرکت نکردند تا امروز بتواند در اینجا این مطالب را بیان کند.

از موارد دیگر اینکه دو نفر در تیم ما دچار سرماخوردگی انگشتان پا شدند، عارف و راب هر دو سوار بر یاک ازABC تا BC پایین آمدند تا آسیب کمتری به انگشتان پای شان وارد شود. اما این مساله فقط در مورد عارف در سایت ها بازتاب پیدا کرد و هرگز از راب سخنی به میان نیامد و همین اطلاع رسانی بی جا و ناقص باعث شد دوستان زیادی در ایران نگران حال عارف شوند.

متاسفانه پس از بازگشت تیم به کاتماندو هیچ جلسه مشترکی با دیگر اعضا برگزار نشد. چون اولاً مسئولین تیم در پی برگزاری این جلسه نبودند. ثانیاً برخی از اعضای تیم قبل از اینکه بقیه تیم به کاتماندو برسند کشور نپال را ترک کرده بودند.

 

 

 

معرفی اعضای تیم

v                                                                                                        نام و نام خانوادگی : Gordon Henry Iain Hopper

           سن: 60

          ملیت: کانادا-انگلستان

          شغل: پزشک

          صعود تا ارتفاع : 8400متر

v    نام و نام خوانوادگی :Richard Little

سن: 64

ملیت: آمریکا

شغل: مدیر بخش مالی  

صعود تا ارتفاع : 6900 متر

 

v    نام و نام خوانوادگی :Elizabeth Tertil 

سن:51

ملیت: کانادا - لهستان

شغل: پرستار

صعود تا ارتفاع: 8300متر (کمپ3)

 

v    نام و نام خوانوادگی :Biff Palmer 

سن:54

ملیت: آمریکا

شغل: استاد دانشگاه

صعود تا ارتفاع:7200 متر (کمپ 1)

 

v    نام و نام خوانوادگی :Edwin John Ludlow  

سن: 64

ملیت: انگلستان

شغل: بازنشسته

صعود تا ارتفاع: 7800 متر (کمپ 2)

v    نام و نام خوانوادگی: Honglu (Alan) Chen  

سن: 46

ملیت: آمریکا _ چین

شغل: مدیر بخش مهندسی

صعود تا ارتفاع: 8848 متر (قله)

 

v    نام و نام خوانوادگی: Robert Springer  

سن: 35

ملیت: آمریکا

شغل: مدیر بخش داخلی

صعود تا ارتفاع: 8848 متر (قله)

 

v    نام و نام خوانوادگی: Arnold Coster  

سن: 33

ملیت: هلند

شغل: سرپرست تیم

صعود تا ارتفاع: 7200 متر (کمپ 1)

 

v    نام و نام خوانوادگی: نیما یزدی پور  

سن: 33

ملیت: ایران

شغل: محقق دانشگاهی

صعود تا ارتفاع: 8848 متر (قله)

 

v    نام و نام خوانوادگی: عارف گرانمایه    

سن: 43

ملیت: ایران

شغل: نقاش هنری

صعود تا ارتفاع: 8848 متر (قله)

 

v    نام و نام خوانوادگی: Herve Coron  

سن: 45

ملیت:  فرانسه

شغل: مدیر بخش ارتباطات

صعود تا ارتفاع: 8848 متر (قله)

 

 

ضمیمه

تست Vo2 Max

این یک توصیه پزشکی است که هر قدر بهتر بدن خود را بشناسید و از ظرفیت های بدنی خود اطلاع داشته باشید امکان بروز آسیب دیدگی های قلبی، ریوی و عروقی در طول فعالیت های سنگین کمتر خواهد بود و با تست های گوناگون پزشکی که امروزه طراحی شده اند و مورد تایید قرار گرفته اند می توان شناخت کاملی از بدن خود پیدا کنید. یکی از این تست ها که اکثر ورزشکاران انجام می دهند تست Vo2 Max می باشد. این آزمایش برای کوه نوردانی که قصد صعود به قله های بالای 8000 متر را دارند توصیه می شود و هر کوه نوردی با روش های مختلفی می تواند این آزمایش را به سهولت بر روی خود انجام دهد و میزان توانایی بدن خود را بسنجد.

این آزمایش معیاری برای اندازه گیری میزان اکسیژن مصرفی قلب، میزان اکسیژن خروجی از ریه ها و ظرفیت اروبیک ورزشکاران طراحی شده است و به صورت حداکثر ظرفیت هر بدن برای انتقال و استفاده از اکسیژن در طول یک دوره تمرینی خاص تعریف می شود و نشانگر میزان آمادگی جسمانی ورزشکار می باشد و بر حسب حداکثر حجم اکسیژن ورودی به بدن در واحد زمان (میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه) محاسبه می شود. جدول زیر میزان Vo2 Max را برای افراد عادی بر حسب سن و جنسیت نشان می دهد.

به دلیل قوی تر بودن ماهیچه های قلب بدن ورزشکاران و بزرگتر بودن اندازه قلب، میزان اکسیژن گیری و ظرفیت قلب آنها بیشتر از افراد معمولی می باشد. بنابراین اعداد مندرج در جدول بالا برای ورزشکاران تغییر خواهد کرد. جدول زیر میزان  Vo2 Max را برای ورزشکاران حرفه ای بر حسب سن، جنسیت و رشته ورزشی نشان می دهد.

در این میان رکوردهای جالبی هم وجود دارد که دانستن آنها خالی از لطف نیست. حداکثر Vo2 Max در میان ورزشکاران به اسکی بازان در رشته کراس کانتری Cross Country تعلق دارد که عدد بسیار بالایی را هم نشان می دهد و حکایت از آن دارد که این رشته ورزشی تا چه میزان سنگین و نفس گیر است و می تواند باعث تویت عضلات قلب شود. در این ادامه می توانید لیستی از رکوردداران Vo2 Max را در رشته های مختلف مشاهده کنید.

Vo2 Max و ارتباط آن با سن

Vo2 Max با سن افراد رابطه معکوس دارد به طوری که با افزایش سن ورزشکار ظرفیت اکسیژن گیری و کارآیی قلب کاهش می یابد. تحقیقات نشان می دهند که به ازای هر سال افزایش سن به میزان 46/ . میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه برای مردان و 54/ . میلی لیتر بر کیلوگرم بر دقیقه برای زنان از مقدار Vo2 Max کاسته می شود که عوامل متعددی دارد اما مهمترین کاهش حداکثر ضربان قلب می باشد.

راه های اندازه گیری Vo2 Max

تست های مختلفی برای اندازه گیری Vo2 Max وجود دارد که با توجه به وسایل و تجهیزات قابل دسترس، شرایط فرد تست شونده اعم از جنسیت و سن و دقت می توان هر یک از آنها را انتخاب نمود:

1- تست دو 4/2 کیلومتر

2- تست دو بر روی Tredmill  (تست استرند ( Astrand Test

3- تست 6 دقیقه ای دوچرخه (تست استرند ( Astrand Test

4- تست Balke Vo2 Max

5- تست Balke  بر روی Tredmill (مناسب برای آقایان و خانم ها)

6-  تست کوپر Cooper

7- تست شنای سرعت

8- تست پله در منزل

9- تست پله هاروارد (Harvard Step Test)

10 - تست آمادگی جسمانی چند مرحله ای

11 – تست پیاده روی (Rockport)

12 – تست Vo2 Max بر روی Tredmill

13 – تست Vo2 Max بر طبق فعالیت روزانه هفتگی

14 –  تست Vo2 Max از طریق 1 مایل پیاده روی

15 – تست پله

چون تعداد و تنوع تست ها زیاد است، توضیح تک تک آنها در این مجال نمی گنجد و از حوصله خواننده هم خارج می باشد. اما جهت آشنایی مختصر خوانندگان با این تست ها، مورد 2 را به تفصیل توضیح می دهم.

تست دو بر روی Tredmill  

در این تست میزان پایداری و آمادگی عمومی بدن ورزشکار اندازه گیری می شود. برای انجام این آزمایش به یک Tredmill با قابلیت تغییر زاویه از سطح افق، یک زمان سنج و یک نفر جهت کمک در زمان اندازه گیری نیاز است. پس از گرم کردن اولیه بدن، بر روی Tredmill قرار گرفت، سرعت آن را بر روی 05/ 8 کیلومتر بر ساعت (5 مایل بر ساعت) و زاویه آن را بر روی صفر درجه (سطح افقی یا بدون شیب) تنظیم کنید. همزمان با دویدن زمان سنج را هم روشن کنید و پس از 3 دقیقه دویدن، زاویه Tredmill از صفر به 5/ 2 درصد (یا 4/1 درجه) افزایش یابد و در هر 2 دقیقه زاویه  Tredmill را به همان میزان افزایش دهید. زمان سنج باید زمانی متوقف شود که دونده دیگر نتواند به دویدن بر روی Tredmill ادامه دهد و از روی آن خارج گردد. به محض ایستادن یا پایین آمدن ورزشکار از روی Tredmill، زمان را هم متوقف کنید.

از روی فرمول زیر مقدار Vo2 Max را محاسبه نمایید:

 

(برای مردان)  Vo2 Max= (1/444 * زمان اندازه گیری شده ) + 14/99

(برای زنان )  Vo2 Max= (1/380 * زمان اندازه گیری شده ) + 22/5

بعضی از تست های مذکور عدد خاصی را به عنوان میزان Vo2 Max به ما نمی دهند و فقط با اندازه گیری ضربان قلب در طی انجام تست وضعیت عمومی بدن ورزشکار را ارزیابی می کند و آن را از وضعیت تا بسیار آماده طبقه بندی می کند. بنابراین با توجه به دقتی که انتظار دارید باید تست به خصوصی را انتخاب کنید. جهت آشنایی بیشتر با نحوه انجام این تست ها می توانید به سایت های زیر مراجعه کرده و اطلاعات بیشتری کسب کنید:

http: // www.brianmac.co.uk/vo2max.htm

http: // www.topendsport.com/testing/tests/vo2max.htm  

http: // www.running forfitness..php.org/fag/vo2

http: // www.sport-fiftness-advisor.com

در لینک های زیر هم تعداد از فیلم های مربوط به اندازه گیری Vo2Max با تجهیزات و وسایل مختلف نشان داده شده است.

www.youtube.com /watch?v= TYJIHRtmxB8&feature=Player – embedded( on Treadmill(www.youtube.com /watch?v= GaO1svBGuHE& feature=player-embedded(by Cyling(www.youtube.com /watch?v=OdajRV.jM9I&feature= player- embedded(by Rowing) www.youtube.com /watch?v=hqbtcjXDxto&feature=player – embedded(on Wheelchair) 

 

آیا می توان میزان VO2Max را افزایش داد یا نه ؟

حالا این سوال پیش می آید که می توان میزان VO2Max را افزایش داد یا نه ؟ بنابر آنچه که یکی از متخصصین قلب و عروق Cardiovascular به من گفت این معیار ( عدد) تقریبا ذاتی می باشد و نمی توان به میزان چشمگیری آن را افزایش داد اما می توان کمی آن را بهبود بخشید. برای مثال، 2 نمونه از تمریناتی که برای بهبود میزان اکسیژن گیری قلب پیشنهاد شده است را در اینجا توضیح می دهم: با حداکثر سرعت خود به مدت 5دقیقه بدوید و مسافت طی شده را یادداشت کنید ( مثلاً 1900 متر) . 5 دقیقه استراحت کنید و مجدداً همان 1900 متر را با 20 درصد سرعت کمتر بدوید. به عبارت دیگر این مسافت را در 6 دقیقه ( 5 +2/. × 5  ) بدوید و 30 ثانیه استراحت کنید و این برنامه را تکرار کنید تا در زمانی که مجموع مسافت دویده به 10 کیلومتر برسد.

با حداکثر سرعت خود به مدت 4 دقیقه بدوید و مسافت طی شده را یادداشت کنید( مثلاً 1500متر) .سپس 4 دقیقه استراحت کنید. حالا همان مسافت را با 15 درصد سرعت کمتر بدوید. به عبارت دیگر این مسافت را در 4 دقیقه و 36 ثانیه ( 4 +15/.  ×4 ) بدوید 45 ثانیه تکرار کنید. این تمرین را تکرار کنید تا کل مسافت طی شده 10 کیلومتر شود.

 

منابع :

برای تکمیل این گزارش از منابع زیر استفاده شده است:

1-     wikipediaT the free encyclopedia

2-    www.summitclimb.com

3-     www. Flickr.com

4-     www. Philippegatta.fr/everest.htm

5-     www. Brianjarrett.com

6-      www . wou/las/physic/ poston/everest

7-    Google Earth Software7

 

صعود جبهه شمالی اورست - نیما یزدی پور  ( قسمت چهارم )

 

کمپ 78002 متر

کمپ 2 کمی بالاتر از شیب برفی و بر روی یال سنگی در ارتفاع حدود 7800 متر واقع شده است. این کمپ محل خاصی ندارد و از سکوّهای کوچکی تشکیل شده است که هر کدام به اندازه یک چادر و بعضاً کوچکتر از سطح یک چادر وسعت دارند و چادر ها باید با استفاده از طناب مهار شوند تا حرکت نکنند. زیرا اولاً مکان های مشخص و مناسبی برای چادر زدن وجود ندارد و هر ساله محل کمپ 2 کمی بالا و پایین می شود. ثانیاً به دلیل بادهای بسیار شدیدی که از سمت غرب و جنوب غربی از روی یخچال های رانگبوک غربی و خومبو می وزند اکثر چادرها پس از چند روزی پاره می شوند. در نتیجه تیم ها با مشکل جدی برای چادر زدن و پیدا کردن مکان مناسب رو به رو هستند. گاهی اوقات هم که مکان ها ی مناسبی برای چادر زدن پیدا نشود تیم های مختلف به شکل مشترک از چادر ها استفاده می کنند و عموماً پس از ترک کمپ به سمت بالا یا پایین، چادرها را می خوابانند و با سنگ و طناب آنها را مهار می کنند تا در اثر طوفان منهدم نشوند.

در کمپ هم نفراتی از تیم های چینی می بینیم که دیروز یا امروز قله را صعود کرده اند و عازم کمپ های پایین هستند و همگی آنها از سنگین بودن مسیر از کمپ 3 به قله صحبت می کنند.

گونه های یکی از چینی هایی که قله را صعود کرده به شدت سرمازده و کاملاً سیاه شده است وقتی دلیلش را می پرسم با ایما و اشاره ما را متوجه می کند که بین ماسک و عینک طوفانش کمی فاصله بوده و دقیقاًهمان جا سرمازده شده است.                                                                                              

ü     19می: صبح نمی توانم زیاد صبحانه بخورم و سعی می کنم فقط کمی مایعات بنوشم تا بدنم بیش از این دچار کم آبی نشود. بقیۀ افراد تیم زودتر راه می افتند و من و عارف و شرپاهای مان با کمی فاصله بعد از آنها در ساعت نه به راه می افتیم. مسیر کمپ 3 بر روی همان یال سنگی به سمت بالا و غرب ( راست ) ادامه می یابد. شیب مسیر هم مرتباً بیشتر می شود و کم کم به ارتفاع 800 متر نزدیک می شویم. هنوز از کپسول و ماسک اکسیژن استفاده نمی کنم برای خودم هم جای تعجب دارد. سر حالم و پا به پای بقیه صعود می کنم. در اینجا شرپایم به من توصیه اکید می کند که از اینجا به بعد از ماسک استفاده کنم تا فردا در صعود نهایی به سمت قله دچار مشکل نشوم. حرفش کاملاً منطقی و درست است و سعی می کنم هر طور شده از اکسیژن استفاده کنم. گاهی آن را بر می دارم تا هوای تازه تنفس کنم و دوباره ماسک را روی صورتم می گذارم. پس از 150 متر صعود از کمپ 2، مسیر کم کم به سمت راست متمایل می شود و در زیر قله سنگی تراورس اصلی به سمت راست آغاز می شود. 

در ابتدای تراورس به چند  شرپا بر می خوریم که در حال  کمک به شخصی هستند تا او را پایین ببرند. ظاهراًحالش خوب نیست و شرپای من با بی سیم به آرنولد خبر می دهد تا با سرپرست تیم شان صحبت کند و او شرپاهای تازه نفس برای کمک به آن شخص به بالا بفرستد، در انتهای تراورس، باند زرد رنگ صخره ای Yellow Band نمایان می شود و هیبت خود را به رخ ما می کشد.

واقعاً خیره کننده است و البته بسیار پرشیب. با خودم فکر می کنم ما از کجا ی این شیب تند باید صعود کنیم ؟! پس از تراورس به سمت راست، در ادامۀ مسیر حدود دو طول مسیر برفی- یخی با شیب نسبتاًتند به سمت بالا وجود دارد. اما پس از آن، مسیر مجدداً به سمت راست متمایل می شود و ادامه مسیر بر روی صخره هایی است که مستقیماض به کمپ 3 منتهی می شود.

پس از چند بار استراحت کوتاه ساعت چهار بعد ازظهر به کمپ 3 می رسیم. مناظر اطراف واقعاً زیباست و دوست دارم لحظاتی را بیرون از چادر بمانم و به اطراف نگاه کنم ولی گویا فرصت زیادی نداریم و باید استراحت کنیم تا بتوانیم چند ساعت دیگر به سمت قله حرکت کنیم.                                                

کمپ 3، 8300 متر                                 

کمپ 3 درست در زیر باند زرد رنگ صخره ای واقع شده است و به علت ارتفاع بسیار بالا معمولاً شلوغ نمی باشد. در حقیقت از این کمپ به عنوان یک محل استراحت و تجدید قوا برای صعود به سمت قله استفاده می شود و عموما کسی از این کمپ برای شب مانی استفاده نمی کند مگر در شرایطی که نفر آسیب دیده یا به شدت خسته باشد. به هر حال تحت هر شرایطی نفر بایستی حتما از کپسول اکسیژن استفاده کند چه در زمان استراحت و چه در زمان فعالیت، مجموعا ده تخته چادر اینجا نصب شده و با اینکه زیر شیب اصلی دیوار باند زرد رنگ قرار دارد اما از باد خبری نیست . متاسفانه در اطراف کمپ کپسول های خالی اکسیژن به شکل آزار دهنده ای همه جا به چشم می خورد . 

من و عارف و راب هم چادر می شویم و سعی می کنیم به نوبت برف آب کنیم که در این ارتفاع کار واقعاً سخت و طاقت فرسایی است. اما هر چه بیشتر مایعات بخوریم بهتر است. ضمنا باید هر نفر حداقل یک بطری مایعات گرم برای قله تهیه  و به همراه داشته باشد. شرپای من سری به چادر می زند و کپسول اضافی برای صعود را به ما می دهد و می گوید که ساعت ده شب به سمت قله حرکت می کنیم.

کمی نگران هستم چون تا به حال به این ارتفاع پا نگذاشته ام و از سویی دیگر اشتیاق صعود دارم چون چند صد متر بیشتر با آنچه که روزها و ماه ها برای آن تمرین کرده ام فاصله ندارم. به هر حال سعی می کنم فقط حواسم  جمع باشد تا اشتباهی نکنم و همان طور که آرنولد هم سفارش کرده است سر ساعت به سمت قله حرکت کنیم. خورشید هم آخرین تشعشعات گرم خود را نثار ما می کند. از چادر بیرون می آیم و چند عکس زیبا از آخرین لحظات غروب خورشید می گیرم.

به چادر باز می گردیم و سعی می کنم چند ساعت باقی مانده تا زمان صعود را چرتی هر چند کوتاه بزنم که البته موفق نمی شوم و این مدت را با عارف و راب به صحبت می گذرانیم. ساعت نه شروع می کنم به آماده کردن وسایل و پوشیدن کفش و کرامپون و صندلی. چون می دانم که فعالیت سریع در این ارتفاع هم به شدت نفس گیر و خسته کننده است و هم به دلیل کمبود اکسیژن سرعت حرکت نفر پایین می آید و هر کاری بیشتر از زمان معمول آن وقت می گیرد.

کمی زودتر از ساعت 10 آماده می شوم و بیرون از چادر  منتظر بقیه نفرات تیم می شوم تا همگی با هم راه بیافتیم. آلن، راب و هروه و با اندکی فاصله من و عارف به همراه شرپاهای مان به راه می افتیم و تنها موسیقی این شب آرام سایش کرامپون ها برزخ سنگ های کوه اورست است. به یاد شعر آرش می افتم؛ شعری که با تمام وجودم دوستش دارم و زمانی که در ایران کوه نوردی می کردم شب ها آن را زمزمه می کردم. چون هوا باد نداشت و مسیر هم با طناب های ثابت مشخص بود و 3 نفر هم جلوی من بودند خیالم تا حدود زیادی راحت بود. پس از چند دقیقه حرکت از کمپ 3، مسیر صعود با شیبی بسیار تند مستقیما وارد باند زرد رنگ شد.

گاهی پیش می آمد که مسیر تقریباً دیواره ای می شد و مجبور بودم با یک دست یومار بزنم و با دست دیگر طناب را دور دستم حلقه کنم تا بتوانم روی پاهایم بلند شوم که در این ارتفاع کار بسیار نفس گیری است . تیم جلو کمی سریع تر از ما حرکت می کند و من و شرپایم کمی عقب می افتیم. با این حال سعی می کنم با سرعت خودم صعود کنم. پس از حدود سه ساعت مسیر پر شیب  صخره ای تمام می شود. اکنون روی یال منتهی به قله ایستاده ایم اما هوا کاملاً تاریک است و جز کور سوی نوری در دور دست ها چیزی دیده نمی شود.

ü     20می : از اینجا به بعد فقط به 3 پله معروف جبهه شمالی و به خصوص پله دوم فکر می کنم و اینکه با تمام توانم و در کمترین زمان و البته با احتیاط کامل آنها را پشت سر بگذارم. در تمام گزارش هایی که خوانده ام پله دوم مشکل ترین پله توصیف شده است. باد شروع می شود اما زیاد شدید نیست. سعی می کنم کمی سرعتم را زیاد کنم تا بدنم گرم باقی بماند. مسیر پاکوب روی یال تقریباً مشخص می باشد و در نور چراغ پیشانی و با استفاده از طناب های ثابت می توان مسیر را پیدا کرد. اما وجود یک شرپای با تجربه که سابقه 4 بار صعود را هم دارد دلگرمی زیادی به من می دهد. یک چیز روشن به اندازه یک تخته سنگ از دور در نور شب خود نمایی می کند. نمی دانم چه چیزی می تواند باشد. از شرپایم می پرسم که می گوید کمی صبر کن خودت می فهمی. وقتی با آن می رسم می بینم یک کوه نورد است که در پناه سنگی نشسته و همان جا یخ زده است. ترس و اضطراب و کنجکاوی با هم به من هجوم می آورند و وقتی از شرپایم جریان را می پرسم، توضیح می دهد که یا اکسیژنش تمام شده و یا خسته بوده و برای استراحت نشسته و خوابش برده و هرگز بیدار نشده. تازه می فهمم که چرا همیشه در این صعود ها و به خصوص از کمپ 3 به قله توصیه می شود که کسی انفرادی صعود نکند. مطمئناً اگر کسی همراه این شخص بود اجازه نمی داد که بخوابد و سرنوشتی این چنین داشته باشد. درمیان کوه نوردانی که برای صعود قله می آیند رسم نیست از اجسادی که در مسیر وجود دارند عکس یا فیلم بگیرند زیرا اعتقاد دارند این کار خوش یمن نیست و می تواند باعث بدشانسی شود. ما هم سعی می کنیم که از کنار آنها فقط با احترام رد شویم. کم کم به پله اول نزدیک می شویم. ارتفاع حدود 8500 متر است و مسیر مجدداً شیب گرفته. حدود ده متر دست به سنگ می شویم اما بدون مشکل آن را پشت سر می گذاریم. 

رفته رفته شیب و ارتفاع همزمان زیاد می شود وحرکت کند تر می شود. شرپایم می گوید بهتر است سریع تر حرکت کنیم تا به تیم اول برسیم اما آنها دیگر خیلی از ما دور شده اند اما چون به شرپایم اعتماد کامل دارم، حرفش را می پذیرم و سعی می کنم سریع تر حرکت کنم. به پله دوم به ارتفاع 8600 متر می رسیم. این پله این پله به نردبان چینی ها هم معروف است و دارای 2 نردبان که در سال 1975 توسط چینی ها در این مکان نصب شد و از آن سال به بعد مورد استفاده کوه نوردان قرار می گیرد.

اول شرپایم صعود می کند. نردبان اول راحت است و مشکلی پیش نمی آید. در ابتدای نردبان دوم او تآکید می کند اولاً به هیچ وجه پایین را نگاه نکنم و ثانیاً زمان را از دست ندهم و سریع از نردبان بالا بروم. سعی می کنم حواسم  فقط به بالا باشد. منتظر او می شوم تا نردبان دوم را کامل صعود کند و شروع می کنم به صعود. چند قدم اول آسان است اما در ادامه دو مشکل وجوذ دارد. اول اینکه انتهای پایینی نردبان آزاد است و هر چقدر روی آن بیشتر تقلا و حرکت کنم، نردبان هم بیشتر تکان می خورد و قدم گذاشتن بر پله های بالایی با کرامپون سخت ترمی شود. دوم اینکه  نردبان کاملاً عمودی نیست و هر چه به بالای نردبان نزدیک تر می شوم، بیشتر بدنم به طرف فضا می رود حالت صعود در شیب منفی. ( اگر بخواهم به مثالی اشاره کنم، صعود رکاب های چوبی بر روی مسیر گرده آلمان ها در علم کوه مشابه این قسمت می باشد البته با این تفاوت که در اینجا طول نردبان بلند تر است.) بالاخره نردبان دوم را هم تمام می کنم و وقتی از نردبان خارج می شوم حدود ده دقیقه نفس نفس  می زنم تا تنفسم به حالت عادی برگردد زیرا انرژی زیادی از من گرفته و نظم تنفسم را به هم ریخته است. حالا متوجه می شوم که چرا در همه گزارش ها اینجا را سخت ترین بخش صعود به قله می دانند. از اینجای مسیر کمی آسان تر شده و می شود نفسی تازه کرد و خود را آماده آخرین قسمت یعنی همان پله سوم نمود. آفتاب از پشت سر در دوردست  بالا آمده و اولین انوار گرما بخش خود را نثار ما می کند و باز هم شعر آرش به یادم می آید؛ برآ ای آفتاب ای توشه ی امید، برآ ای خوشه ی خورشید. . . احساس کردم بدنم حسابی گرم شده و جان تازه ای گرفته ام. بدون دفع وقت به سمت پله سوم صعود می کنم. ساعت حدود شش صبح را نشان می دهد.

پله سوم را هم پشت سر می گذاریم که به  نظرم راحت تر از پله های اول و دوم است. باز هم کوه نوردی نشسته در کنار مسیر که معلوم نیست کی به خواب ابدی فرو رفته است. مجموعا سیزده جسد بالاتر از کمپ 3 دیدم که اکثر آنها در اثر پرت شدن و خواب مرگ کشته شده بودند. پس از پله سوم یک شیب برفی وجود دارد که تا قله ادامه می یابد و از اینجا به بالا به هرم قله Summit Pyramid معروف است. اما مسیر صعود قله از روی برج های سنگی است که در سمت راست شیب برفی وجود دارد. به عبارت دیگر برای رسیدن به قله باید هرم را از سمت راست تراورس کرد زیرا در بالای شیب برفی و در مسیر مستقیم نقاب ها و شکاف ها ی خطر ناکی وجود دارد. جالب است که در هیچ گزارش برنامه ای به موضوع تراورس به سمت راست اشاره نشده است.

وارد شیب برفی زیر قله می شویم. نگاهی به اطراف می اندازم. قله ماکالو در پشت سر و سمت چپ در زیر نور آفتاب خود نمایی می کند و نسبت به قله های اطراف کاملاً مشخص است. شیب برفی را صعود می کنیم و در انتها آن را تراورس کرده و به برج های سنگی می رسیم. شرپایم تاکید می کندکه قدم های آخر است و از اینجا تا قله کمتر از یک ساعت باقی مانده است. در پشت برج های سنگی یک تراورس دیگر وجود دارد در حالی که هرم قله  را تا نیمه تراورس کرده ایم. شیب بسیار تندی زیر پای مان قرار دارد که مستقیماً به یخچال رانگبوک غربی ختم می شود. مسیر باریک است؛ خستگی شدید مستولی شده و کوچک ترین  اشتباهی به پرت شدن منجر می شود. درست است که در طناب ثابت هستیم اما شیب زیر پایمان باعث می شود حواسم را کاملاً جمع کنم. پس از دو طول تراورس، آخرین طول بر روی دیواره ای سنگی صعود می شود که کارگاه آن یک برج سنگی بزرگ است. در کنار برج استراحت کوتاهی می کنم و بچه های تیم را می بینم که به سمت ما می آیند. قله را صعود کرده اند و به همراه شرپاهای شان عازم پایین هستند. به آنها تبریک می گویم و به سمت قله به راه می افتیم.

 

 

قلّه 8848 متر

ساعت ده به قله می رسیم. نمی دانم می توانم در اینجا احساسم را در قالب جملات بیان کنم یا نه. لابد باید بگویم که خیلی خوشحال بودم اما حسی در من وجود داشت که بسیار قوی تر از خوشحالی بود و بر من غالب شده بود. آن هم حس آرامشی بود که پس از تحمل آن همه فشار به من دست داده بود. گویی بار سنگینی از دوشم برداشته شده بود. وقتی که جبهه جنوبی و افرادی را که از این جبهه در حال صعود بودند را دیدم شعفی درونی به من دست داد و ناخودآگاه یاد دوستان از دست رفته ایران افتادم؛ محمد اوراز، داوود خادم، مقبل هنر پژوه، سامان نعمتی و مهدی اعتمادی فر که چند روز قبل در قله دائولاگیری ناپدید شده بود و خیلی های دیگر که حضور ذهن نداشتم و نام شان در خاطرم نبود. از همه یاد کردم. یاد دوستان و هموطنان عزیزی که دوست داشتند اینجا بودند و با هم صعود قله را جشن می گرفتیم. در دل از پدر و مادرم و تمام کسانی که در این راه هر یک به شکلی مرا یاری کردند یاد کردم. آرنولد توصیه کرده بود زیاد احساساتی نشویم که خوب البته نمی شود به خصوص برای ما ایرانی ها. از مناظر و قله های اطراف عکس و فیلم گرفته و پرچم ایران را از داخل کوله در می آورم و از شرپایم می خواهم از من فیلم و عکس بگیرد. 

سرود زیبای " ای ایران " را شروع می کنم که می دانم  برای من و همه کوه نوردان ایرانی جایگاه ویژه ای دارد اما هر چه به ذهنم فشار می آورم نمی توانم آن را کامل بخوانم. مثل اینکه کمبود اکسیژن کار خودش را کرده است. با دو نفری که از جبههه جنوبی صعود کرده اند و در کنار نشان قله نشسته اند گپ کوتاهی می زنم و شرپایم به ساعتش اشاره می کند که باید برگردیم. نیم ساعت است که بر روی قله هستیم اما من اصلاً متوجه نشده ام.

قبلاً یک سه پایه فلزی به عنوان نماد قله در اینجا قرار داشت اما پس از حمل مشعل المپیک در سال گذشته به قله اورست، آن نماد جای خود را به مجسمه ای از بودا که در داخل یک محفظه شیشه ای قرار دارد؛ داده است. در سرتاسر سطح قله دعا نوشته هایی وجود دارد که توسط شرپاها به این مکان آورده شده و برای احترام به خدایان شان به پایه همان محفظه گره زده اند.

ساعت ده و سی دقیقه با اشاره شرپایم عازم پایین می شویم. کار هنوز تمام نشده و رسیدن به کمپ های پایین در نهایت احتیاط و سلامتی یازده و در مسیر تراورس عارف و شرپایش را می بینم که آخرین گام ها برای صعود قله را برمی دارند. با هم خوش و بش کوتاهی می کنیم و چون زمان برای هر دو نفر ما بسیار مهم است از هم خداحافظی می کنیم و گفتگوی اصلی را می گذاریم برای بعد. تا حد امکان سریع و البته ایمن ارتفاع کم می کنیم. پله های سوم و دوم را هم فرود می آییم و به هروه و شرپایش می رسیم و از اینجا به بعد را با آنها تا کمپ 3 پایین می رویم. ساعت حدود شش بعداز ظهر را نشان می دهد که به کمپ 3 می رسیم. خیلی خسته ام و به پایین برویم و امشب می گویم که در صورت امکان فردا پایین برویم و امشب همین جا استراحت کنیم. قبول نمی کند و اصرار دارد که امشب به کمپ 2 برویم و دلیلش هم منطقی است. می گوید اینجا ارتفاع بالا است و احتمال بروز هر اتفاق ناگواری برای بدن های خسته و درمانده ما وجود دارد. من هم اصرار به ماندن می کنم و از او می خواهم که تنها پایین برود و من فردا با عارف و شرپای او عازم پایین می شوم. قبول نمی کند که مرا تنها بگذارد؛ به چادر دیگری می رود تا فردا با هم عازم کمپ 2 شویم. از خستگی زیاد می خوابم اما پس از چند ساعت از تشنگی شدید از خواب می پرم و زمانی که چشم باز می کنم همه جا تاریک است. چراغ پیشانی را روشن می کنم، ساعت نه شب است و من در چادر تنها هستم. پس عارف کجاست؟! یعنی هنوز به کمپ نرسیده یا به چادر دیگری رفته است؟

گیج می شوم و چند بار صدایش می کنم، جوابی نمی شنوم. شرپایم را صدا می کنم و سراغ عارف و شرپایم را می گیرم. می گوید شرپایش به کمپ رسیده اما عارف هنوز نرسیده! اول فکر می کنم که دارد با من شوخی می کند اما اینجا که جای شوخی نیست. جدی تر از او می پرسم و او هم همان پاسخ را تکرار می کند. باورم نمی شود، ساعت نه شب است و عارف هنوز نیامده است. به او می گویم با چند شرپای سرحال بروید بالا و دنبالش بگردید، قبول نمی کند و دلیلش هم خستگی ناشی از صعود است. کاملاً به آنها حق می دهم. می گوید در این تاریکی کاری از هیچ کسی بر نمی آید و کسانی که به دنبال او بروند جان شان به خطر می افتد. او به چادرش بر می گردد. مغزم پر از خیالات و اوهام می شود و افکار مثبت و منفی به ذهنم هجوم می آورند. با این حال سعی می کنم امیدوار به فردا و با افکار مثبت بخوابم.

ü      21 می: ساعت هشت بیدار می شوم و خوشبختانه هوا کاملاً آفتابی است. فوری از چادر خارج می شوم تا ببینم عارف رسیده یا نه. جواب منفی است اما می گویند دو شرپا برای پیدا کردن او به بالا رفته اند. حدود ساعت یازده از دور می بینمش که پایین می آید. در دلم هزاران بار خدا را شکر می کنم که سالم است، به استقبالش می روم. خسته است، داخل چادر می رود و می خوابد. شرپایم به سراغم می آید و می گوید که حاضر شویم تا به سمت کمپ 2 حرکت کنیم. در مورد عارف می پرسم که جواب می دهد او هم پس از ما با شرپایش پایین می آید. من هم به آرامی شروع می کنم به پوشیدن هارنسم که متوجه می شوم عارف مایل نیست امروز پایین بیاید و می خواهد استراحت کند. شرپایش هم مخالفت می کند و اصرار دارد که هر چه زودتر باید به سمت پایین حرکت کنیم. شرپایم به من می گوید حاضر باشم که راه بیفتیم. می پرسم پس عارف و شرپایش کی راه می افتند؟ سئوالم زیاد به مذاقش خوش نمی آید و احساس می کنم که می خواهد هر چه زودتر برود پایین که خوب حق هم دارد. قله را صعود کرده ایم و ظاهراً این بالا دیگر کاری نداریم. من هم پاسخ می دهم که عارف می خواهد امروز اینجا بماند و استراحت کند. شما بروید پایین و من فردا با عارف پایین می آیم. باز هم قبول نمی کند و عصبی به چادر خود  بر می گردد. پس از نیم ساعت با بی سیم بر میگردد و می گوید آرنولد می خواهد با تو صحبت کند. آرنولد اصرار می کند که باید امروز بروم پایین و من هم از او می خواهم که با عارف صحبت کند و هر زمان که عارف راهی پایین شد منم راه می افتم. در این بین الیزابت و گوردون هم به کمپ 3 می رسند تا فردا به سمت قله حرکت کنند. الیزابت پرستار و گوردون پزشک است. چند باری با من و عارف حرف می زنند که نتیجه بخش نیست. دو بار دیگر هم با آرنولد صحبت می کنم و می گویم حالم خوب است و فقط می خواهم با عارف راهی کمپ 2 شوم و به ممحض اینکه عارف به کمپ 2 برسد من خودم تنها پایین می آیم. قبول نمی کند و اصرار دارد که من با شرپایم راه بیفتم. بالاخره گوردون جلو می آید و با عارف صحبت می کند و سعی می کند با دلایل پزشکی به ما حالی کند که ماندن مان در آن ارتفاع می تواند چقدر خطرناک باشد. عارف هم قبول می کند و تصمیم بر این می شود که من، عارف و شرپایش عازم کمپ 2 شویم. من جلوتر راه می افتم و هنوز چند قدمی بیشتر پایین نیامده ام که پایم می لغزد و زمین می خورم. تا خودم را جمع کنم و دوباره راه بیفتم پانزده دقیقه طول می کشد. به ساعت نگاه می اندازم، نه شب را نشان می دهد و ما تازه به سمت کمپ 2 راه افتاده ایم. از آفتاب که در دور دست و در پشت چوآیو در حال غروب است عکس می گیرم و راه می افتم.

عارف و شرپایش هم بعد از من راه افتاده اند. پس با خیال راحت به سمت پایین حرکت می کنم. تاریکی، سرما و خستگی تنها چیزهایی هستند که تا رسیدن به کمپ 2 به یاد دارم. ساعت از سه بامداد گذشته است که ما به چادرهای کمپ 2 می رسیم.

ü      22 می: منتظر می شوم تا عارف و شرپایش هم برسند تا با هم به داخل یک چادر برویم در این صورت هم من خیالم راحت است و هم کمتر سردمان می شود. شرپای عارف داخل چادر دیگری می رود و من و عارف هم یک چادر خالی پیدا کرده و داخل آن می شویم. کپسول گازی پیدا می کنم و آن را روشن می کنم تا داخل چادر گرم شود در حالی که هر دو بسیار خسته هستیم به صورت چمباتمه تا صبح می خوابیم. حدود ساعت نه بیدار می شوم و در حالی که بدنم به شدت کوفته است از چادر خارج می شوم و به سراغ شرپای عارف می روم و سراغ شرپای خودم را می گیرم که می گوید رفته پایین. من هم کمی آبنبات می خورم و آماده می شوم که پایین بروم. عارف هم بیدار شده، کمی صحبت می کنیم و من از آنها خداحافظی کرده و حدود ساعت ده به سمت کمپ 1 راه می افتم. به ابتدای یال برفی می رسم که شرپای خودم و یک شرپای دیگر را می بینم که به سمت من بالا می آیند. عنوان می کنند که برای امداد و نجات ما بالا آمده اند! کمی تعجب می کنم چون اگر امدادی لازم بود در کمپ 3 لازم بود نه اینجا و حالا هم که من و عارف هر دو سلامتیم و عازم پایین. به هر حال شرپای من از همین جا با من بر می گردد و شرپای دیگر برای کمک به عارف و شرپایش به کمپ 2 می رود. به آهستگی و با تشنگی و گرسنگی فراوان در ساعت پنج بعدازظهر به کمپ 1 می رسیم. آرنولد هم به کمپ 1 آمده، به استقبال من می آید و به من تبریک می گوید و از عارف می پرسد. خیالش را راحت می کنم که عارف هم خوب است و هر چه پایین تر بیاید بهتر هم می شود. شربت گرمی برایم می آورد که واقهاً جان تازه ای به من می دهد. کم کم جمع و جور می کنیم، چون این آخرین باری است که در کمپ 1 هستیم و حدود ساعت شش و سی دقیقه عازم ABC می شویم.بدنم به شدت دچار کم آبی است و خوشبختانه یکی از کمک آشپزها با فلاسک چای در محل کرامپون به استقبال مان آمده است. دو سه لیوان چای گرم می خورم و به سمت ABC پایین می روم. عارف هم می رسد، با خستگی فراوان با هم شام می خوریم و می خوابیم.

ü     23 می: امروز قرار است پایین برویم. عارف و چند نفر دیگر زودتر راه می افتند و من حدود ساعت دوازده ظهر حرکت می کنم و حدود ساعت نه شب به کمپ اصلی می رسم. از IBC تا BC را بسیار آهسته پایین می روم چون بدنم هنوز کم آب و بسیار خسته است. تقریباً آخرین نفری هستم که به BC میی رسم و مستقیماً به چادر غذاخوری رفته و شام مفصلی می خورم. آرنولد می گوید که من و عارف فردا حاضر باشیم تا به سمت کاتماندو برویم. من هم قبول می کنم و به چادر می روم تا استراحت کنم.

ü      24 می: هوا حسابی ابری است و از بالا خبر می رسد که هوا در کمپ های بالا کاملاً طوفانی است و تیم ها کم کم در حال جمع کردن و حرکت به سمت پایین هستند گویا به نوعی فصل صعود تمام شده است. بارش برف در کمپ اصلی هم آغاز شده. من و عارف هم مشغول بستن وسایل مان هستیم تا ماشین برسد. حدود ساعت دوازده ماشین می رسد و به همراه 2 نفر دیگر که اهل کانادا و آلمان بودند عازم زانگمو می شویم. در میانه راه به علت بارش باران و جاری شدن سیل و گل و لای و بسته شدن جاده حدود سه ساعت منتظر بازگشایی جاده می شویم و شب را در زانگمو می مانیم. جاده های این منطقه در برابر بارش برف و باران بسیار ضعیف هستند و با کوچک ترین بارشی جاده از گل و لای پر می شود و سنگ های ریز و درشت از بالادست ریزش می کنند و جاده را می بندند.

ü      25 می: بالاخره از کشور چین خارج شده و به سمت کاتماندو رهسپار می شویم حدود ساعت هشت شب به کاتماندو می رسیم. برای آگاهی بیشتر از نحوه هم هوایی در طول صعود، نمودار زمان و ارتفاع صعود را ترسیم و تنظیم می کنم.

از آنجایی که بحث پیرامون مسائل فنی و پزشکی این صعود نیز حائز اهمیت است، در این بخش به تشریح مسائل و نکات فنی و پزشکی می پردازم.

نکات پزشکی پیرامون این صعود

سرما زدگی 

همان طور که مطلع هستید پس از صعود قله، چهار انگشتان دو دست ( 2 انگشت کوچک هر دست ) و انگشت شصت پای چپم دچار سرمازدگی نوع 1 یا A شد که منجر به قطع شدن یک بند از سه انگشت و یک بند شصت پای چپم گردید. نکته مهم این است که دلایل سرمازدگی انگشتان دست و پایم کاملا متفاوت می باشند. من هم مانند بسیاری از کوه نوردان از دوربین دیجیتال برای عکاسی و فیلمبرداری بر روی قله استفاده کردم. اما به دلیل کوچک بودن این دوربین ها موفق نشدم با استفاده از دستکش اصلی آن را روشن کنم. بنابراین دستکش اصلی را از دستم در آوردم ولی با دستکش زیر هم این کار میسر نشد و مجبور شدم بر روی قله تمام دستکش هایم را برای مدت زمان بسیار کوتاهی از دستم در بیاورم. چرا که هوا در روز صعود بسیار خوب و آرام بود و باد بر روی قله نداشتیم. بنابراین نمی توان بگویم که برودت هوا به تنهایی دلیل اصلی سرمازدگی انگشتانم بود هر چند که مزید بر علت بود. به نظر خودم دلیل اصلی سرمازدگی انگشتان دستم، کم آبی شدید بدن در زمان صعود بود. به طوری که خونم بسیار غلیظ شده و به اندام های انتهایی از جمله انگشتان دستم نمی رسید. نکته دیگر اینکه سرمازدگی دستانم در کمتر از دو دقیقه اتفاق افتاد و تا من این قضیه را متوجه شوم دیر شده بود. اما فکر می کنم راهکارهایی وجود داشت که در آن شرایط به ذهنم نرسید وگرنه احتمالاً آسیب کمتری به انگشتان دستم وارد می شد که آنها را در اینجا به طور مختصر شرح می دهم. به محض آگاهی از سرمازدگی سعی کنید با انگشتان دست دیگر انگشت سرمازده را از محل اتصال به کف دست گرفته و با فشار به سمت نوک دست بکشید. با این کار خون داخل رگ ها را به سمت نوک انگشت هدایت می کنید. حتی می توانید نوک انگشت سرمازده را داخل دهان تان برده و آن را مک بزنید. در این حالت شما خون بدن تان را به سمت نوک انگشتان هدایت می کنید که باعث می شود سرمازدگی از سمت نوک انگشتان پس روی کند. البته باید بلافاصله بعد از این کار انگشت خود را خشک کنید زیرا در غیر این صورت خیسی ناشی از آب دهان عامل تشدید سرمازدگی می شود. پس از بازگشت به ABC آرنولد برایم آب گرم همراه با بتادین آورد تا دستانم را در آب حرکت دهم. با این کار میزان آسیب دیدگی کمتر می شود و بازیابی بخش های آسیب دیده سریع تر و بهتر انجام می شود.

     اما سرما زدگی شصت پایم دلیل دیگری داشت. از زمانی که در BC بودیم به من توصیه شد که مصرف قرص ارتفاع یا همان استوزولامید Acetazolamide را آغاز کنم و من هم بر خلاف میل باطنی ام مصرف آنها را شروع کردم با اینکه مشکل ارتفاع نداشتم. یکی از عوارض این قرص ها بی حس شدن نوک انگشتان دست و پا می باشد که من هم از این عارضه بی نصیب نماندم و در طول برنامه تمام انگشتان پای من بی حس بودند. در کمپ 3 جوراب های خود را با جوراب های تمیز عوض کردم اما جوراب های تمیز به علت شستن کمی جمع شده بود و به اصطلاح کمی پای مرا کیپ گرفته بود. با اینکه میزان تنگی آن زیاد نبود ولی همان میزان تنگ بودن برای انگشتان پا کافی بود تا سرمازدگی اتفاق بیفتد و چون پاهایم به هیچ عنوان حس نداشت (ناشی از مصرف قرص ارتفاع)، متوجه سرمازدگی پاهایم نشدم و این قضیه را در ABC فهمیدم. بنابراین پیشنهاد می کنم تا زمانی که مشکل ارتفاع ندارید، از قررص های ارتفاع استفاده نکرده و هرگز از جوراب های حتی کمی تنگ هم استفاده نکنید.

اخیراً برای جلوگیری از سرمازدگی وسیله ای به بازار آمده است که می تواند حرارت را در خود ذخیره نماید تا در زمان مقتضی از آن استفاده شود. این وسیله در حقیقت پدهای گرمایی هستند که به وسیله باتری شارژ می شوند و در زمان لازم انرژی ذخیره شده را به شکل گرما و حرارت آزاد می کنند. از این وسیله می توان در داخل کفش یا دستگش استفاده کرد که به میزان قابل توجهی احتمال بروز سرمازدگی را کاهش می دهد. در سال های اخیر این وسیله به طور فراگیر مورد استفاده کوه نوردان و اسکی بازها قرار گرفته و تمام این افراد از نحوه کار آن ابراز رضایت کرده اند. متاسفانه این وسیله در نپال یافت نمی شود و باید آن را از طریق سفارش از کشورهای اروپایی، آمریکا و یا کانادا تهیه کرد. در سایت زیر می توانید اطلاعات بیشتری در مورد این وسیله به دست آورید:

http://www.humanedgetech.com/news.php?id=16641

سردردهای شبانه        

من در تمام طول برنامه در بالاتر از IBC و در بیشتر شب ها دچار سردرد بودم. در ابتدا فکر کردم که اثرات ناشی از ارتفاع است؛ حتی بعد از صعودها و پایین آمدن های مکرر این مشکل ادامه یافت و شب هایی این مشکل کمتر می شد که در طول آن روز به مقدار زیادی مایعات نوشیده بودم. بنابراین از نوشیدن مایعات در یک چنین برنامه های غافل نشوید زیرا علاوه بر از دست دادن آب بدن در اثر تعرق؛ گرمای هوا و تابش شدید آفتاب دلایل مضاعف دیگری هستند برای از دست دادن آب بدن.

مشکلات سیستم گوارشی، کلیه و مجاری ادراری

یکی از مشکلات عمده در این برنامه عدم کارکرد صحیح دستگاه گوارش بود. به طوری که کوه نوردان در اکثر مواقع دچار یبوست بودند. که این مساله ناشی از کمبود آب بدن، عدم مصرف میوه جات و سبزیجات به مقدار کافی و مصرف زیاد پروتئین و انواع کربوهیدرات ها می باشد. بهترین ماده غذایی که شخصاً پیشنهاد می کنم، برگه زردآلو است زیرا دارای قند طبیعی بوده و به هضم غذا و کارکرد سیستم گوارشی کمک فراوانی می کند. استفاده از نوشابه های گازدار علاوه بر قند فراوان می تواند به هضم غذا کمک نماید. مطمئناً اگر قرار باشد صعود دیگری به قله های بلند داشته باشم، روزی یک قوطی نوشابه در برنامه غذایی خود قرار می دهم.

از دیگر اثرات مخرب ارتفاع، تاثیر آن بر کارکرد صحیح سیستم کلیه و مجاری ادرار است. به طوری که کوه نورد نمی تواند سیستم مجاری ادراری خود را به طور صحیح و درست کنترل کند که در اصطلاح پزشکی به آن Urine Incontinecy گفته می شود. در شرایط معمول این مشکل دلایل دیگری دارد اما در ارتفاع بالا که بدن با کمبود شدید آب در بافت های بدن و کلیه رو به رو است، سیستم مغزی-کلیوی با عدم کارکرد صحیح مواجه است و شخص کوه نورد بر ادرار خود کنترل نداشته و مدت زمان بین هشدار از طرف مغز تا خود عمل بسیار کوتاه شده و کوه نورد دچار مشکل خود ادراری می شود.

برف کوری Snow Blindness

در این برنامه دو تن از کسانی که قله را صعود کردند بر روی قله دچار برف کوری شدند و نتوانستند از مناظر اطراف لذتی ببرند. فقط تصور کنید که چنین تلاشی برای صعود قله انجام دهید و بر روی قله از نعمت دیدن آن همه زیبایی محروم باشید. علاوه بر آن این مشکل می تواند در موارد حاد به کوری کامل و دائم منجر گردد. از طرف دیگر در زمانی که این مشکل در حال بر طرف شدن است recovery، درد بسیار شدیدی چشم و اطراف آن را در بر می گیرد. پس بهتر است که از عینک های مناسب و استاندارد برای این صعودها استفاده شود. از عینک هایی استفاده کنید که کش پشت سر داشته باشد تا عینک کاملاً به صورت بچسبد و شیشه های عینک به مقدار کافی بزرگ باشد. این عینک ها را حتی در شب هم که هوا تاریک می باشد می توان استفاده کرد و آنها طوری طراحی شده اند که دید انسان را در شب محدود نمی کنند.

یکی از مشکلات اساسی کوه نوردانی که از عینک طبی استفاده می کنند عینک طبی-آفتابی مناسب است تا هم مناظر اطراف را تار نبینند و هم از تشعشعات آفتاب در امان باشند. امروزه عینک های ارتفاعی به بازار آمده است که می توان لنزهای طبی بر روی آن نصب کرد.

ماسک، رگلاتور و کپسول اکسیژن

تجهیزاتی که احتمالاً آن را خریداری نمی کنید و بعداً توسط شرکت طرف قرارداد در اختیار شما قرار می گیرد؛ ماسک، رگلاتور و کپسول های اکسیژن است. بدون شک کیفیت رگلاتور و به خصوص ماسک تاثیر مستقیم در کیفیت صعود دارد. همچنین همان طور که گفتم دلیل اصلی سرمازدگی انگشتان دست من کمبود آب در بدن بود و یکی از علل این کمبود آب، ماسک نامناسبی بود که در اختیار من و دیگر اعضای تیم قرار داده بودند. زیرا ماسک ها تماما کار کرده بود و بهعلت نچسبدن کامل به صورت و تجمع آب دهان و بوی متعفن ناشی از ماسک های کهنه استفاده شده قدیمی، میزان قابل ملاحظه ای از رطوبت دهان و بینی را از طریق منافذ اطراف ماسک از دست می دادم و گاهی هم مجبور بودم برای رهایی از آن بوی متعفن ماسک را از روی صورتم بردارم که منجر به خشک شدن آب بدنم می شد. در حالی که وقتی با کوه نورد کانادایی که همراه ما عازم کاتماندو بود صحبت کردم فهمیدم که ماسک بسیار خوب و جدیدی در اختیارش قرار داده بودند که به تازگی به بازار آمده است و هیچ کدام از تجهیزات کوه نوردی صحبتی به میان نیاوردم اما تاکید می کنم که برای صعود اورست حتماً از ماسک و رکلاتور با بالاترین کیفیت و بهترین مارک موجود استفاده کنید تا میزان آسیب دیدگی شما به حداقل و احتمال موفقیت در صعود قله به حداکثر برسد.

کارکرد سیستم مغز 

نکته ای که بیش از هر چیز در این برنامه برای من پیدا کرد کاهش محسوس کارکرد مغز در ارتفاع بالا بود، به طوری که رفتار افراد به طور چشمگیری تغییر می کند. در ارتفاع بالا اکسیژن به میزان کافی به مغز نمی رسد زیرا اولاً غلظت اکسیژن در هوا کمتر شده و ثانیاً قسمت عمده خون که وظیفه اکسیژن رسانی به اندام های مختلف و از جمله مغز را بر عهده دارد معطوف به اکسیژن رسانی به ماهیچه ها می شود. در نتیجه مغز با کمبود شدید اکسیژن رو به رو شده و میلیون ها سلول مغز از بین می روند. نکته بسیار مهم در مورد این سلول ها این است که این آسیب قابل ترمیم نبوده و به این شکل نیست که پس از پایان برنامه این سلول ها مجدداً ساخته شوند. به همین علت است که کوه نوردانی که صعودهای بدون اکسیژن متعددی به قله های 8000 متری داشته اند، گاهاً رفتارهای عجیب و قریبی از خود بروز می دهند که ناشی از فقدان سلول های مغز می باشد. در این روند حرکات و رفتارهایی در طول صعود از افراد سر می زند که شرایط معمولی به هیچ وجه از شخص انتظار نمی رود. مثلاً در طول صعود از کمپ 3 به قله، جسدی دیدم که طناب ثابت به دور گردن او پیچیده شده بود! وقتی دلیلش را پرسیدم فهمیدم که مغز این فرد پیغام های صحیحی برای انجام درست کارها به او نمی داده و شخص به جای اینکه یومار خود را در داخل طناب ثابت بیندازد، طناب را دور گردن خود حلقه کرده است. از دیگر اتفاقات بسیار معمول در طول صعود این است که افراد زیادی زمان و نحوه صعود خود به قله را به یاد ندارند یا اینکه یادشان نمی آید روی قله چه کارهایی انجام دهند. به عبارت بهتر، اگر جریان صعود به قله را به مانند یک فیلم تصور کنیم افراد زیادی هستند که لحظاتی از این فیلم را در اختیار ندارند و به هیچ وجه به یاد ندارند که مثلاً در فلان کمپ چه کارهایی انجام داده اند. همان طور که قبلاً اشاره کردم مدت زمان انجام تمام کارها در ارتفاع بالا بیشتر از زمان عادی انجام همان کار در ارتفاع پایین است. یکی از دلایل آن کمبود اکسیژن و سخت بودن فعالیت های فیزیکی است اما دلیل دیگری هم وجود دارد و آن این است که مغز به زمان بیشتری برای تمرکز کردن نیاز دارد. به عبارت بهتر میزان هوشیاری و تمرکز فرد در ارتفاع بالا کاهش می یابد که همان دلیلی است که باعث بروز حوادث در ارتفاع بالا مثل لیز خوردن یا از دست دادن وسایل می شود. به طور مثال زمانی که می خواستیم از کمپ 3 عازم پایین شویم، حدود نیم ساعت بستن کرامپون های من طول کشید و در نهایت هم الیزابت به من کمک کرد تا توانستم این کار را به اتمام برسانم که ناشی از عدم تمرکز ذهنم بر کارم بود. یا در بازگشت از قله یک لنگه از کرامپون های یکی از نفرات تیم خودمان از کفشش باز شده بود که او هم متوجه نشده بود و نمی دانست کی و کجا این اتفاق افتاده است و با خوش شانسی زیاد و بدون حادثه به کمپ 3 رسید.

در نهایت باید بگویم میزان آمادگی روحی و جسمی فرد صعود کننده در بروز مشکلات مغزی در ارتفاع نقش اساسی دارد.

 

صعود جبهه شمالی اورست - نیما یزدی پور  ( قسمت سوم)

تمرینات آماده سازی

نیازی به توضیح نیست که صعود هر قله هشت هزار متری نیازمند آمادگی جسمی و روحی بسیار بالایی است قبل از شروع صعود این آمادگی باید در بالاترین میزان ممکن باشد و به جرات می توان گفت که صعود قله اورست یکی از شدیدترین فشارهایی است که بدن می باید تحمل نماید. پس لازم است بدن خود را برای تحمل چنین فشاری از لحاظ جسمی و روحی آماده کنیم. این آمادگی باید در دو بخش جسمی و به مراتب مهم تر روحی و ذهنی به دست آمده باشد و عوامل متعددی در به دست آوردن این آمادگی مؤثرند که در ادامه به تشریح می پردازم.     

تمرینات جسمانی

برای عده زیادی از دوستانم این سوال پیش آمده که چه تمریناتی را برای آماده سازی انجام داده ام. به خصوص که محل زندگی من در سطح آب های آزاد است و بلند ترین ارتفاع نزدیک به محل سکونتم حدود 2000 متر ارتفاع دارد که فاصله ای چند ساعته با محل زندگی من دارد. در نتیجه باید تمریناتی را انتخاب می کردم و انجام می دادم که از هر حیث به کوه نوردی شباهت داشته باشد. تنها تمریناتی که به نظرم آمد و بعضی از دوستان باتجربه کوه نورد هم آن تمرین ها را تایید کردند تمرینات اروبیک (Arobic) همراه با تمرینات وزنه بود. شاید تمرینات اروبیک، تمرینات وزنه به همراه تمرینات کوه نوردی برای صعود یک قله هشت هزار متری مناسب باشد اما از آنجا که من امکانات هیچ گونه تمرینات کوه نوردی را نداشتم تمرینات اروبیک خود را طوری برنامه ریزی می کردم که خلاء تمرینات کوه نوردی را پوشش دهد. در نتیجه تصمیم گرفتم که مدت زمان تمرینات اروبیک را به میزان قابل توجهی افزایش دهم. به طوری که شش ماه به شروع برنامه مانده بود حدود چهار ساعت مداوم و در سه ماه انتهایی حدود شش تا هفت ساعت در روز تمرینات مداوم اروبیک انجام می دادم. تمرینات اروبیک من شامل تمرینات سالنی و تمرینات در فضای باز بود. تمرینات اروبیک سالنی شامل دویدن بر روی دستگاهTread mill) )، تمرینات پله (Step)، دویدن در جا روی ماشین(Srepper Elliptical)، دویدن بر سطح شیبدار(Interval Running Hill)، دوچرخه ثابت (Gym Biking) و پارو زدن (Rowhng) بود که هر کدام بین یک تا دو ساعت انجام می شد و این تمرینات به صورت یک روز در میان برنامه ریزی شده  بود. در خصوص تمرینات اروبیک سالنی باید به این نکته اشاره کنم که به غیر از تمرین دویدن بر روی دستگاه، از کوله های نسبتا سنگین در طول تمرین استفاده می کردم و چون کوله سنگین در حین دویدن بر روی دستگاه می توانست آسیب های بسیار شدیدی به مفاصل زانو و کمر وارد آورده و کل تمرینات را تحت تآثیر قرار دهد (وحتی در طی ماه های آخر تمرینات، وزن کوله ام به 15 کیلو هم می رسید.) در بیرون از سالن در دو مکان متفاوت تمرینات را ادامه می دادم که این کار معمولا در روزهای تعطیل انجام می شد. اول مناطق تپه ای مانند که شیب های متفاوتی داشتند و برای تقویت نفس گیری بسیار موثر بودند ودیگری ساحل دریا که به دلیل ماسه ای بودن زمین اولا ضربات ناشی از دویدن به زانو منتقل نمی شود و زانوها آسیب کمتری می بینند و ثانیا دویدن در ساحل دریا بر روی یک سطح شیبدار (Running Hill Interval) مشکل ترین تمرینم بود. در این تمرین علاوه بر تقویت عضلات پا عضلات قلب هم بسیار شدیدتر از حالت عادی فعالیت داشت تا عمل خون رسانی را به خوبی انجام دهد و ضربان قلب هم طبعا بسیار بالا بود. به طور کلی هدفم در کل دوره تمرینات جسمی این بود که بتوانم ضربان قلبم را برای مدت زیادی (حدود سه تا چهار ساعت به طور پیوسته) و به میزان قابل قبولی (حدود 170 تا 150 بار در دقیقه) بالا نگه دارم. به طور مثال در زمان تمرینات دویدن بر روی سطح شیبدار توانستم ضربان قلبم را به 188 بار در دقیقه هم برسانم. البته این نکته را هم اشاره کنم که ضربان قلب برای مدت بسیار کوتاهی می تواند در این حد بالا باشد (حدود یک دقیقه) و اگر ضربان بیش از این زمان بالا نگه داشته شود می تواند باعث آسیب شدید قلب بشود. در روزهای میانی هم  تمرینات سالنی همراه با وزنه انجام دادم. اکثر تمرینات وزنه هم بر روی عضلات پایین تنه و کمر متمرکز بود و با استفاده از اطلاعات موجود در سایت زیر توانستم تمرینات مناسبی را انتخاب کنم.   http://www.bodybuilding.com/exercises     

دو مورد مهم در مورد تمرینات با وزنه این است که اولا تمام تمرینات باید حتما زیر نظر مربی انجام شود تا هیچ تمرینی به شکل نادرست انجام نشود ودیگر اینکه در تمرینات پایین تنه (پا و کمر) باید بسیار مراقب بود و از وزنه های سنگین استفاده نکرد چرا که این دو عضو و به خصوص کمر در برابر تمرینات نادرست بسیار حساس و آسیب پذیر بوده و هر گونه اشتباهی می تواند به قیمت از دست دادن کل برنامه تمام شود. زیرا کمر در صورت آسیب دیدگی نباید هیچ گونه حرکتی داشته باشد و دوره درمان و بازیابی( recovery) آن بسیار طولانی تر از قسمت های دیگر بدن می باشد. نکته حائز اهمیت این است که وقتی ورزشکاری در حال انجام تمرینات سنگین و پیوسته ناگهان بر اثر هر گونه آسیب دیدگی تمریناتش متوقف گردد، زمان بسیار زیادی لازم دارد تا بدن به شرایط آمادگی کامل باز گردد.      

پس باید از بروز هرگونه آسیب دیدگی اجتناب کرد تا تمرینات پیوسته به هیچ عنوان متوقف نشود. اما از تمرینات بالا تنه هم غافل نبودم چرا که می دانستم امکان دارد در طول برنامه کوله کشی و یومار زدن های طولانی مدت داشته باشم. گرچه این موضوع در ابتدا زیاد مهم به نظر نمی آید اما شخصا معتقد بودم که حتی برای یومار زدن هم باید تمرینات خاصی انجام داد. یکی از روزها در حال تمرین در داخل سالن یکی از مربیان که هدف مرا از تمرین می دانست از من پرسید که آیا تا به حال تست  Vo2 Max را انجام داده ام یا نه؟! گفتم نه، چه آزمایشی است؟ پاسخ داد که آزمایشی است برای اندازه گیری میزان ظرفیت قلب ورزشکاران و به نوعی بیانگر توان و ظرفیت قلب در فشارهای سنگین است. بنابراین تصمیم گرفتم به هر شکل ممکن این تست را قبل از عزیمتم به اورست انجام دهم. در مورد این تست به تفصیل در بخش ضمیمه توضیح خواهم داد. در زمانی که تمریناتم را به حداکثر میزان خود رسانده بودم، دردی درون قفسه سینه ام احساس کردم که یک تا دو ساعت پس از تمریناتم آغاز می شد و حدود دو ساعت ادامه پیدا می کرد. این درد به شکل نقطه ای و متمرکز بود و تمام قفسه سینه را شامل نمی شد، در روزهایی که تمرین دو بر روی سطح شیبدار داشتم این درد به سراغم میی آمد. به متخصص قلب و عروق مراجعه کردم و پس از نوار قلب و عکس اشعه ایکس (Chest X-ray) از قفسه سینه چیزی مشاهده نشد و متخصص قلب و عروق فقط توصیه کرد که شدت تمریناتم را کاهش دهم. هدفم از بیان این مطلب در اینجا این بود که هرگز سلامتی خود را تحت هیچ شرایطی و به هیچ دلیلی به خطر نیندازید و همواره مراقب سلامتی خود در حین تمرینات باشید. می توانم بگویم مشکلاتی که پس از صعود قله اورست برای انگشتانم به وجود آمد بزرگترین درسی بود که صعود اورست به من آموخت تا همیشه و در هر شرایطی قدر وارزش سلامتی را بدانم و در پی حفظ آن باشم. تمرینات جسمانی ام به قبل از عزیمتم به نپال محدود نشد و در طول برنامه هم سعی کردم سطح بالای آمادگی بدنم را حفظ کنم. یکی از این تمرینات مربوط به زمان حضورم در کاتماندو بود زیرا منتظر صدور ویزا از طرف دولت چین بودیم و عملا محل مناسب و محیط تمیزی هم برای تمرین وجود نداشت. بنابراین به این نتیجه رسیدم که داخل اتاقم در هتل تمرین کنم. اما محدودیت فضا مانع از انجام تمرینات مناسب می شد. در ابتدا سعی کردم که به گرم کردن بدنم تمریناتم را آغاز کنم. سپس تمرین پله ( Step ) به مدت طولانی ( بین یک تا دو ساعت ) انجام می دادم و در نهایت با تمرین کششی سعی می کردم که بدنم را سرحال نگه دارم.

در طول برنامه هم در روزهایی که هوا خراب بود و گاهی هم چند روز طول می کشید به خصوص وقتی در کمپ های پایینی بودیم سعی می کردم فعالیت بدنی خودم را به طور کامل قطع نکنم. البته به اندازه روزهای صعود خودم را خسته نمی کردم اما در حد یکی دو ساعت فعالیت نیمه سنگین داشتم. به طور مثال یکی از دفعاتی که برای یک استراحت چند روزه به کمپ اصلی آمده بودیم در یکی از روزها پس از صرف صبحانه به یکی از قله های اطراف کمپ اصلی صعود کردم و مناظر بدیعی از قله را توانستم ببینم. حتی توی کمپ های بالا اگر هوا برای صعود خراب بود سعی می کردم با برف آوردن از بیرون یا تمییز کردن داخل چادر کمی فعالیت بدنی داشته باشم زیرا استراحت مطلق باعث می شود بدن به اصطلاح به خواب برود و اثرات کرختی در روزهای بعد از استراحت مشاهده می شود.                                                             

یک پروژه تحقیقاتی جهت بررسی و مطالعه کارکرد دستگاه های مختلف بدن در ارتفاع بالا در سال 2007 در منطقه اورست آغاز شد که در آن نحوه پاسخ گویی بدن ورزشکاران نسبت به ارتفاع بالا و تحت آزمایشات مختلف پزشکی- ورزشی در کمپ های مختلف اورست مورد مطالعه قرار گرفت.

این پروزه همچنان ادامه دارد و قرار است نتایج این تحقیقات به زودی در مجلات معتبر پزشکی به چاپ برسد. با مراجعه به سایت این پروژه تحقیقاتی می توانید اطلاعات بیشتری به دست آورید: www.xtreme-everest.co.uk

تمرینات ذهنی

بحث تمرینات ذهنی صعود قله های هشت هزار متری چند سالی است که به طور بسیار جدی مطرح شده است و در این برنامه خودم شخصا به میزان اهمیت آن پی بردم. من هم مثل همه کوه نوردان دوستت داشتم که بر بام دنیا بایستم اما اینکه واقعا این کار از من بر می آید یا نه سئوال اصلی بود. در تمام گزارش برنامه هایی که از صعود مسیر شمالی اورست خوانده بودم، آن مسیری مشکل ، فنی و طاقت فرسا توصیف کرده بودند . پس با خود می اندیشم که چه تمرینات ذهنی باید انجام دهم تا بتوانم بر مشکلات روانی صعود غالب شوم. اول از همه اینکه می دانستم صعود هر هشت هزار متری یعنی حضور دو تا سه ماه در یک برنامه با تعداد کمی کوه نورد دیگر از ملیت ها و فرهنگ های گوناگون . این مساله به تنهایی فقط اشکالی ندارد بلکه باعث آشنایی بیشتر با افراد دیگر از ملل و فرهنگ های مختلف می شوداما مشکل، زمانی آغاز می شود که مجبور باشید شخصی را تحمل کنید که رفتار و کردارش از نظر شما قابل قبول نیست اما از دید خودش و شاید سایرین کاملا صحیح باشد و این تنشها زمانی آشکار تر و حادتر می شودکه شخص مزبور هم چادری شما هم باشد. دوستانی که صعودهای بلند در هیمالیا را تجربه کرده باشند به این امر واقف اند که درآن شرایط تمام افراد کم حوصله می شوند و هر مشکلی می تواند غیر قابل تحمل شود. در این شرایط کوه نوردانی که بر رفتار و کردار خود مسلط تر هستند می توانند منطقی تر و عاقلانه تر تصمیم بگیرند. پس یکی از مهم ترین تمریناتی که شخص کوه نورد باید انجام دهد بالا بردن ظرفیت تحمل خویش است تا بتواند تنش ها را به راحتی تحمل کند تا تآثیری در روند کارش نگذارد. از دیگر مسائل بسیار مهم در صعود قله های هیمالیا انگیزه است که به نظرم مهم ترین عامل در صعود قله می باشد. باز به همان دلیل طولانی بودن برنامه ، انگبزه افراد در طول برنامه به مرور کم می شود به طوری که در همین برنامه ، شخصی که در ابتدای حرکت بسیار پرانرژی و قوی در برنامه ظاهر شده بود در هفته های پایانی از صعود منصرف شد و به کشورش بازگشت. از دلایل اصلی کاهش انگیژه مسائل احساسی است که شخص صعود کننده درگیر آن می شود. به طور مثال تماس های مکرر از جانب خانواده و بستگان ( فرزندان، همسر، پدرو مادر و. . . ) و اظهار نگرانی یا دلتنگی باعث می شود ذهن کوه نورد از مسیر اصلی خود که همان تمرکز روی صعود موفق و سلامت است منحرف شده و باعث از بین رفتن انگیزه های درونی فرد برای ادامه کار شود. علاوه بر این باعث بروز خطرات جدی برای فرد در طی دوره صعود می شود زیرا شخص در زمان صعود به مسائل حاشیه ای می اندیشد و از مسیر و خطرات بالقوه ای که در اطراف او وجود دارد غافل می شود. در مقاطعی از برنامه تحت فشار شدید جسمی و روحی بودم و گاهی به فکر انصراف از برنامه می افتادم اما تنها به یک دلیل نمی توانستم به خودم اجازه دهم که از ادامه صعود منصرف شوم و آن هم حجم و شدت تمریناتی بود که قبل از برنامه انجام داده بودم. زیرا در آن مقاطع هر زمان که به یاد تمریناتم می افتادم نمی توانستم قبول کنم که آن همه تمرین و ممارست بی نتیجه بماند. حال که چندین ماه از برنامه گذشته و مجددا تمریناتم را آغاز کرده ام، هرگز نتوانستم به همان شدت به تمریناتم بپردازم و مطمئن هستم که دلیل آن ضعف قوای جسمانی نیست بلکه عدم وجود انگیزه های درونی برای تمرینات سنگین است. پس تا آنجا که می توانید سعی کنید انگیزه های درونی را قبل و در طول برنامه درخود زنده نگه دارید. یکی دیگر از تمرینات ذهنی ام این بودکه قبل از برنامه خودم را درطول مسیر( و به خصوص جاهای فنی و مشکل مسیر) درشرایط دشوار و غیر معمول تصور می کردم به طور مثال رها شدن کلنگ از دستم ، تمام شدن اکسیژن، باز شدن کرامپول روی مسیر یخی، پاندول شدن روی مسیر یخی یا سنگی، بروز مشکل روی یکی ازپله ها ( 1،2،3) یا کمک به کوه نوردی دیگر در طول مسیر و سعی می کردم بتوانم با تدبیر و درست اندیشی بر مشکل فائق آیم یا به اصطلاح مدیریت بحران را به طرز صحیحی در ذهنم پیاده کنم که البته بسیار هم به کمکم آمد. مثال عینی آن به زمان بازگشت از قله و در کمپ 3 بر می گردد که در روز شمار برنامه به تفصیل آن را شرح داده ام.    ازمسائل بسیار مخرب برای برنامه وجود شک و تردید در مورد تمرینات و توانایی جسمی و فنی تان است.  مشکلی که من هم قبل از برنامه با آن مواجه شدم، یادم می آید درست یک ماه به برنامه مانده بود احساس کردم تمریناتم کافی نبوده و برای صعود اورست از مسیر شمالی به تمرینات بیشتر و سنگین تری نیاز بوده که من آنها را انجام نداده ام. 

می خواستم از شرکت در برنامه انصراف دهم که با کمک یکی از دوستانم توانستم بر این تردید غلبه کنم. دوستم که تجربیات با ارزشی در هیمالیا داشت می گفت که او هم دچار این بحران بوده و به من امیدواری می داد که مطمئن باشم جزو افراد سرحال تیم خواهم بود. پس مراقب باشید که اولا دچار غرور کاذب ناشی از تمرینات نشوید و از طرفی اجازه ندهید که شک و تردید در شما رخنه کند.

گاهی دیده شده که بعضی از افراد در مورد قله های هیمالیا تصویر های نادرستی ارائه داده اند و صعود از این مسیر ها را کاری آسان قلمداد کرده اند یا برعکس، در مورد قله و مشکل بودن مسیر بسیار اغراق آمیز صحبت کرده اند به طوری که افرادی را که این قله ها را صعود می کنند افراد ما فوق طبیعی  نشان داده اند. بنابراین لازم است تصویری واقعی از قله و مسیر صعود داشته باشید و اگر این تصویر صحیح و منطقی باشد می تواند عامل موثری در صعود قله باشد. به عبارت دیگر دست کم یا دست بالا گرفتن قله هر دو به یک میزان می تواند مشکل آفرین باشد و باید تا حد امکان سعی شود تصورتان از قله و مسیر قبل از برنامه با آنچه که در برنامه مواجه می شوید همخوانی داشته باشد. وقتی در مورد برنامه ام با چند تن از دوستانم صحبت می کردم تلاش می کردند که مرا از صعود منصرف کنند و دلیلشان هم این بود که تا به حال هیچ ایرانی از این مسیر صعود نکرده و این می تواند برای من بسیار خطرناک باشد و احتمال کشته شدن وجود دارد و به عبارتی صعود اورست از مسیر شمالی را بسیار دور از ذهن می دانستند. جستجوی کامل در اینترنت و خواندن گزارش برنامه های متعدد و بازبینی عکس های موجود در سایت ها ی معتبر 3 به قله شناخت کافی نداشتم که دلیل آن هم این بود که تمام کوه نوردان حدود ساعت نه تا ده شب صعود به قله را آغاز می کنند و بیشتر مسیر در شب صعود می شود. 

با اینکه توانسته بودم چند عکس از این قسمت پیدا کنم اما عکس و گزارش جامع و کاملی در این بخش صعود وجود نداشت و می تواند به شناخت صحیح شما از مسیر و قله کمک شایانی بنماید. من هم در مورد مسیر شمالی اورست همین کار را انجام که می توانستم قبل از عزیمتم مطلب، گزارش و عکس جمع آوری کردم. می توانم بگویم تمام مسیر را به خوبی می شناختم و از مسیر بین کمپ ها اطلاعات خوبی به دست آورده بودم. تنها درمورد شب صعود و مسیر کمپ شخصا باید بگویم که سخت تر از حد انتظار من بود.

دلیل اصلی آن هم فنی بودن مسیر و فعالیت سنگین در ارتفاع بالا بود.

روز شمار برنامه

برای سهولت شما خواننده گرامی و جلوگیری از تکرار و یکنواخت شدن گزارش، روز شمار برنامه را به صورت روزانه و با ذکر نکات مهم توضیح می دهم.

ü     24مارس: عزیمت از استرالیا به نپال و مستقر شدن در هتلی در کاتماندو.

ü     25مارس: اولین دیدار با سرپرست گروه، آرنولد کاستر در محل هتل.

ü     26مارس: خرید وسایل فنی مثل کرامپول، کفش و . . .

ü     27مارس: گشت وگذار داخل شهر آلوده کاتماندو.

ü     28مارس:گشت وگذار داخل شهر و انتظار برای بازگشایی مرز تبت و خبر تغییر جبهه از شمالی به جنوبی از جانب دو تیم بزرگ بین المللی IMAX وSummit

ü     29مارس: گشت وگذار داخل شهر آلوده کاتماندو.

ü     30مارس:اولین جلسه رسمی با حضور اکثر افراد تیم و جلسه توجیهی آرنولد در مورد وسایل و تجهیزات.

ü     31مارس: پرواز اطراف اورست که البته فاصله خیلی زیاد بود و باز هم بی خبری از تبت و جبهه شمالی! تصمیم به ترک کاتماندو و عزیمت به لوکلاLukla  برای هم هوایی بهتر و دوری از آلودگی شهرکاتماندو.

ü     1آوریل: پرواز به لوکلا و پیاده روی تا روستایی در ارتفاع 3000 متر در هوایی بسیار تمیز و به دور از آلودگی.

ü     2آوریل: ادامه پیاده روی به سمت پارک ملی ساگاراماتاSagarmatha National Park ، ورود به پارک و ادامه پیاده روی به سمت نامچه بازار Namche Bazaar و اقامت شبانه در نامچه بازار به ارتفاع 3400متر.  

ü     3آوریل: ادامه پیاده روی تا ارتفاع 3800 متر و هتلی به نام Everest View Hotel که گفته  می شد جبهه جنوبی اورست از آنجا دیده می شود که البته هوا ابری بود و ما موفق به دیدن اورست نشدیم و بازگشت به نامچه بازار.

ü      4آوریل: ادامه پیاده روی تاتنبوچه Tengboche به ارتفاع 3867متر.

ü     5آوریل:دیدار لامای محلی و انجام مراسم دعا و حرکت به سمت Pheriche به ارتفاع 4300 متر پس از صرف ناهار.

ü     6آوریل: حرکت به سمت توکلا Thukla ( 4750) و ادامه مسیر تا لبوچه Lobuche 5000 متر و کم حوصلگی افراد تیم که ناشی از بی خبری در مورد جبهه شمالی است. در حقیقت لبوچه مکانی برای شب مانی شرپاها و یاک چی های محلی است و مکان مناسبی برای خوابیدن ندارد.

ü     7آورین:عارف و آلن از تیم جداشدند و به پایین برگشتند و بقیه تیم هم به سمت گراک شپ Gorakshep5160 متر حرکت کرد چون هنوز از تبت و بازگشایی مرز خبری نیست. با اجازه سرپرست قله کالاپاتار Kala Patthar 5545 متر را صعود کردم چون می دانستم که زیباترین منظره اورست از همین قله دیده می شود و حالا که تا اینجا آمده بودیم حیفم آمد که این منظره را نبینم. البته حدود یک ساعت پس از من گردون و الیزابت هم تصمیم گرفتند برای هم هوایی قله کالاپاتار را صعود کنند و من آنها را در برگشت از قله دیدم. پس از مراجعت به گراشیپ، طبق قرار قبلی تیم زودتر به سمت پایین حرکت کرده بود. در نتیجه سعی کردم سریعاً خود را به آنها برسانم. هوا به شدت مه آلود بود و تا شب نشده می بایست به فریچه می رسیدیم . امروز قرار بود از تبت به ماخبر بدهند ولی باز هم بی خبری کامل و کلافگی افراد تیم. سعی کردم در این مدت تنها باشم چون همه افراد تیم عصبی بودند و کسی حوصله دیگری را نداشت و هرگونه بحثی می توانست مشکل ساز شود.          

ü     8آوریل: بازگشت به سمت نامچه بازار و شنیدن خبر بازگشاییی مرز تبت که همه اعضای تیم خوشحال می شوند.

ü     9آوریل : بازگشت به سمت لوکلا.

10آوریل: پرواز به سمت کاتماندو و استقرار مجدد در هتل.

ü     11آوریل: و باز هم انتظار چون امروز تعطیل است.

ü     12آوریل: دیدن قسمت های قدیمی قدیمی کاتماندو و بکتاپور.

ü     13آوریل: همان داستان های روزهای قبل. بالاخره ساعت شش و سی دقیقه جلسه آخر برگزار می شود و آرنولد می گوید ویزا صادر شده و فردا به سمت مرز حرکت می کنیم. کاملا انگیزه و احساسم را نسبت به قله و صعود از دست داده ام؛ این خبر هیچ احساسی در من برنمی انگیزد و با بی حوصلگی به اتاق بر می گردم و شروع می کنم به بستن وسایل برای فردا که حرکت به سمت مرز تبت است. به دلیل اینکه مسیر جنوبی قله اورست قبلا توسط کوه نوردان ایرانی صعود شده و گزارش کاملی از آن توسط آقای زراعی به رشته تحریر در آمده، در اینجا به کلیات مسیر از لوکلا تا کمپ اصلی جبهه جنوبی قله اورست اشاره مختصری می نمایم.

ü     14آوریل: ساعت سه صبح از خواب بیدار می شویم و سریع وسایل را به همراه عارف پایین می بریم. با کمی تآخیر ساعت پنچ صبح به سمت مرز حرکت می کنیم. حتی در این موقع صبح هم همه جا را دود و غبارفرا گرفته و آلودگی شهر بیداد می کند. بالاخره وارد جاده خاکی منتهی به مرز می شویم اما هنوز هوا تاریک است ولی بعضی از چشم ها هنوز برق می زنند و شاید بقیه خواب قله را می بینند. من هم در افکار خودم غرقم.به یاد دوازده سال پیش می افتم که خیلی جوان تر بودم و به همراه دیگر بچه های تیم ملّی در همین جاده عازم صعود به قله های چوآیو و شیشاپانگما بودیم و حالا بعضی از آنها در میان ما نبودند؛ مرحوم خادم وآواز، به خودم قول می دهم اگر پایم به قله رسید به یادشان باشم و جای همه بچه های ایران را هم خالی کنم که دوست داشتند آن بالا باشند. وضعیت جاده منتهی به مرز بهتر که نشده هیچ بدتر هم شده و در بعضی جاها خطرناک است. بالاخره به روستای کداری Kodari که آخرین روستای نپال قبل از مرز هست می رسیم و از روی پل دوستی هم رد می شویم اما به دلیل مسائل امنیتی که دولت چین وضع کرده حق عکاسی از پل و مناظر اطراف را نداریم. در آن پل، پلیس مرزی چین مدارک و گذرنامه های ما را بررسی می کند واز آن هم به خیر وخوشی رد می شویم و فرد رابط از طرف Mountaineering TMA Association Tibet به استقبال ما می آید. زمان به اندازه کافی داریم که از زانگمو  Zhangmu به ارتفاع 2300 متر هم عبور کنیم و شب را در نیالام Nyalam به ارتفاع 3800 متر بخوابیم اما فرد رابط می گوید جاده بسته است و باید شب را در زانگمو بخوابیم. لازم به ذکر است که به دلیل مرزی بودن روستای زانگمو، این روستا مرتبا شاهد تردد جهانگردان از نقاط مختلف دنیا می باشد. به همین دلیل این روستا در سال های اخیر پیشرفت چشمگیری کرده و امکانات مختلفی را برای توریست ها مهیا کرده اند از جمله دسترسی به اینترنت و تلفن بین المللی، هتل های لوکس و مجلل، رستوران ها و کلوپ های شبانه به سبک غربی.              

ü     15آوریل: عبور از روستای نیالام و گردنه معروف تونگ لا Tong la به ارتفاع 5120 متر که مرتفع ترین جاده دنیا هم محسوب می شود و حرکت به سمت روستای تینگری Tingri به ارتفاع 4390 متر. با اینکه وضعیت جاده بسیار بهتر شده است و روستای زانگمو شاهد پیشرفت های قابل ملاحظه ای بوده، اما روستای تینگری همچنان به همان اندازه گذشته آلوده و کثیف است و به عنوان جایی برای هم هوایی اولیه توصیه نمی شود. در عوض روستایی به نام شیگار shegar وجود دارد که عارف و چند تن دیگر از نفرات تیم چند روزی را در میان برنامه برای استراحت و تجدید قوا در آنجا گذراندند و از کیفیت غذا ها و پاکیزگی شهر و محل استراحتشان بسیار راضی بودند.

به علت ارتفاع بسیار بالای منطقه تبت، هوای این ناحیه معمولا بسیار سرد و خشک همراه با خاک و گرد و غبار است و اگر از ماسک های پارچه ای استفاده نشود، گلو به سرعت خشک شده و باعث زخم شدن گلو بر اثر سرفه های شدید و متعدد می شود. این ماسک ها را می توانید در کاتماندو به راحتی تهیه کنید.

کمپ اصلی ( - BC  Base Camp )

کمپ اصلی 5200 متر از سطح دریا ارتفاع دارد و در یک منطقه بسیار وسیع بین دو کوه واقع شده است. به طوری که فکر می کنم حتی دولت چین می تواند یک فرودگاه کوچک در اینجا بسازد که البته دولت چین با هر گونه ساخت و ساز و پیشرفت این بخش از خاکش به شدت مخالف است. کمپ اصلی را قله هایی نسبتا مرتفع در اطراف محصور کرده اند اما جبهه شمالی اورست هم چنان در دور دست خودنمایی می کند.

بالاخره کار نصب همه چادر ها به اتمام می رسد و به چادر غذاخوری می رویم تا اولین غذای کمپ اصلی را بخوریم.

ü     18آوریل: به توصیه سرپرست در روزهای نخست سعی می کنیم فعالیت سنگینی انجام ندهیم. و چون کمپ اصلی هم توسط قله های مرتفع احاطه شده، آفتاب دیرتر از زمان معمول و حدود ساعت ده صبح به کمپ و چادرها می تابد. پس از صرف صبحانه قرار می گذاریم به همراه پف، آلن و عارف یک راه پیمایی کوتاه در مسیر کمپ میانی Interim Base Camp IBC   داشته باشیم این کار حدود دو ساعت طول می کشد، برای ناهار به کمپ بازمی گردیم. بقیه افراد تیم برای دیدن یک معبد بسیار قدیمی در نزدیکی کمپ به همرا سرپرست رفته اند. بعد از صرف ناهار به آماده کردن و جمع و جور کردن وسایل داخل چادر می پردازیم.

امسال تیم های زیادی برنامه ریزی کرده بودند تا قله اورست را از مسیر شمالی صعود کنند اما به دلیل همان مشکلاتی که دولت چین برای اکثر تیم ها به وجود آورد وتآخیر زیادی که در صدور ویزای تیم ها صورت گرفته اغلب تیم های اصلی مثل IMAX و Summit از صعود از این مسیر منصرف شده و جبهه جنوبی را انتخاب کردند. در نتیجه 3 تیم بزرگ چینی با حدود مجموعا 60 نفر صعود کننده به عنوان بزرگترین تیم های منطقه قلمداد می شدند و اکثر تیم ها از جمله تیم ما سعی می کردند با چند روز فاصله پشت سر این تیم حرکت کنند. با توجه به تعداد نفرات تیم های چینی، تدارکات بسیار وسیعی برای این 3 تیم در نظر گرفته شده بود به طوری که تعداد زیادی از چادرهای کمپ اصلی به این تیم ها اختصاص داشتند و حتی چادرهای خاصی هم جهت تفریح با خود آورده بودند مثل چادر سینما یا چادر اینترنت برای ارتباط با دنیای خارج. تیم های دیگر حاضر در منطقه از کشور های ژاپن، کرواسی ، فرانسه و کانادا و یک تیم بین المللی از شرکت مونت روزا بودند.  

ü     19 آوریل: امروز هم روز استراحت و استحمام است چون فردا به سمت بالا حرکت می کنیم و احتمالا یک هفته ای از استحمام و نظافت خبری نیست. بعداز ظهر هم به جمع کردن کوله و گشت و گذار در اطراف کمپ می گذرد.  

ü     20آوریل: ساعت هفت صبحانه خورده و آماده حرکت به سمت IBC می شویم. پس از 3 ساعت راهپیمایی من و عارف و آلن وبف از بقیه جلو می افتیم اما برای ناهار توقف می کنیم  تا بقیه اعضای تیم هم برسند و ناهار  را با هم بخوریم. مسیر حرکت از کمپ های BC به سمت IBC و پس از آن به سمت ABC از حاشیه یخچال رانگبوک شرقی East Rongbuk Glacier و در جهت شمالی-جنوبی می باشد. کل این مسیر از کمپ اصلی تا کمپ پیشرفته حدود 22 کیلومتر مسافت دارد و به دلیل بعد مسافت و برای هم هوایی بهتر اکثر تیم ها این مسیر را در دو مرحله طی می کنند و یک شب را در IBC می گذارنند. در این قسمت از مسیر به کفش ارتفاع نیازی نیست و می توان با کفش پیاده روی مناسب و ساقدار مسیر را تا ABC بدون مشکل طی نمود.

بالاخره تا ساعت شش و سی دقیقه تمام افراد تیم به IBC به ارتفاع 5700 متر رسیدند. شام نسبتا مفصلی خورده و خوابیدیم.

کمپ اصلی میانی ( Interim Base Camp –IBC_ )

کمپ میانی در ارتفاع 5700 متر و بر روی مورن های یخچال رانگبوک شرقی و در کنار یک شیب سنگی – خاکی واقع شده و جای چادرها زیاد مناسب نیستند. اما برای یک شب مانی و هم هوایی اولیه بسیار خوب است. البته در دفعات بعد من و عارف با اجازه سرپرست این کمپ را از مسیر حذف کرده و مسیر کمپ اصلی به کمپ پیشرفته را یک روزه صعود می کردیم.

ü     21آوریل: امروز در IBCاستراحت کردیم تا هم هوایی بهتر انجام شود و فقط به مدت یک الی دو ساعت درمسیرABC پیاده روی کردیم و به کمپ بازگشتیم. از نکات بارز این قسمت از مسیر بادهای بسیار شدیدی است که در طول روز بر روی یخچال ها می وزد اما محل IBC از این بادها در امان است.

ü     22 آوریل: بلافاصله پس از صبحانه به سمت ABC به راه می افتیم. چون برای اولین بار است که به طور جدی درحال ارتفاع گرفتن هستیم بسیار آهسته صعود می کنیم و پس از سه ساعت پیاده روی بر روی مورن ها به مکان نسبتا وسیعی در کنار برج های یخی می رسیم که محل مناسبی برای صرف ناهار است. منتظر می شویم تا بقیه اعضای تیم هم برسند و با هم ناهار می خوریم.

ممکن است که بتوانیم سریع تر حرکت کنیم و از بقیه اعضای تیم زودتر به ABC برسیم اما فکر می کنم بهتر باشد حس همبستگی و هم تیم بودن را در تیم جا بیندازیم.

در ساعت چهار و سی دقیقه به ABC به ارتفاع 6400 متر می رسیم. مسیر BC به ABC در اکثر قسمت ها شیب ملایمی دارد و در بالاتر از IBC تاABC مسیر حرکت بر روی مورن ها و در کنار برج های یخی سر به فلک کشیده ای می باشد که گاهی باید دقیقا از کنار آنها رد شویم و در هوای احتمال ریزش این برج ها وجود دارد، باید بسیار با احتیاط و در سکوت کامل از کنار آنها رد شد. 

کمپ  اصلی پیشرفته Base Camp-ABC Advance

ABC در ارتفاع 6400 متر و در زیر دیواره های قله چانگسته Changtse Mointainو در سمت شمال غربی یخچال رانگبوک شرقی قرار دارد. تیم ما جزو اولین تیم هایی بود که به ABCرسید و تنها تیم چین در ABC مستقر شده بود.

اما در طی روزهای بعد بر تعداد چادرها و تیم ها افزوده شد و کمپ را با چادرهای رنگارنگ به دهکده زیبایی تبدیل کرد.

ü     23آوریل: امروز اولین روز حضورمان در ABC است و خوشبختانه سرحال هستیم و صبحانه مفصلی می خوریم. پس از صرف صبحانه آرنولد از من و عارف می خواهد که پس از صرف نهار با وسایل فنی یخ نوردی آماده باشیم تا برای کارگاه زدن و ثابت گذاری طناب به او کمک کنیم.

ظاهرا قرار است فردا تمرین یخ نوردی در اطراف کمپ و بر روی یخچال رانگبوک داشته باشیم؛ زیرا در بین افراد تیم هستند کسانی که یخ نوردی نکرده اند و طرز صعود یا فرود با کرامپون را نمی دانند و به طورکلی با اصول اولیه ییخ نوردی کمتر آشنا هستند. البته این مساله برای من بسیار عجیب بود که چطور می شود شخصی تجربه یخ نوردی و کار با تجهیزات فنی بر روی یخ را نداشته باشد و در فکر صعود اورست باشد. باید بگویم که تبحر و تجربه افراد تیم ما در بحث یخ نوردی محدوده بسیار وسیعی را شامل می شد. 

حدود ساعت سه آرنولد، عارف و من برای کارگاه زدن و ثابت گذاری طناب به روی یخچال رفتیم و پس از فیکس کردن طناب ها و یک طول صعود و فرود بر روی طناب ثابت حدود ساعت شش برای صرف شام به کمپ بازگشتیم.

ü     24آوریل: امروز مراسم پوجا Puja Ceremony  برگزار می شود. در این جشن سنتی – مذهبی سرپرست تیم ما در کنار لامای بودایی ( که یکی از شرپاها است ) می نشیند و همگی برای سلامتی نفذات تیم، موفقیت تیم و دوری از گزند شیطان کوهستان دعا می خوانند. از نظر شرپاهای ارتفاع این مراسم بسیار مهم است و تا زمانی که این مراسم برگزار نشودآنها صعود خود را آغاز نمی کنند. این جشن با برپای پرچم های دعا آغاز می شود و با سوزاندن گیاهان خاص سنتی، پاشیدن آرد برنج به هوا و پذیرایی از افراد با انواع خوراکی ها و نوشیدنی ها پایان می یابد. پس از ناهار همگی با وسایل فنی کامل به سمت کارگاهی که دیروز زدیم می رویم تا کمی تمرین یخ نوردی کنیم و حدود ساعت پنج هم برای صرف شام به محل کمپ باز می گردیم.  

ü     25آوریل:امروز قرار است برای اولین بار تا هر کجا که می توانیم بالا برویم. حدود یک ساعت طول می کشد تا از میان چادر های تیم های مختلف حاضر در کمپ عبور کنیم. مسیر حرکت بر روی مورن ها بوده و راه رفتن با کفش های ارتفاع کمی مشکل است. کمی بالاتر از چادرها به یک ایستگاه مخابراتی می رسیم که به نظر می آید دولت چین سال گذشته برای پوشش خبری مشعل المپیک در اینجا نصب کرده است. در سمت راست مسیر دیواره های قله چانگسته و در سمت چپ هم یخچال وسیع رانگبوک شرقی قرار دارد. هر از چند گاهی صدای ریزش سنگ از بالا به گوش می رسد کمی وحشتناک و رعب انگیز است چون جای فراری وجود ندارد. پس از حدود یک ساعت راه پیمایی بر روی مورنها به مکانی موسوم به محل کرامپونCrampon Point به ارتفا متر می رسیم. ( در حقیقت اینجا مکان امن و مناسبی است که کوه نوردانی که از کمپ های بالا می آیند کرامپون ها و دیگر تجهیزات فنی خود مانند صندلی، کارابین و یومار ها را زیر سنگ یا داخل بشکه هایی که هر تیم به طور جداگانه به اینجا آورده می گذارند و عازم ABC می شوند. به این ترتیب دیگر نیازی نیست که با کرامپون ها بر روی مسیر سنگی حرکت کنند.) 

پس از استراحت کوتاهی در این محل و گرفتن چند عکس برای شام و استراحت به کمپ بازمی گردیم. یخچال رانگبوک شرقی آغاز می شودو تا ابتدای دیواره یخی ادامه می یابد. این مسیر کاملا یخی و بسیار وسیع است به طوری که در هوای طوفانی احتمال گم کردن مسیر بسیار زیاد است به همین دلیل در طول مسیر از پرچم های راهنما استفاده شده است تا افرادی هم که به طور انفرادی در بین ABC و کمپ  در تردد هستند مسیر را گم نکنند.

حدود ساعت چهار من و عارف و شرپای عارف به کمپ  می رسیم و شرپای عارف با بی سیم با آرنولد تماس می گیرد تا بدانیم چه مدت فرصت داریم تا در کمپ  استراحت کنیم. پس از حدود نیم ساعت استراحت به سمت ABC راه می افتیم.

کمپ 1 North Col 7100 متر

کمپ 1 بر روی گردنه ای به ارتفاع  7100متر ( در بعضی مراجع 7200متر عنوان شده است) و در کنار دیواره ای یخی و بر روی بخشی از یک نقاب بسیار بزرگ واقع شده است. این دیواره یخی از یک نقاب بسیار بزرگ واقع شده است. این دیواره یخی مانع بسیار مناسبی در برابر بادهای سهمگینی است که از سمت غرب به سمت کمپ 1 می وزد در نتیجه کمپ 1 به لطف این دیواره به مکانی مناسب و بدون باد مبدل شده است. 

این گردنه از یک سو به قله چانگسته و از سوی دیگر به یال منتهی به کمپ 2 ختم می شود. پس از کمی استراحت به سمت ABC حرکت می کنیم و در ساعت شش به ابتدای طناب های ثابت و ساعت هفت و سی دقیقه به ABC می رسیم.

ü     27آوریل: امروز به سمت BC  می رویم تا هم تجدید  قوایی بکنیم و هم بهتر هم هوا شویم. پس از تمییز کردن چادر و بسته بندی وسایل با کوله های سبک در ساعت یک عازم پایین می شویم و حدود چهار و سی دقیقه به IBC و ساعت هشت شب به BC می رسیم. برای این برنامه بهتر است از دو کیسه خواب استفاده شود یکی در کمپ اصلی باشد و دیگری در کمپ پیشرفته، در این صورت برای استراحت های چند روزه در BC و صورت برای استراحت های چند روزه در BC و هم هوایی به حمل کیسه خواب نیازی  نیست.

ü     28آوریل: روز استراحت و استحمام و شستن لباس ها در BC می باشد. آلن با یک جعبه بزرگ میوه از پایین می آید. میوه تازه در آن شرایط بسیار می چسبد.

ü     29آوریل: مانند روز قبل به تمییز کردن لباس ها و آماده کردن وسایل می گذرد. فردا قرار است صبح زود به سمت IBC حرکت کنیم. البته اگر سرپرست صلاح بداند، من و عارف تصمیم داریم که مستقیما به ABC برویم و بقیه اعضای تیم شب را در IBC می مانند.

ü     30آوریل: ساعت پنچ و سی دقیقه از خواب بیدار می شویم و چون هنوز هوا تاریک و خیلی سرد است تا شش و چهل دقیقه منتظر شده و سپس به سمت بالا حرکت می کنیم . حدود ساعت هفت هوا روشن شده و آفتاب به نوک قله تابیده و منظره زیبایی خلق کرده است. تا ساعت نه که اولین اشعه های آفتاب به ما می تابد بدون توقف و البته آهسته صعود می کنیم. کمی استراحت می کنیم و تنقلات می خوریم و به صعود ادامه می دهیم . ساعت یازده و سی دقیقه به IBC می رسیم. مجددا یک ساعتی استراحت می کنیم و چون هر دو نگران زمان هستیم ساعت دوازده و سی دقیقه از IBC  به سمتABC   راه می افتیم. در طول مسیر مرتبا به افراد و گروه های مختلف بر می خوریم و سعی می کنیم تا آنجا که امکان دارد در مورد مسیر و ثابت گذاری کمپ های بالا اطلاعات کسب کنیم. ساعت شش بعد از ظهر به ABC می رسیم که آشپز گروه از حضور ما کاملا تعجب می کند چون انتظار داشت ما را فردا ببیند. به هر حال چیزی می خوریم و برای یک  استراحت طولانی به درون کیسه خواب ها می رویم.

ü     می: امروز برای من و عارف روز استراحت و برای بقیه افراد تیم روز صعود از IBC تا ABC می باشد. شرپاهای تیم ما در طول اقامت ما در BC، 14 تخته چادر، 14 عدد کپسول گاز EO Gas و 42 عدد کپسول اکسیژن را به کمپ 1 منتقل کرده اند اما کمپ 1 هنوز برقرار نشده و فقط این تدارکات برای استفاده در روزهای آتی در داخل یک چادر در کمپ 1 انبار شده اند.

ü     2می: به جز من و عارف بقیه تیم امروز استراحت می کنند و آرنولد هم به ما اجازه می دهد تا کمپ 1 صعود کنیم و کمی در امر بارگذاری کمک کنیم. در ضمن روز کاری شرپاها هم هست اما قدرت بدنی و سرعت عمل شان اصلا با ما قابل مقایسه نیست.

پس از صرف صبحانه من و عارف زودتر راه می افتیم و در محل  کرامپون منتظر شرپاها می شویم تا با هم کمپ 1 صعود کنیم با اینکه از محل کرامپون با شرپاها صعود را آغاز می کنیم در طول دوم مسیر بر روی دیواره یخی هستم که اولین شرپا در برگشت به من می رسد و می گوید که بارگذاری در کمپ 1 را انجام داده و عازم ABC است. باورم نمی شود یعنی به این سرعت؟! و تعجب می کنم که با چه سرعت سرعت و قدرتی صعود می کنند. بالاخره حدود ساعت دو و ده دقیقه به همراه عارف و شرپایش به کمپ 1 می رسیم و طی تماس کوتاهی با آرنولد به او می کویم که پس از استراحت کوتاهی به سمت پایین حرکت می کنیم. ساعت سه و سی دقیقه به ابتدای طناب ثابت های ثابت و ساعت پنج به چادرها در ABC می رسیم.

ü     3 می: فکر می کردم نفرات تیم امروز به سمت کمپ 1 می روند. اما انگار که خبری نیست و همه داخل چادرهای شان هستند. بعد از صبحانه مجددا خوابیدم. تا اینجای کار فقط من و عارف دو بار کمپ 1 را لمس کرده ایم و بدنم به راحتی با شرایط ارتفاع کنار آمده. راب وبف هم هر کدام یک بار و بقیه اعضای تیم هنوز کمپ 1 را ندیده اند؛ اگر چه اکثرا تا نزدیکی آن صعود کرده اند. هوا هم ابری است و بعد از ظهر بارش ظهر بارش برف آغاز می شود و اگر همین طور ادامه یابد احتمال بهمن روی مسیر یخی زیر کمپ 1 وجود دارد.

ü     4 می :پس از صرف صبحانه و هوایی بسیار گرم و آفتابی عازم کمپ 1 می شویم. در مسیر بین ABC تا کمپ 1 فقط یک جا از نردبان بر روی شکاف استفاده شده است. سعی می کنم بدون اینکه خم بشوم و با استفاده از طناب ثابت از آن رد شوم که موفق می شوم و عارف هم در حال فیلم برداری از من است. با خودم می گویم عجب فیلم خوبی شد که بدون اینکه تعادلم به هم بخورد از روی نردبان رد شدم. در همین هنگام کلنگم که بر پشت کوله ام بسته شده به طناب ثابت گیر می کند و به راحتی هم آزاد نمی شود. خلاصه آن قدر اذیتم می کند که مجبور می شوم در همان حال کوله را از پشتم بردارم تا بتوانم طناب را آزاد کنم و هر چه اول فیلم را خوب شروع کرده بودم انتهای فیلم را خراب می کنم البته تجربه جالبی می شود که هم زود قضاوت نکنم وهم زیاد به خودم مغرور نشوم. بلافاصله داخل چادرهایی می شویم که روز قبل شرپاها برپا کرده اند و شروع می کنیم به برف آب کردن و تهیه آب و سوپ. چون هم من و هم عارف به شدت تشنه هستیم و باید تا می توانیم آب و مایعات بنوشیم. برنامه فردا صعود تا کمپ 2 هست و هر چه روزها می گذرند برنامه جدی تر می شود و مساله هم هوایی همه تر.

ü     5 می: ساعت هشت بیدار می شوم، کمی تنقلات می خورم و سریع حاضر می شوم چون می دانم امروز روز وقت تلف کردن نیست و باید وضعیت بدنی خودم را در ارتفاع بالا تست کنم و هر چه می توانم به ارتفاع بالاتر صعود کنم. هوا بسیار عالی است در ساعت نه و سی دقیقه صعودمان را به سمت کمپ دو آغاز می کنیم. قبل از حرکت از عارف می خواهم که عکسی از من با پس زمینه قله و مسیر بگیرد که مسیر را به خوبی نشان بدهد چون هوا کاملاً صاف است و کمپ 2 به خوبی دیده می شود.

تا ساعت یازده و سی دقیقه من و عارف با هم صعود می کنیم. وزش باد شدید است. و عارف تصمیم به بازگشت می گیرد. بقیه نفرات تیم هم جلوتر یا عقب تر در حال صعود هستند. با اینکه آسمان کاملاً آفتابی است اما هوا بسیار سرد است و باد همه را غافلگیر کرده، به طوری که وقتی برای چند لحظه می ایستم تا فیلم برداری کنم؛ کلاه لباس پرم از سرم می افتد حس می کنم که بینی ام در حال سرما زدگی است. در سمت غرب قله های بسیار زیبایی مثل چوآیو، پوموری، چانگتسه و گیاچونگ کانگ خودنمایی می کنند. سریعاً دوربینم را از جیبم بیرون می آورم، عکسی می گیرم و در حالی که دستم هم سرد شده مجدداً آن را در جیب داخلی لباسم می گذارم تا باطری آن بیش از این سرد نشود.

هرچه بالاتر می روم شیب تندتر می شود. 2-3 طول مانده به انتهای شیب در کنار یک کارگاه می نشینم. از دور بعضی از بچه ها را در پایین تشخیص می دهم که البته تعدادشان کم شده اما راب و هروه در حال صعود هستند. به نظرم می رسد که چند نفر از بچه ها از بین مسیر برگشته اند هوا به شدت سرد است و باد هم لحظه ای آرام نمی گیرد، اگر آهسته حرکت کنیم مطمئناً بدنمان سرد می شود. همان طور آرنولد هم گفته بود مسیر بین کمپ 1 به 2 بسیار نفس گیر و طولانی است در حالی که وقتی از کمپ 1 به مسیر نگاه می کنیم شیب مسیر به خصوص زیر کمپ 2 مشخص نمی شود. به هر حال سعی می کنم تا انتهای شیب برفی صعود کنم با اینکه حس می کنم به خودم فشار می آورم ولی سعی می کنم که شیب برفی را تمام کنم. ساعت دو و سی دقیقه به انتهای شیب برفی می رسم. در اینجا دو تن از شرپاهای تیم های دیگر را می بینم که پشت سنگی از شدت باد پناه گرفته اند آنها به من توصیه می کنند که با هم به پایین برگردیم. قبول می کنم و همراهشان عازم کمپ 1 می شوم. در بین مسیر متوجه می شوم که همه بچه ها بازگشته اند زیرا سرما و باد تقریباً غیر قابل تحمل بود.

حدود ساعت هفت به کمپ 1 می رسم درحالی که بسیار خسته ام اما بسیار راضی از اینکه توانستم تا انتهای شیب را صعود کنم و بدنم با شرایط ارتفاع بالا کاملاً سازگار شده است. سوپی درست می کنم و به سرعت می خورم و داخل کیسه خوابم می روم تا با آرامش و رضایت خاطر از صعود امروز و امیدوارتر به صعود قله به خواب روم.

ü     6 می: ساعت هشت بیدار می شویم، صبحانه مختصری می خوریم و تا ساعت ده مشغول بستن وسایل و آماده کردن کوله پشتی می شویم تا هر چه سریع تر به سمت پایین حرکت کنیم. هوا بسیار گرم است و در اثر صعود روز گذشته بدنم به شدت دچار کم آبی شده است. به سختی به سمت پایین حرکت می کنم و از جایی که طناب ثابت ها تمام می شود تا نزدیک محل کرامپون چند جا می ایستم و برف می خورم با اینکه می دانم کار اشتباهی انجام می دهم و می تواند باعث گلودرد و حتی زخم شدن گلویم بشود. بالاخره به  ABC می رسم. بقیه بچه ها هم رسیده اند، با هم شام مفصلی همراه با چای و مایعات گرم می خوریم و من برای استراحت به چادر می روم.

ü      7 می: پس از صرف صبحانه ساعت یازده و سی دقیقه به سمت BC حرکت می کنیم. این آخرین استراحت ما در کمپ اصلی قبل از صعود به قله می باشد. حدود ساعت سه به IBC و ساعت هفت هم به BC حرکت می رسیم. 3 نفر عضو جدید به تیم پیوسته اند که البته به مقصد کمپ می باشد و از آن بالاتر نخواهند رفت. به خاطر هم هوایی مناسب با اشتهای فراوان شام مفصلی می خورم و برای استراحت به چادر می روم.

ü      8 می: استراحت، استحمام و شستن لباس ها کارهای اصلی امروز در کمپ اصلی بودند.

ü      9 می: پس از صبحانه آلن، عارف، گوردون و الیزابت به شهری به نام شیگار رفتند تا در شرایط مناسب تری استراحت کنند. ساعت یازده با راب و بف برای بازدید یکی از معابد نزدیک کمپ اصلی عازم پایین می شویم. سپس سری به یک بازارچه کوچک محلی می زنیم که برای بازدید توریست ها ساخته شده است و درست قبل از کمپ اصلی قرار دارد و انواع و اقسام صنایع دستی مردم محلی در آن دیده می شود. برای نهار به کمپ باز می گردیم و بعدازظهر هم به صحبت پیرامون قله و تجارب هر کس در صعودهای قبلی و از این دست مسائل می گذرد. با اینکه محدوده سنی تیم ما نسبتاً وسیع است و ریچارد با 64 سال سن و من با 33 سال سن مسن ترین و جوان ترین افراد تیم هستیم اما همگی به خوبی با هم اخت و صمیمی شده ایم.

ü      10می: برای اینکه بدنم از آن حالت سرحالی و آمادگی خارج نشود و به اصطلاح به خواب نرود تصمیم گرفتم پس از صبحانه به یکی از قله های اطراف کمپ صعود کنم. کمی تنقلات و نوشیدنی برداشتم و ساعت ده و چهل دقیقه حرکت کردم. آن هم زمانی که جبهه شمالی اورست در بالا دست نظاره گر من بود. پس از سه ساعت کوه نوردی به مکان مناسبی برای عکاسی رسیدم و چون باد هم شدید شده بود به سرعت چند عکس گرفته و به سمت چادرها راهی شدم. استراحت پس از نهار و گپ زدن با بقیه بچه ها تا زمان شام تمام بعدازظهر را پر کرد.

ü      11 می: سه نفری که به تازگی به ما پیوسته بودند عازم IBC شدند اما چون هوا به شدت ابری و بارش هم شروع شده بود آرنولد با بی سیم به آنها خبر داد که هر جا هستند برگردند. خبر رسیده که به دلیل وضعیت بد جوری بعضی از تیم های مستقر در چوآیو منطقه را ترک کرده اند اما آرنولد امیدوار است که ظرف چند روز آینده هوا بهتر شود.

ü      12 می: امروز هم هوای خراب و بارش مداوم ادامه دارد به طوری که حتی آرنولد هم از این میزان بارش برف در کمپ اصلی متعجب شده است. همگی نگران هستند که مبادا بارش در کمپ های بالا متوقف نشود و صعود نهایی کنسل شود. آخر شب بچه هایی که به شیگار رفته اند برگشته و شرایط آنجا را از نظر محل اقامت و کیفیت غذاها عالی توصیف می کنند.

ü      13 می: با هوای آفتابی از خواب بیدار می شویم. تیم 3 نفره کمپ 1 عازم بالا هستند. یاک ها هم آمده اند تا بارگیری کنند و کمی مواد غذایی و سوخت به بالا منتقل نمایند. زنراتور خراب شد و شب در داخل چادر غذاخوری از شمع استفاده کردیم. فردا قرار است من و عارف مجددا به سمت ABC حرکت کنیم و آخرین شب را قبل از صعود نهایی به قله در ABC سپری کنیم. امیدواریم که دفعه بعد که در ABC خواهیم بود شاد و مسرور از صعود قله باشیم.

ü      14 می: ساعت شش و سی دقیقه به سمت بالا حرکت می کنیم و بدون توقف تا ساعت نه و سی دقیقه صعود می کنیم و پس از کمی استراحت در ساعت ده و سی دقیقه به IBC می رسیم و مجددا پس از استراحت کوتاهی به سمت ABC حرکت می کنیم و در ساعت چهار و چهار دقیقه به ABC می رسیم. در آنجا متوجه می شویم که آلن هم با فاصله ای حدود یک ساعت پشت سر ما در حال صعود بوده است. کمی راجع به صعود صحبت می کنیم، بعد هم شام و خواب.

ü      15 می: استراحت در ABC تا بقیه بچه ها هم به ما پیوسته و تیم های صعود مشخص شود. زیرا آرونولد معتقد است چون جای چادر مناسب و چادر به تعداد کافی در کمپ های 2 و 3 نداریم، تیم باید به 2 بخش تقسیم شود. نفرات تیم 1 و 2 هم بر اساس سرعت نفرات مشخص شده است. به طوری که تیم 1 شامل نفرات با سرعت بالاتر و تیم 2 شامل افراد با سرعت پایین تر است.

ü      16 می: امروز هم استراحت می کنیم و سعی می کنیم تا حد امکان انرژی برای روزهای آینده ذخیره کنیم. در بعدازظهر نحوه کار با  ماسک های اکسیژن، تعویض کپسول های اکسیژن و کار با رگلاتور توسط آرنولد به افراد تیم آموزش داده می شود. در حین شام هم یکی از کوه نوردان تیم فرانسه به چادر غذاخوری آمده تا در مورد نحوه صعودشان و در خواست همکاری از بچه های تیم، با ما صحبت کند. این تیم قرار است همزمان با تیم ما صعود کند به عبارت دیگر در همان روزهایی که تیم ما از ABC به کمپ های بالاتر و قله صعود می کند این تیم همزمان صعود خود را در همان روزها انجام میدهد. تیم فرانسه قرار است که بدون بهره گیری از کپسول اکسیژن قله را صعود کند. در خواست شان از ما این بود که در طول مسیر چنانچه پشت سر ما قرار گرفتند به آنها اجازه دهیم از ما رد شوند و سریع تر صعود کنند. در خواست آنها منطقی بود زیرا برای کسانی که بدون اکسیژن صعود می کنند زمان مهم ترین عامل می باشد و از دست دادن آن نه تنها می تواند به قیمت از دست دادن صعود قله بلکه باعث آسیب دیدن فرد نیز بشود زیرا فرد صعودکننده مدت زمان بیشتری در ارتفاع بالا بسر برده و سیستم عصبی مغز و کارکرد آن مختل می شود که در نهایت می تواند باعث بروز خطرات جدی برای شخص شود. (در این مورد به تفصیل در بخش نکات پزشکی توضیح داده ام.) تیم 1 و 2 توسط آرنولد مشخص می شود. من و عارف هر دو در تیم 1 هستیم و باید فردا برای صعود نهایی عازم کمپ 1 شویم.

ü      17 می: بالاخره انتظارها تمام شد و تیم 1 پس از صرف صبحانه و کمی دیر عازم کمپ 1 می شود. از اینجا تا قله یک شرپای ارتفاع به ازاء هر نفر که شرپای خصوصی ندارد نفر را همراهی می کند. تیم 1 شامل راب، هروه، عارف، آلن، بف و من است که از این میان راب و من شرپای خصوصی نداریم. آرنولد 2 تن از شرپاهای تیم را همراه ما به بالا می فرستد و بقیه افراد تیم هم شرپای خصوصی دارند. تیم 1 آخرین عکس دسته جمعی را در کنار چادر غذاخوری می گیرد و همگی آماده می شویم تا صعود خود به سمت کمپ 1 و نهایتاً قله را آغاز کنیم.

دلهره عجیبی دارم و از اینکه نمی دانم همه تلاش هایم به چه نتیجه ای ختم می شود نگران هستم. به سمت کمپ 1 راه می افتیم و حدود ساعت پنج بعدازظهر به کمپ 1 می رسیم. هوا عالی است و تیم فرانسوی زودتر از ما به اینجا رسیده است. در کمپ 1 خبردار می شویم که اولین گروه از نفرات تیم چین امروز قله را صعود کرده اند و در حال بازگشت به پایین هستند و حتی بعضی هایشان بسیار دیر وقت و خسته به کمپ 1 می رسند. من و عارف و راب داخل یک چادر هستیم و سعی می کنیم تا آنجا که امکان دارد غذا بخوریم و مایعات گرم بنوشیم تا در روزهای بعد بدن مان با کمبود انرژی مواجه نشود.

 18 می: صبح زود و پس از صرف یک صبحانه سبک راهی کمپ 2 می شویم. چون مسیررا قبلاً یک بار صعود کرده ام تا حد زیادی به سختی مسیر در قسمت انتهایی و زیر کمپ 2 واقفم. به عارف هم پیشنهاد می کنم قسمت های آخر را آهسته تر صعود کنیم تا کمتر انرژی از دست بدهیم. شرپاهای مان زودتر از ما به کمپ 2 می رسند و چادری را برای مان مهیا می کنند. آلن و هروه و راب هم رسیده اند اما از بف خبری نیست. از شرپای مان در مورد او سؤال می کنم و در عین ناباوری می شنوم که بف از صعود منصرف شده و به کمپ اصلی بازگشته تا با اولین ماشین به کاتماندو رفته و به کشورش مراجعت نماید. خشکم می زند و فکر می کنم با من شوخی می کنند. اما نبودن شرپایش داستم که آنها با هم به ABC برگشته اند. سعی می کنم دیگر به این مساله فکر نکنم و ذهنم را معطوف به صعود کنم. آرنولد گفته بود که بهتر است نفرات از کمپ 1 به بعد از ماسک اکسیژن استفاده کنند که همه هم همین کار را می کنند اما من نمی توانم از این ماسک ها استفاده کنم. چون بیشتر باعث تنگی نفسم می شود. پس از هر چند دقیقه تنفس، بخار دهانم در آن به شکل آب جمع می شود و شرایط نامطلوبی همراه با بوی بد ایجاد می کند. بنابراین کل ماسک و رگلاتور را جمع می کنم و داخل کوله ام می گذارم

صعود جبهه شمالی اورست - نیما یزدی پور  ( قسمت دوم)

 

نگاهی گذرا به زندگی و فرهنگ کوه پایه نشینان اورست

قله اورست دارای دو جبهه اصلی برای صعود می باشد؛ جبهه جنوبی که از سمت کشور نپال صعود می شود و جبهه جنوبی که از طرف چین و به عبارت دقیق تر از سمت تبت صعود می شود. مردمانی که در کوه پایه های اورست زندگی می کنند انسان های سخت کوش و زحمت کشی هستند که طبیعت خشن و سرد هیمالیا به آنان درس صبوری را به خوبی آموخته و از آنان مردمی مقاوم در برابر مشکلات ساخته است. تبت دارای تاریخ و تمدن کهنی است و همان طور که می دانیم مذهب مردم بومی این منطقه بودایی است که یکی از قدیمی ترین مذاهب بشری بوده و امروزه نیز به دلیل غنای ذاتی و توجه انسان به خویشتن و مباحث خود شناسی که در این مذهب وجود دارد طرفداران فراوانی در سراسر دنیا پیدا کرده است.                           در سال های اخیر نیز افراد زیادی از کشور های غربی به این مذهب گرویده اند. به طوری که حدود یک صد هزار نفر در هندوستان، بیش از 16 هزار نفر در نپال، هزار و هشتصد نفر در بوتان، و بیش از بیست و پنچ هزار نفر در دیگر کشور های دنیا مثل آمریکا، کانادا، انگلستان، سوئیس، نروژ، فرانسه، تایوان، استرالیا، مکزیک و کاستاریکا، ژاپن و کره از پیروان جدید این مذهب هستند.   

به دلیل آب و هوای سرد و خشن مناطق اطراف اورست، کوه پایه های اورست برای کشاورزی مناسب نبودند. بنابراین اکثریت مردم بومی این منطقه به شغل دامداری مشغولند. اما با فاصله گرفتن از کوه پایه های اورست شرایط آب وهوا کمی معتدل تر شده و می توان شاهد زمین های حاصل خیزی باشیم که برای کشاورزی مستعد است. با این وجود شرایط اقتصادی مردم تبت نامناسب است به طوری که در فصل صعود اکثر جوانان و کسانی که توانایی جسمانی خوبی دارند به شغل باربری مشغول می شوند. اکثر این باربران به استخدام شرکت های غربی در می آیند اما عایدی زیادی نصیب شان نمی شود.

در این میان بین زنان و مردان، جوانان و سالخوردگان تفاوتی وجود ندارد و هر کس سعی می کند از این خان نعمت لقمه ای برگیرد. در این سفر من خود شاهد صحنه هایی از این دست بودم که بسیار تاسف آور بود .پسر کم سن و سالی که در ازاء دریافت مبلغ ناچیزی لوله ای فولادی را بر پشت خود حمل می کرد تا به روستاهای بالا دست برساند یا زنانی که با وجود سن و سال بالا به مجبور به حمل بارهای بسیار سنگین بودند تا نان خود و خانواده را از این راه تامین نمایند. 

5 - شرکت های ارائه دهنده خدمات و نحوه مذاکره و عقد قرارداد با آنها

امروزه شرکت های بین المللی متعددی در سراسر دنیا وجود دارد که برای صعود قله های هیمالیا به کوه نوردان خدمات ارائه می دهند اما اینکه این شرکت ها تا چه میزان به قول و قراردادها ی خود در طول برنامه پایبند هستند جای بسی تامل دارد. به سادگی و با کمی جستجو در اینترنت می توان لیست این شرکت ها را پیدا کرد. من هم با مراجعه به اینترنت اسامی این شرکت ها را پیدا کرده و با بعضی از آنها مکاتبه کردم. همچنین سعی کردم با مراجعه به سایت این شرکت آماری از میزان موفقیت ها و شکست های آنان در طول سالیان گذشته به دست آورم. به طور مثال یک شرکت نپالی حاضر شد در قبال مبلغی که دیگر شرکت ها پیشنهاد می کردند. تمام سرویس ها اعم از باربر، غذا، حمل و نقل و هتل را به من ارائه کند. در ابتدا فکر کردم که چون شرکت نپالی است لابد میزان سود کمتری را انتظار دارد اما با کمی جستجوی دقیق تر و تماس با بعضی دوستانم در ایران و نپال مشخص شد که کیفیت سرویس های ارائه شده توسط این شرکت ها در مقایسه با بقیه شرکت هایی با کیفیت بهتر را انتخاب نمود. از آنجایی که مدت برنامه طولانی می باشد ( حدود 2 تا3 ماه ) کیفیت مواد غذایی تاثیر مستقیمی بر کارآیی کوه نورد داشته و ضعف جسمانی ناشی از آن در طول برنامه می تواند به عدم صعود قله و حتی آسیب های جدی بدنی منجر گردد. از طرفی میزان تجربه، تبحر، پشتیبانی و قدرت جسمی و فنی شرپاهای ارتفاع تآثیر بسزایی در صعود قله دارد (به خصوص در شب صعود نهایی از کمپ 3 به سمت قله). اغلب این شرکت های ارزان قیمت از شرپاهای کم تجربه یا بی تجربه استفاده می کنند که گاها حتی سابقه صعود به قله را هم ندارند و این امری بدیهی است که این گونه شرپاها با قیمت های پایین تری حاضر به همکاری با این شرکت ها هستند. 

بدنیست بدانید که این مساله در مورد همه شرکت ها صدق نمی کند و شرکت هایی هم هستند که با سود کمتر سرویس های خوبی ارائه می دهند. من در نهایت با شرکت Summit Climb وارد مذاکره شدم. از نکات مهم و قابل توجه، شهرت صاحب اصلی شرکت آقای دان مازور Dan Mazur است که پس از نجات لینکن هال Lincoln Hall استرالیایی در سال 2006 (در ارتفاع 8700 متری اورست ) به دست آورد. با خود اندیشیدم پس تنها مسائل مالی و سودها ی کلان مدنظر صاحبان این شرکت نیست. در نتیجه اقدام به عقد دارد با این شرکت نمودم. در اینجا سعی می کنم به بعضی از نقاط ضعف و قوت این شرکت از دید خودم بپردازم. شرکت Summit Climb طرف قرارداد دائمی شرکت نپالی به نام Everest parivar           می باشد که این شرکت تمام امور مربوط به شرکت Summit Climb در نپال را انجام می دهد و خوشبختانه از شرپاهای ارتفاع بسیار قدرتمندی بهره می گیرد. شرپاهای تیم ما هر کدام قبلا بین چهار تا نه بار از جبهه ها ی شمالی و جنوبی، قله را صعود کرده بودند و از این نظر دغدغه ای برای افراد تیم وجود نداشت. سرپرست برنامه آرنولد کاستر Arnold Coster  هم دو بار قله را از جبهه شمالی صعود کرده بود و به مسیر کاملا آشنایی داشت. مسائل مربوط به حمل ونقل هم برای اکثر افراد تیم راضی کننده بود. مدیریت سرپرست در طول برنامه رضایت بخش بود و به خوبی می توانست از پس مشکلاتی از قبیل مذاکره و معامله با باربران محلی (یاک چی های محلی) یا اطلاعاتی در مورد تیم های حاضر در منطقه و روزهای صعود برآید. از نکات بارز و ارزشمند دیگر تیم ما این بود که به جز نفراتی که شرپای خصوصی داشتند (5 نفر) به تعداد مابقی افراد تیم، در شب صعود نهایی از کمپ 3 به قله هر شرپا یک کوه نورد را همراهی می کرد. 

در عین حال مسائلی هم وجود داشت که افراد تیم را آزرده خاطر می کرد. از جمله کارها این بود که دن مازور هر چند وقت یک بار ایمیلی کلی به تمام اعضای تیم اعم از اعضای تیم اورست شمالی، جنوبی، چوآیو و حتی تیم های پیاده روی (Trekking) تا کمپ اصلی می زد و در انتها از تمام اعضاء می خواست که هزینه برنامه را تمام و کمال به حساب شرکت واریز نمایند در حالی که به موعد مقرر برای پرداخت تمام هزینه ها مدت یک ماه باقی مانده بود و این کار در دنیای تجاری و حرفه ای امروز خارج از ادب و غیر معمول است. از نکات منفی و فرساینده برنامه توقف دو هفته ای تیم در کاتماندو بود، در این مدت ما مدت صدور ویزا از منتظر جانب دولت چین بودیم.  روزها انتظار چیزی به جزافزایش فشار روحی برای افراد تیم نداشت، هیچ کس نمی دانست که آیا بالاخره دولت چین برای تیم ما ویزا صادر می کند یا خیر؟ وقتی به یاد تمرین های طاقت فرسایی که انجام داده بودم می افتادم یا زمانی که مشکلات مالی که برای تهیه هزینه برنامه متحمل شده بودم را مرور می کردم، استرس فراوانی به من وارد می شد و نمی خواستم هرگز به بازگشت از کاتماندو به دلیل عدم صدور ویزا فکر کنم. و حتم دارم این مساله برای افراد دیگر تیم نیز مشکل ساز شده بود و می توانستم آن را در چهره و رفتارشان به وضوح ببینم. البته سرپرست به طور ضمنی پیشنهاد صعود از مسیر جنوبی را به افراد داد که علاوه بر من چند نفر دیگر هم با این پیشنهاد موافق نبودند. هر کس دلایل شخصی خود را داشت و من هم دلایل آنان را نمی دانستم. اما دلیل مخالفت من بحث روانی قضیه بود. شاید باور کردنش کمی مشکل باشد اما من مدت دو سال به طور شبانه روز به مسیر شمالی فکر کرده بودم و مسیر صعود، محل کمپ ها و مشکلات مسیر را در ذهن تجسم کرده و هر روز عکس ها و فیلم های موجود را مرور می کردم و به اصطلاح صعود ذهنی انجام می دادم. در شرایط موجود می بایست به یک باره تمام آن تصویر سازی ها کنار گذاشته می شد و مسیر جنوبی صعود می شد که فشار روانی فوق العاده به وجود می آورد و به همین دلیل من مخالف تغییر جبهه صعود بودم. از طرفی چون نتوانسته بودم اکثر تجهیزات شخصی مورد نیاز برنامه را در استرلیا تهیه کنم بر آن شدم تا یک هفته زودتر از موعد مقرر به نپال بروم و در این یک هفته وسایل مورد نیازم را خریداری کنم که این هفته علاوه برآن دو هفته ای بود که در انتظار ویزا بودیم. حتی چند بار که دن مازور آشفتگی اعضاء را در خصوص عدم صدور به موقع ویزا و تعویق برنامه دیده بود گفت که شرکت بخشی از هزینه های افراد برای اقامت طولانی تر از حد معمول در کاتماندو را تقبل  می کند که تا این لحظه که این گزارش در حال نگارش می باشد هنوز هیچ خبری از این موضوع نشده است و به عبارتی آقای مازور به تعهد خود عمل نکرده است. چادر غذا خوری در کمپ اصلی از جنس برزنت بود و از کیفیت بسیار پایینی برخوردار به طوری که چند بار که بارش طولانی در کمپ اصلی داشتیم منافذ متعدد و بزرگی در چادر به وجود آمد و در چند نوبت هم کل چادر به علت وزن روی سقف در حال فرو ریختن بود که با اقدام به موقع شرپاها از این مساله جلوگیری به عمل آمد.      

در خصوص ماسک های اکسیژن ورگلاتورها هم همین خلف وعده تکرار شد. چرا که در صورت قرارداد، آمده بود که شرکت رگلاتور ها و کپسول های خالی اکسیژن را پس از صعود از افراد پس می گیرد و در مقابل مبلغ قابل توجهی را به اعضاء می پردازد که باز هم تا این ساعت این مساله محقق نشده است. علاوه بر این در خصوص کیفیت پایین ماسک ها به تفصیل در بخش نکات پزشکی توضیح خواهم داد.

یادم می آید در روزهای پایانی برنامه و چند روز مانده به صعود نهایی به سمت قله، چای کیسه ای و شکر در ABC تمام شد و کیفیت غذاها به شدت افت کرد. در حالی که روزهای قبل از صعود نهایی معمولا افراد باید ذخیره سازی غذایی انجام دهند تا در طول حمله نهایی کمتر با مشکل کمبود انرژی روبرو شوند. وقتی هم که دلیل را جویا شدیم پاسخ این بود: _ برنامه بیش از حد معمول طولانی شده و این مواد غذایی هم در حقیقت ذخیره اضافه ای بوده که شرکت با مسئولیت و هزینه خود برای برنامه پیش بینی کرده است. در مجموع کیفیت غذاهای مورد استفاده بسیار پایین بود و من فقط با کمی خوش شانسی و تجربه ای که از صعود قله چوآیو داشتم مقداری مواد غذایی با کیفیت بالا از استرالیا به همراه برده بودم. (لیست کاملی از این مواد را در بخش مربوطه توضیح خواهم داد.) با تمام این اوصاف پس از صعود قله حدود 25 کیلوگرم وزن کم کردم که ناشی از فشار صعود و مصرف تمام چربی های ذخیره شده بدن به هنگام حمله نهایی بود.

از دیگر شرکت های معتبر در زمینه سرویس دهی به کوه نوردان به خصوص در جبهه شمالی اورست شرکت مونت روزا Monterosa می باشد. شخصا هیچ گونه تجربه ای در ارتباط با این شرکت نداشتم و هیچ سرویسی هم از این شرکت نگرفتم و شاید برداشت من در مورد این تیم اشتباه باشد اما به علت تعداد بالای نفرات این تیم روزی نبود که با نفرات این تیم مواجه نشویم. از نکات بارز در این تیم بزرگ، عدم وجود یک مدیریت قوی و منسجم بود. به طوری که در همین فصل صعود و در مسیر شمالی، این تیم سه کشته داد که دلیل اصلی این مساله به ضعف مدیریت تیم باز می گشت و همین تعداد بالای افراد تیم و عدم کنترل و مدیریت ضعیف تیم بود که مشکلات جدی را هم برای تیم شان به وجود آورد. به طور مثال افرادی از این تیم در کمپ اصلی بودند که هر وقت در طول روز ما را می دیدند می پرسیدند که آیا چیزی برای خوردن داریم یا نه؟! اولین بار در مسیر کمپ اصلی (Camp-BC Base) به کمپ میانی (Base Camp –IBC Interim ) بود که به یکی از آنها برخوردم و از من درخواست خوراکی کرد. فکر کردم که لابد به مسیر آشنا نبوده و تنقلات و نوشیدنی با خود برنداشته یا تخلیه انرژی شده و توان بازگشت ندارد. بنابراین کمی شربت و تنقلات به او دادم و به مسیرم ادامه دادم. چند روز بعد همان شخص را دیدم که از کوه نورد دیگری همین درخواست را کرد. مساله را با سرپرست تیم خودمان مطرح کردم و آندولد توضیح داد که مبنای کار این شرکت به این منوال است که برای کاهش هزینه ها و جلب مشتری بیشتر، برای بعضی از افراد تیم فقط مجوز صعود قله می گیرد و مابقی مسایل به عهده خود کوه نورد است. حتی آرنولد بعضی از آنها را برای چندمین سال پیاپی در مسیر شمالی می دید که برای صعود می آیند اما هرگز موفق نشده اند قله را صعود کنند. در خصوص جبهه شمالی باید این نکته را متذکر شوم که همیشه بزرگترین تیم ها و بیشترین سرویس ها در اختیار تیم هایی از کشور چین است و شاید دوستانی به فکر مذاکره و عقد قرارداد با شرکت های چینی افتاده باشند. من شخصا در این مورد تجربه ای ندارم اما به دلایلی تیم های چینی را توصیه نمی کنم. چینی ها بیشتر ترجیح می دهند کوه نوردان چینی در تیم های شان عضویت داشته باشند و به نوعی می توان گفت که کمی بسته عمل می کنند. از سویی دیگر فکر می کنم شرایط سخت اخذ ویزا برای کشور چین و به خصوص تبت به دلیل سخت گیری ها و حساسیت های فراوانی که وجود دارد برای کوه نوردان خارجی و خصوصا ایرانی کاری بس مشکل باشد. شاید در نگاه اول مساله زیاد مهمی نباشد اما بحث برقراری روابط دوستانه اجتماعی با دیگر اعضای تیم در طول یک دوره دو، سه ماهه واقعا حائز اهمیت است. اصولا چینی ها بر خلاف غربی ها اکثر افرادی هستند که ترجیح می دهند درون خودشان و با چینی های دیگر معاشرت کنند. حتی آلن Alan که اصالتا چینی بود و با هویت آمریکایی به این برنامه آمده بود در تمام روزهای استراحت در کمپ اصلی وقت خود را با دیگر کوه نوردان چینی از تیم های دیگر می گذارند.آخرین نکته به مسایل غذایی بر می گردد که چون اکثر کوه نوردان عضو این شرکت ها چینی هستند، بالطبع غذای چینی هم جزء لاینفک برنامه خواهد بود که به ذائقه ما ایرانی ها اصلا جور در نمی آید و می تواند کل برنامه را تحت الشعاع خود قرار می دهد، در انتها تاکید می کنم که انتخاب درست شرکت طرف قرارداد تاثیر مستقیم در موفقیت یا عدم موفقیت و بازگشت سالم دارد. یکی از دغدغه های من قبل از برنامه بحث مالی برنامه بود. با توجه به اقامتم در استرالیا تلاش فراوانی کردم تا بتوانم از میان تولید کنندگان تجهیزات سنگ نوردی، کوه نوردی و راه پیمایی و. . . در این کشور شرکت هایی را پیدا کنم تا در این مورد برنامه ام با آنها وارد مذاکره شوم. اما از آنجایی که استرالیا کشور بسیار مسطحی است و ارتفاعات بلندی ندارد، فرهنگ کوه نوردی و هیمالیا نوردی در این کشور جا نیافتاده است و افراد بسیار معدودی در این کشور به شکل حرفه ای کوه نوردی می کنند. در نتیجه شرکت ها حاضر نمی شوند در این رابطه سرمایه گذاری کنند. از آنجایی که می خواستم به شکل یک کوه نورد منفرد به یک تیم بین المللی بپیوندم و با هویت ایرانی قله اورست را صعود کنم تقریبا هیچ شرکتی حاضر به پرداخت هزینه ها نشد و تمام مخارج این برنامه را خودم پرداخت کردم. تنها کمکی که از جانب یکی از تولید کنندگان به من شد یک اعتبار 700 دلاری برای خرید تجهیزات و وسایل از این کمپانی بود و چون پوشاک، کیسه خواب و کفش های این کمپانی برای برنامه ی من مناسب نبود از این اعتبار برای خرید وسایل فنی مثل کارابین، یومار و اسلینگ استفاده کردم. در انتها تاکید می کنم که انتخاب درست شرکت طرف قرارداد تاثیر مستقیم در موفقیت یا عدم موفقیت و بازگشت سلامت کوه نورد دارد.     

 

 

صعود جبهه شمالی اورست - نیما یزدی پور  ( قسمت اول)

 

 پیش گفتار

اگر به چند دهه قبل باز گردیم و کند وکاوی داشته باشیم پیرامون گزارش برنامه به درستی در می یابیم که آنچه ازگذشته تاکنون به نام گزارش برنامه وجود دارد چیزی نیست جز یادداشت های پراکنده و فاقد محتوای علمی و اصولی که بیشتر به خاطره نویسی یا داستان سرایی احساسی شباهت دارد تا گزارش برنامه به مفهوم کامل کلمه .

به یقین برای مان مسجل نیست که دلیل اصلی این فقر نوشتاری از چیست ولی با کمی تفحص بیشتر شاید بتوان موضوع را با دلایل زیر مرتبط دانست

عدم اطلاع از شیوه نگارش گزارش علمی، فنی و اصولی توسط کوه نوردان

عدم تمایل آگاهان و مطلعین به دسترسی اطلاعات آنها توسط عموم

عدم آشنایی کوه نوردان با ابزار و وسایل و علوم مرتبط مانند: قطب نما، نقشه،  GPSو ...

با ورود کامپیوتر به دنیای ورزش امروز دیگر از کسی پذیرفته نیست که به دنبال توجیه کوتاهی ها، تنگ نظری ها و خودخواهی باشد. امروز همه باید به روز باشیم و با علوم روز زندگی، حرکت و ورزش کنیم. اینترنت راه های دور را نزدیک و موضوعات دست نیافتنی را دست یافتنی کرده و تنها با فشردن یک تکمه دنیایی از اطلاعات به روی مان گشوده خواهد شد. ولی آیا این کار برای عموم به دلایل مختلفی از قبیل عدم دسترسی به کامپیوتر و اینترنت و عدم آشنایی به روش استفاده و ندانستن زبان و. . . میسر می باشد. جواب مشخص است . در اینجا برآن نیستیم که از نقش کلیدی و رسالت فصل نامه سخن به میان آورده و به دنبال توجیه کمی ها و کاستی ها باشیم . ما آگاهیم که از بدو امر تاکنون – بنا به دلایل ذکر شده – آن چنان که باید و شاید در این زمینه موفقیت چشم گیری نداشته ایم .

همواره در این مدت دنبال ارائه گزارشی بودیم که بتواند به عنوان الگوی مناسبی برای گزارش نویسی ملاک قرار گیرد. زمانی که گزارش نیما یزدی پور به دست مان رسید آن را منطبق با اصول گزارش نویسی و حاوی اطلاعات دقیقی یافتیم، از این رو دریغ مان آمد که آن را به طور کامل در یک شماره منتشر نکنیم. شما با او در این گزارش همسفر می شوید و ضمن به دست آوردن اطلاعات دقیق، انتظار می کشید، مسیر را طی   می کنید، خسته می شوید، انرژی می گیرید، رنج می کشید، لذت می برید، نفس نفس می زنید و گام های آخر را طی می کنید، به قله می رسید و باز می گردید، سردتان می شود ولی خوشبختانه دچار سرمازدگی    نمی شوید. به زعم ما او از پس کاری که خود را مسئول آن می دانست برآمده است. او نقاط ضعف و قوت خود را می شناسد و از بیان آن ابایی ندارد.                                                                              

ضمنا معتقد است که در صورت تمایل هر کسی می تواند با تمرینات مناسب و تحمل هزینه برنامه اقدام به صعود نماید و ما هم به دوستانی که صعود اورست از جبهه شمالی را در برنامه دارند توصیه می کنیم این گزارش را چند بار مطالعه کنند.

 

 

 مقدمه

دراینجا سعی می کنم نه تنها به روز شمار صعود قله بپردازم بلکه تجربیات خود را از صعود قله اورست       

  (از مسیر شمالی) از نظر پزشکی و تآثیرات ارتفاع بر بدن و همچنین از نظر فنی تشریح نمایم.   

ضمنا در این گزارش سعی می کنم به تمام سؤالاتی که برای یک کوه نورد در صعود به قله اورست وجود دارد پاسخ دهم.

درابتدا بر خود لازم می دانم از چند نفر بابت این موفقیت تشکر و قدردانی نمایم . ابتدا  از پدرم به عنوان اولین مربی و مادرم که همیشه همراه من بودند و پیوسته عشق وافرم به کوه و کوه نوردی را درک کرده و با تمام خطرات و حوادثی که ممکن است در این راه در کمین هر فردی باشد بر احساس منطقی خویش نسبت به فرزند علاقه مند خود خویشتن داری کرده و رنج و سختی و اضطراب را تحمل نموده و هرگز مرا از رفتن باز نداشتند. همچنین از تمام مربیان و اساتیدی که در جهت تعلیم و آموزش من در طول سالیان گذشته تلاش کردند کمال سپاس را داشته و این پیروزی را به نوعی حاصل زحمات این عزیزان می دانم.

به عنوان یک کوه نورد ایرانی که موفق به صعود قله اورست از جبهه شمالی شده است، مهم ترین وظیفه را اطلاع رسانی صحیح، جامع، کامل و انتقال تجربیاتم به دیگر کوه نوردان دانسته و این گزارش را قدمی کوچک در راه ادای دین به کوه نوردی کشورم می دانم و امید دارم روزی را که تمام قله های هشت هزار متری توسط کوه نوردان ایرانی صعود شود.

درآخر این صعود را که اولین صعود ایرانیان از مسیر شمالی قله اورست می باشد و به طور کاملا مستقل انجام شده به پیشگاه هموطنان عزیزم تقدیم می نمایم.

  چرا اورست؟ چرا شمالی؟

شاید با من موافق باشید که صعود اورست همانند کسب طلای المپیک در یک رشته ورزشی است و یا ممکن است بر من خرده بگیرید که افتخار صعود هشت هزار متری های دیگری مانند  2K   کانچن چونگا، آناپورنا یا نانگاپاربات کمتر از صعود اورست نیست؛ اما فراموش نکنید که هیچ یک از آنان بام دنیا نیستند؛ هر چند اکثر کسانی که صعود این قله را تجربه کرده اند صعود برخی را دشوارتر و فنی تر از اورست می دانند.

صعود قله اورست برای من فقط درحکم صعود یک قله هشت هزار متری نبود بلکه محک مناسبی بود تا میزان ظرفیت درونی خود را بسنجم. قبلا در صعود قله چوآیو تا حدودی توانسته بودم با میزان توانایی های خودم آشنا شوم اما اینکه حداکثر ظرفیتم در تحمل مشکلات چقدر است و صعود یک قله هشت هزار متری تا چه میزان می تواند احساس رضایت در من ایجاد کند سئولاتی بودند که همیشه ذهنم را به خود مشغول می کردند اما هرگز راه حلی مناسب تر از صعود اورست برای پاسخ گویی به این سئوالات نیافتم. از آن زمان به بعد این سئوال لحظه ای مرا رها نمی کردند. آیا می توانم بر بام دنیا بایستی؟  

بسیاری از کوه نوردان آرزو دارند فقط یک بار بر فراز اورست بایستند فارغ از اینکه قله را از جبهه شمالی صعود کنند یا از جبهه جنوبی. با توجه به خطرات جانی، هزینه های سنگین برنامه و ریسک صعود از جبهه شمالی شاید کمتر کوه نوردی حاضر به قبول این موانع باشد که شانس خود را آن هم فقط برای یک بار از جبهه شمالی امتحان کند. از طرفی مسیر جنوبی قبلا توسط کوه نوردان ایرانی صعود شده بود و به قبول دوستی همیشه باید در فکر اجرای برنامه های جدید بود.

با توجه به تجربه و همچنین شناختی که از خودم داشتم می دانستم صعود زمستانی یا صعود از مسیر جدید در هیمالیا از عهده من بر نمی آید. بنابراین به این فکر افتادم بر روی مسیر شمالی اورست تلاش کنم. به خصوص که آن مسیر را تا آخرین روستا (روستای تینگیری) در برنامه چوآیو پیموده و شناخت خوبی از شرایط آب و هوایی منطقه تبت داشتم. ضمنا مسیر شمالی قبلا توسط هیچ ایرانی صعود نشده بود و امیدوار بودم بتوانم سفیر مناسبی برای کوه نوردان ایرانی باشم و بتوانم با صعود از این مسیر برای اولین بار، افتخاری برای ایران و کوه نوردان ایرانی به دست آورم. از طرف دیگر حس کنجکاوی، انگیزه دیگر من از این جبهه بود چرا که بارها و بارها شنیده بودم جبهه شمالی اورست به مراتب سخت تر از جبهه جنوبی است. این موضوع برایم انگیزه ای بود تا خودم را در شرایط سخت تر محک بزنم. البته یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که گرچه می توان گفت جبهه شمالی اورست از جبهه جنوبی آن سخت تر است اما این هرگز آن معنا نیست که جبهه جنوبی آسان است. زیرا قبلا در جایی خواندم که « این روزها با وجود تکنولوژی، هم هوایی مناسب و وجود تیم های مجرب و حرفه ای در انجام صعود های تضمینی، صعود قله اورست از قدم زدن در یک پارک سخت تر نیست!» با این حرف مخالفم چرا که اورست همیشه اورست است با ارتغاعی بلند و حوادثی کاملا پیش بینی نشده که می تواند به آسانی جان بزرگترین و قوی ترین کوه نوردان را بگیرد هم در جبهه جنوبی و هم در جبهه شمالی.  یکی دیگر از عواملی که باعث سخت تر شدن جبهه شمالی نسبت به جبهه جنوبی می شود ارتفاع عمومی بالای تمام کمپ ها می باشد. بطور مثال کمپ 3 در ارتفاع هشت هزار و سیصد متری قرار دارد و اگر این کمپ را به مثابه یک قله در نظر بگیریم، باید آن را در رده ششمین قله هشت هزار متری قرار دهیم. حال آنکه پس از رسیدن به کمپ 3، بین 5 تا 8 ساعت باید در آنجا منتظر ماند و سمت قله حرکت نکرد. دوستانی که ارتفاع بالای هشت هزار متر را لمس کرده اند می دانند که هر دقیقه توقف در ارتفاع بالای هشت هزار متر به چه میزان انرژی فرد را کاهش داده و می تواند تا چه حد خطر ناک باشد و نکته آخر در مورد این مسیر کمپ 3 به قله بسیار فنی بوده و به طور جدی سختی مسیر صعود به قله اورست را افزایش می دهد.                                                                           

تاریخچه مختصری از صعود قله اورست از مسیر شمالی

دستیابی به قله اورست از مسیر شمالی اولین بار توسط جورج مالوی در سال 1921 کشف گردید در آن زمان مالوی George Mallory عضو یک تیم اکتشافی بود و تیم مزبور تجهیزات کافی برای یک تلاش جدی بر روی اورست را به همراه نداشت. آن تیم به سرپرستی مالوی توانست تا ارتفاع هفت هزار متر صعود کرده و از همان جا مسیری را به سمت قله برای سال های بعد در نظر گیرد. این تیم انگلیسی برای تلاشی دیگردرسال 1922به همان منطقه بازگشت و یکی ازاعضای آن تیم جورج فنیچ Finch George، توانست بدون بهره گیری از اکسیژن تا ارتفاع 8320 متر بالابرود و این نخستین بار بود که بشر بر بالاتر از 8000 متر پا می گذاشت. متاسفانه این تیم تحت سرپرستی مالوری در بازگشت از North col دچار بهمن شده و هفت نفر از شرپاهای محلی در این حادثه کشته شدند.

تلاش بعدی 2 سال بعد یعنی در سال 1924 انجام شد. مالوری و بروس Bruce در اولین تلاش شان ناکام ماندند زیرا طوفان شدید به آنها اجازه نداد تا کمپ 6 را برقرار کنند. تلاش بعدی را نورتن Norton     وسامرول Somerve انجام دادند و توانستند بدون بهره گیری از اکسیژن و در هوای مناسب تراورس نهایی را انجام دهند. آنها موفق شدند تا ارتفاع 8558 متری صعود کنند. اما این تلاش هم ناموفق ماند تا همه چشم ها به تلاش بعدی معطوف گردد. در تلاش بعدی مالوری کپسول های بیشتری با خود بالا برد و آندرواروین Andrew Iirvine را که جوان ترین عضو تیم بود به عنوان همراه انتخاب کرد. در تاریخ 8 ژوئن 1924مالوری و اروین تلاش خود را برای صعود قله از تیغه شمالی آغاز کردند اما هرگز بازنگشتند. در 1 می 1999 تیم جستجوی مالوری و اروین پیکر مالوری را در جبهه شمالی و در قسمت پایین و غرب مسیر صعود به کمپ 6 پیدا کردند و مجددا بحث های جدی در مجامع کوه نوردی آغاز گردید که آیا این دو توانسته بودند 29 سال قبل از ادموند هیلاری Edmond Hillary و شرپا تنسینگ نورگیTenzing Norgay قله اورست را صعود کنند یا خیر و این سوال همچنان بدون پاسخ باقی مانده است.                                         در این رابطه کتاب های ذیل معرفی می گردد که حاوی اطلاعات با ارزشی در خصوص اولین تلاش کوه نوردان برای صعود اورست از مسیر شمالی می باشد.

1 _ Ghosts of Everest.TheSearchfor Mallory & Irvine (By: Jochen Hemmleb   Eric Simonson and Larry Johnson)  

2 _ Lost on Everest : The Search For Mallory & Irvine ( By: Peter Firstbook)

3 _ Mystery on Everest : A Photo biography of George Mallory ( By : Audrey Salkeld)

از آن زمان به بعد تلاش های فراوانی برای صعود جبهه شمالی اورست صورت گرفته است اما اولین تلاش موفق که مورد قبول واقع شد به سال 1960 برمی گردد زمانی که واگینگبو Vagingho، کوییهوا Quyinhua، مانگ فوجهو Wang Fuzhou مدعی شدند که در تاریخ 25 می آن سال توانسته اند قله اورست را از مسیر شمالی صعود کنند. در آن زمان ادعای آنان مورد قبول قرار نگرفت اما تیم چینی مدعی شد که در شب به قله رسیده اند و آخرین عکسی که توانسته بودند بگیرند در مکانی بالای پله دوم بوده است. در مقایسه با عکس هایی که سالیان بعد گرفته شد ادعای آنان مورد قبول واقع شد. در 20 آگوست 1980مسنر توانست در یک تلاش انفرادی و برای نخستین بار بدون بهره گیری از کپسول اکسیژن از مسیر شمالی به قله اورست صعود کند. او در طی 3 روز موفق شد به تنهایی از کمپ اصلی در ارتفاع 6500 متری ( ABC نام برده خواهد شد) خود را به قله برساند.

 

صعود اورست از جبهه شمالی

 

 بزودی  :

 

گزارش بسیار جذاب و کامل نیما یزدی پور از :

  

                 " صعود اورست از جبهه شمالی "

 

 

وب سایت های کوهنوردی

فهرست تقریبآ کاملی از  " وب سایت های کوهنوردی "

بر گرفته از وبلاگ :  " کوه نیوز "


وب سايت فدراسيون كوه نوردي ايران
وب سايت آموزشگاه كوه نوردي فلات
وب سايت قلمرو كوهستاني ايران
وب سایت انجمن کوه نوردان ايران
وب سايت پزشكي كوهستاني ايران
وب سايت راهنمايان كوهستان ايران
وب سایت بقا در طبیعت
وب سایت غارهای ایران
وب سايت دانشنامه آزاد ويكي پاكوب
وب سايت دانشنامه آزاد طبيعت ايران
وب سايت ايران كوهرو - رحيم دانايي
وب سايت تخصصي كوه نوردي كوهساران
وب سايت ادبيات كوهستان
وب سايت هم طناب
وب سايت فروشگاه هم طناب
وب سايت خبري بينالود
وب سايت كوه نورد
وب سايت ايران كوه
وب سايت مجله كوه
وب سايت مجمع كوه نوردان حرفه اي ايران
وب سايت موسسه آواي كوهستان
موسسه كوه نوردي سرزمين خورشيد
موسسه كوه نوردي و طبيعت گردي دالاهو
وب سايت شركت بازرگاني كوه ويسي
وب سايت شركت كوه نوردي آذركوه
وب سایت شرکت ققنوس
وب سایت فضای سبز و محیط زیست ایران
وب سایت خبرگزاری مستقل محیط زیست
وب سایت بیابان ها و کویرهای ایران
وب سایت جامع گردشگری ایران
وب سایت دایرة المعارف گردشگری ایران
وب سايت خانه كوه نوردان تهران
وب سایت مدرسه یخ نوردی میگون
وب سایت گروه کوه نوردی استقلال شیراز
وب سایت گروه کوه نوردی ایران خودرو
وب سایت گروه کوه نوردی شقایق کرج
وب سایت گروه کوه نوردی آذربایجان
وب سایت گروه کوه نوردی احد خراسان
وب سایت گروه کوه نوردی پرواز
وب سایت گروه کوهنوردی پارس شمیران
وب سایت گروه کوه نوردی طلوع زنجان
وب سایت گروه کوه نوردی کهبد
وب سايت گروه كوه نوردي قاجر قروه
وب سايت گروه كوه نوردي شقايق كرج
وب سايت گروه كوه نوردي چكاد اصفهان
وب سايت گروه كوه نوردي جوپار
وب سايت گروه كوه نوردي تهران
وب سايت گروه كوه نوردي اوراز تهران
وب سايت گروه كوه نوردي آذرجوان تبريز
وب سايت گروه كوه نوردي آسمان
وب سایت گروه کوه نوردی یاشیل آذربایجان
وب سایت باشگاه کوه نوردی آرش بابل
وب سايت باشگاه كوه نوردي و اسكي دماوند
وب سايت باشگاه كوه نوردي اسپيلت
وب سايت باشگاه كوه نوردان آرش
وب سایت باشگاه ورزشهای کوهستانی کاوه
وب سایت هیات کوه نوردی همدان
وب سایت هیات کوه نوردی کاشان
وب سايت هيات كوه نوردي نيشابور
وب سايت هيات كوه نوردي زنجان
وب سايت هيات كوه نوردي چهارمحال
وب سايت هيات كوه نوردي استان تهران
وب سايت هيات كوه نوردي آذربايجان شرقي
وب سايت هيات كوه نوردي خراسان رضوي
وب سايت هيات كوه نوردي فارس
وب سايت هيات كوه نوردي اصفهان
وب سايت هيات كوه نوردي يزد
وب سایت هیات کوه نوردی خوزستان
وب سایت هیات کوه نوردی گنبد کاوس
وب سايت فدراسيون كوه نوردي كره
وب سايت فدراسيون كوه نوردي هند
وب سايت فدراسيون كوه نوردي لهستان
وب سايت فدراسيون كوه نوردي فرانسه
وب سايت فدراسيون كوه نوردي كانادا
وب سايت فدراسيون كوه نوردي سوئيس
وب سايت فدراسيون كوه نوردي استراليا
وب سايت فدراسيون كوه نوردي ايتاليا
وب سايت فدراسيون كوه نوردي پاكستان
وب سايت انجمن جستجو و نجات كاليفرنيا
وب سايت انجمن امداد و نجات ايرلند
وب سايت گروه امداد و نجات راكي
وب سايت گروه امداد و نجات پورتلند
وب سايت andy kirkpatrick
وب سایت Steph Davis
وب سایت Janne Corax
وب سایت marktwight
وب سايت edviesturs
وب سايت Tomaz Humar
وب سايت will gadd
وب سايت joao garcia
وب سايت nives meroi
وب سايت daniel dulac
وب سايت robert jasper
وب سايت Andrew Lock
وب سايت mark inglis
وب سايت jean-christophe lafaille
وب سايت valeriy babanov
وب سايت karl.unterkircher
وب سايت Reinhold.Messner
وب سايت Hermann.Buhl
وب سايت climbing Gear
وب سايت Women Climbing
وب سايت rockgrrl
وب سايت gearex press
وب سايت 8000ers
وب سايت planet mountain
وب سایت alpinist
وب سايت peakware
وب سایت evmc باشگاه کوه نوردی
وب سایت carlislemc باشگاه کوه نوردی
وب سایت kendalmc باشگاه کوه نوردی
وب سايت Snow Forecast هواشناسي
وب سایت accuweather هواشناسی
وب سايت explorersweb اخبار کوه نوردی
وب سايت everestnews اخبار کوه نوردی
وب سایت climbingnews اخبار کوه نوردی
وب سایت climbingnews اخبار کوه نوردی
وب سايت ‍Climbing Magazine
وب سايت Uaaa Asia كنفدراسيون آسيا
وب سايت ifsc Climbing سنگنوردي
وب سایت climb find سنگنوردی
وب سايت climbing سنگنوردي
وب سايت rock climbing سنگنوردي
وب سايت abc-of-rockclimbing سنگنوردي
وب سایت rockclimbing سنگنوردی
وب سایت lakesbloc سنگنوردی
وب سایت thekmc سنگنوردی
وب سایت rockfax سنگنوردی
وب سایت ukclimbing سنگنوردی
وب سایت planetfear سنگنوردی
وب سایت climbinfo سنگنوردی
وب سایت climbingclub سنگنوردی
وب سایت rockclimbing سنگنوردی
وب سايت uiaa فدراسيون جهاني
وب سايت Mountain Rescue جستجو و نجات
وب سایت aarnpacks آموزشی
وب سایت alpineascents آموزشی
وب سایت ASMgguides آموزشی
وب سایت bodyresults آموزشی
وب سایت whittaker آموزشی
وب سایت summitpost بانک اطلاعاتی کوهها
وب سایت climb clips فیلم
وب سایت allclimbing فیلم
وب سایت factualtv فیلم
وب سایت planetfear فیلم
وب سایت alpin-ism مدرسه کوه نوردی
وب سایت mountain موسسه کوه نوردی
وب سایت alaska مدرسه کوه نوردی
وب سایت westcoast موسسه کوه نوردی
وب سایت mountainbook کتاب کوه نوردی
وب سایت walkhigh کوه نوردی
وب سایت climbingportal کوه نوردی
وب سایت yamnuska کوه نوردی
وب سایت sais کوه نوردی
وب سایت ad-pecjak یخ نوردی
وب سایت equipment وسایل کوه نوردی
وب سایت prolitegear وسایل کوه نوردی
وب سايت northface وسايل كوه نوردي
وب سايت petzl وسايل كوه نوردي
وب سايت beal وسايل كوه نوردي
وب سايت mammut وسايل كوه نوردي
وب سايت millet وسايل كوه نوردي
وب سايت scarpa وسايل كوه نوردي
وب سايت bestard وسايل كوه نوردي
وب سايت atomic وسايل كوه نوردي
وب سايت moosejaw وسايل كوه نوردي
وب سايت ems وسايل كوه نوردي
وب سايت altrec وسايل كوه نوردي
وب سايت brmsstore وسايل كوه نوردي
وب سايت mountain وسايل كوه نوردي
وب سايت bonadak وسايل كوه نوردي
وب سايت haftgohar وسايل كوه نوردي
وب سايت trango وسايل كوه نوردي
وب سايت marmot وسايل كوه نوردي
وب سايت hardwear وسايل كوه نوردي
وب سايت arcteryx وسايل كوه نوردي
وب سايت suunto وسايل كوه نوردي
وب سايت fiveten وسايل كوه نوردي
وب سايت blackdiamond وسايل كوه نوردي
وب سایت gore-tex وسايل كوه نوردي
وب سایت lakesclimber فروشگاه کوه نوردی
وب سايت walkhigh فروشگاه كوه نوردي
وب سايت peglers فروشگاه كوه نوردي
وب سايت mountaingear فروشگاه كوه نوردي
وب سايت needlesports فروشگاه كوه نوردي
وب سایت widerange عکاسی کوهستان
وب سایت photography عکاسی کوهستان
وب سایت edgehill عکاسی کوهستان
وب سایت abdet عکاسی کوهستان
وب سایت skimble اسکی
وب سایت معانی و اصطلاحات کوه نوردی
وب سایت اطلاعات دماوند
وب سایت شهرام عباس نژاد

 

سرمازدگی !

با فرارسیدن فصل سرما ، مخاطرات کوهنوردی بیش از سایر فصول در کمین شماست.

جزوه کامل  " سرمازدگی قاتل خاموش "  تالیف دکتر فرید عباسی  را از آدرس ذیل دانلود کرده و با دقت مطالعه کنید !


http://rghost.net/63884?r=1470


دانایی ، توانائیست !


جی پی اس مسیرهای کوهنوردی ( سری سوم )

 

برداشت از : وبلاگ کوه قاف ( آقای رضا زارعی )

----------------------------------------------------------

جي پي اس 16 مسير كوه دماوند

----------------

در همين ارتباط:
جي پي اس كوهها

 
----------------

جی . پی . اس  مسیرهای کوهنوردی ( سری دوم )

 

برداشت از : وبلاگ کلاهه ( محسن عسگری )

 


 

رشته کوه البرز مرکزی

دماوند -یال جنوبی

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

* نوع فایل مکان یاب: Track

دماوند - چهار جبهه

شمالی؛جنوبی؛شمال شرقی و غربی

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

*نوع فایل مکان یاب: Route

*زمان ثبت مسیر تابستان

ایگل - توچال

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

دارآباد

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

آبک

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

چین کلاغ

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

هم هن

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

هم هن،پیرزن کلون،مهرچال

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

سای

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

پرسون؛سرسیاه غارها

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

ریزان

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

گرگ

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

شاه دژ

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

ورزا 1

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

سرکچال

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

کلون بستک

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

برج - خله نو

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

آزاد کوه - از مسیر وارنگه رود

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

آزادکوه-از مسیر کلاک

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

خط الراس چپکرو - ورارو

چپکرو ، تخت خرس ، کهو ، دوخواهرون(غربی و شرقی) ، مخروط سر (ناقوس) ، تخت برفی ،سه سنگ و ورارو

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

رشته کوه البرز غربی

آلانه سر

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

کهار-ناز

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

گردون کوه،منار،ستاره،خرسان جنوبی -از حصارچال

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

کرماکوه 

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

 

رشته کوه البرزشرقی

ارفه کوه

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

قله الیمستان

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

 

رشته کوه زاگرس

الوند - کلاغ لان

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

دائم برف

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

قزل ارسلان (مسیر تابستانی)

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

خط الراس راستوند؛ مالاگا

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

اشترانکوه:

کول جنون 

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

گل گل ،گل گهر ،کول کولایو ،سن بران

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

خط الراس اشترانکوه

گل گل ،گل گهر ،کول کولایو ،سن بران،فیالستون ،شاه تخت ،سوزنی های مهر جمال، لگه ،سراب شاه تخت ،پیارو دره تخت ،پیارو کمندان ،ازنادر ،تخت شاه 1 ،تخت شاه 2،کول جنون (کول همایلون)

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

دنا:

رنج

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

 

کوههای کرمان

جوپار؛سه شاخ شکسته

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84


 قلل آذربایجان

سهند - جام

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

سبلان - شمال شرقی

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

سبلان - غربی

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

 

 قلل شرقی ایران

تفتان

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84


 قلل ممتد مرکزی ایران

برفخانه ؛تزرجان

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

 کرکس

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista  و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

 کلاهه

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

 

 مسیرهای راهپیمایی

جنگل زیارت به نهارخوران

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

اسالم به خلخال

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

جنگل الیمستان

* فایل GPS مسیر را می توانید از اینجا دانلود کنید.

* دستگاه GPS از نوع گارمین  etrex Vista و بیضوی مبنا Map Datum= WGS84

 


 

سال نو برهمه کوهنوردان عزیز

 

" مبارک باد  "


 

ما امسال با شعار :

 

" کوه می رویم  ، آگاهانه ، مسئولانه "

 

برنامه های کوهنوردی خود را اجراء خواهیم کرد.

 

 


پایگاه اطلاعات کوهنوردی ایران ضمن تبریک فرارسیدن سال نو ، برای تمامی شما کوهنوردان عزیز سالی سرشار  از موفقیت و سلامت در اجرای برنامه هایتان را آرزومند است .

 

فهرست آخرین مطالب :  

  تاریخ به روز آوری      ۸/۱۲/۸۷


سايت : ویکی پاکوب ( دائره المعارف ایرانی کوهنوردی )  (جدید )

به همت عباس ثابتيان

    

  همراه با :

                   - دهها مطلب علمی و مفید در خصوص کوهنوردی .

                   - امکان عضویت کوهنوردان در سایت و ارائه مطلب با نام خودتان .

                   - تالارگفتگو و برقراری امکان تبادل آراء و نظرات بين كوهنوردان علاقمند .

 


سرمازدگی قاتل خاموش  (جدید )


تغذیه در کوهنوردی  


 گرفتگی عضلات 


برخی از قلل اصلی کوههای ایران  

 


معرفی چند مسیر کوهنوردی  


نکات فنی در کوهنوردی


مفاهیم آمادگی جسمانی


راهنمای خرید و تنظیم کوله پشتی


مجموعه فیلم های کوهنوردی


مجموعه مطالب مفید کوهنوردی


جی.پی.اس مسیرهای کوهنوردی


نکات فنی کوهنوردی


راهنمای خرید کیسه خواب


در باره ابرها


مجموعه مطالب پزشکی کوهستان


سایت کوهنوردی ویکی پاکوب


وضعیت هواشناسی قله ها


آرشیو طرح  درسهای فدراسیون کوهنوردی


پیوندهای کوهنوردی  ( فهرست سایتها و وبلاگهای کوهنوردی )

 


آرشیو ماهانه این پایگاه :

بهمن 1387
دی 1387
آبان 1387
مهر 1387
شهریور 1387
مرداد 1387
تیر 1387
خرداد 1387
اردیبهشت 1387



سرمازدگی قاتل خاموش

 

سرمازدگی قاتل خاموش  - به قلم دکتر فرید عباسی .

 ( آنچه یک کوهنورد باید در مورد سرمازدگی بداند )

نسخه کامل  سلسله مطالب  سرمازدگی  قاتل خاموش را از  " اینجا " دانلود کنید . ( جدید )

 

 

تغذیه در کوهنوردی

برداشت از : وبلاگ چال - ( توحید نوروزی ) 

 

مقدمه:
به نظر من کیفیت اجرای یک برنامه کوهنوردی به 4 عامل اصلی مربوط می شود:

 آمادگی جسمانی ، تجهیزات ، مهارت و تغذیه.

 شاید بسیاری عوامل دیگر را نیز بتوان در کنار آنها قرار داد اما چیزی که در این 4 عامل برجسته است دو خصوصیت ویژه آنهاست. اول اینکه این 4 عامل نقش بسیار بزرگ و غیر قابل انکاری دارند و دوم اینکه تمامی آنها مواردی هستند که خود کوهنورد مسئول آن است و در هر برنامه ای باید بتواند آنها را به بهترین شکل فراهم کند. در این مطلب به چهارمین عامل نگاهی می کنیم با ذکر این نکته که هر 4 عامل به نظر خود من دارای اولیت های یکسانی هستند و ترتیبی به لحاظ اهمیت برای آنها قایل نیستم.


تقسیم بندی تغذیه:
تقریبا این اتفاق نظر بین همه ورزشکاران وجود دارد که تغذیه جهت اجرای یک برنامه کوهنوردی (و شاید هر ورزش دیگری) شامل سه مرحله است: تغذیه قبل از برنامه ، تعذیه در زمان اجرای برنامه و تغذیه پس از اجرای برنامه(جهت باز یابی توان جسمانی). در مورد سومین مرحله قبلا در وبلاگ چال مقاله نوشتم که می توانید به آن مراجعه کنید.
اما مراحل اول و دوم تغذیه موضوع صحبت ما در این مقاله است.در این مقاله که با مطالعه در مطالب گوناگون و شرکت در دوره های آموزشی مختلف تهیه کرده ام سعی بر این است تا اصل سادگی ، کاربردی بودن و اختصاصی سازی برای کوهنوردان ایرانی را رعایت کنم، به این موضوع می پردازیم.


تغذیه قبل از اجرای برنامه و بارگیری بدن:
نه اشتباه نکنید! ، منظورم صبحانه ای که قبل از شروع برنامه صرف می کنید نیست. هدف از این  مرحله تامین دو نیاز بدن قبل از انجام یک فعالیت ورزشی استقامتی است (مانند کوهنوردی و حتی یک برنامه یک روزه و با دید سرعتی): اول تامین ویتامین ها ، املاح و مواد معدنی مورد نیاز بدن و دوم ذخیره سازی مواد غذایی در بدن (اصطلاحا به آن بارگیری یا سوخت گیری بدن هم می گویند) به منظور استفاده از آنها در طول مدت زمان اجرای برنامه می باشد. این مواد غذایی شامل آب و مواد دارای انرژی یا کالریک می باشد. تامین ویتامین ها و املاح معدنی و همچنین نوشیدن مایعات جهت آبیاری بدن کاری است که در همان وعده صبحانه قبل از برنامه می توانید انجام دهید (1 تا 2 ساعت قبل از اجرای برنامه). نوشیدن آب به مقدار حداقل نیم لیتر توصیه میشود. اما در مورد بارگیری و ذخیره سازی انرژی در بدن کاری است که باید از 48 ساعت قبل از اجرای برنامه شروع کنید. در این بازه زمانی با مصرف متناوب مواد غذایی حاوی انرژی (چربی ، پروتئین و کربوهیدرات) ،انرژی را در بافتهای ماهیچه ای و کبد به صورت ترکیبی به نام گلیکوژن ذخیره می کنید. نگران نباشید قصد پیچیده کردن ماجرا را نداریم اما بد نیست نگاهی به تقسیم بندی مواد غذایی انرژی زا و چگونگی استفاده آن توسط بدن بیاندازیم. مواد انرژی زا شامل 3 دسته اصلی هستند:

  1.  چربی: این گروه خود شامل دو گروه چربی های گیاهی و حیوانی میشود. حیوانی مانند کره و چربیهای بافتهای حیوانی و گیاهی مانند دانه های روغنی چون زیتون ، تخمه ها ، پسته ، گردو ، بادام زمینی ، بادام و از این قبیل.
  2.  پرو تئین : گیاهی مانند سویا و قارچ و حیوانی مانند گوشت حیوانات و تخم مرغ .
  3.  کربوهیدرات : مانند غلات و حبوبات ، سیب زمینی ، مواد قندی مانند شکر  ، خرما ، عسل ، میوه ها .

میزان انرژی این سه گروه باهم یکسان نیست به طوری که هر 1 گرم چربی و پروتئین حاوی 9 کیلو کالری است و هر 1 گرم کربوهیدرات 4 کیلو کالری دارد. خوب شاید الان به یک نتیجه گیری عجولانه دست زده باشد که: چربی و پروتئین منابع انرژی برتر!. باید بگویم نه اینطور نیست . تحقیقات انجام شده بیان گر این است که حدود 50 درصد انرژی کسب شده افراد در زندگی روزمره از کربوهیدارت است و این عدد در ارتفاعات بالا برای کوهنوردان 70 درصد است. به زندگی روزمره خودمان هم اگر نگاه کنیم متوجه می شویم که غالب غذای ما یا بر پایه نان است یا برنج که هردو کربوهیدرات هستند پس این اعداد چیز عجیبی نیستند. علت چیست؟ حتما میدانید جهت تبدیل ماده غذایی که ما میخوریم به انرژی قابل استفاده برای بدن باید فرایندی در دستگاه گوارشی ما انجام شود. این فرایند زمان بر و هزینه بر است و برای 3 گروه غذایی یکسان نیست. چربی و پروتئین به اصطلاح خودمان دیر هضم هستند و مدت زمان زیادی طول می کشد تا در دستگاه گوارش ما تبدیل به انرژی شوند و در این مدت قالب توانایی بدن صرف دستگاه گوارش می شود و در این مدت فعالیت برای ما سخت میشود (به اصطلاح خودمان بعد از خوردن غذاهایی مثل کله پاچه یا چلو کباب سنگین و خواب آلود می شویم و تا مدت زمان زیادی احساس گرسنگی نمی کنیم) از طرفی بعد از خوردن غذاهایی مثل ماکارونی یا غذاهای برنجی یا نانی احساس سبکی و نشاط بیشتری داریم هرچند در مدت زمان کمتری مجددا احساس گرسنگی کنیم. خوب با این مثل می توانید هم متوجه انرژی بیشتر مواد چربی و پروتئینی شوید و هم به سبک بودن و هضم سریع مواد کربوهیدراتی پی ببرید. فرمول تغذیه به انرژی بدین صورت است :

 غذا + اکسیژن + آب = آب + گازکربنیک + انرژی


غذایی که میخوریم برای تبدیل به انرژی در فرایند هضم به آب و اکسیژن نیاز دارد (هرچند در طی این فرایند آب نیز تولید می شود) و آب و اکسیژن دقیقا مواردی هستند که برای کوهنوردان از حدود ارتفاع 4000 متر به بالا مسله می شود و کوهنورد با کمبود هر دوی آنها مواجه می شود که بعدا به آن خواهیم پرداخت. کربوهیدرات نسبت به چربی و پروتئین به کمترین آب و اکسیژن جهت تبدیل به انرژی در فرایند هضم نیاز دارد.
در تغذیه قبل از اجرای برنامه توصیه می شود از وعده های غذایی دارای کربوهیدرات فراوان استفاده شود مثل فراورده های ماکارونی و سیب زمینی . با این کار ما در عضله ها و کبد خود مشغول ذخیره سازی گلیکوژن می شویم. این ماده منبع اصلی انرژی ما در کوتاه مدت است و در زمان اجرای برنامه به سرعت تبدیل به انرژی شده و در اختیار عضلات ما قرار می گیرد. گلیکوژن برای افراد عادی حداکثربرای فعالیتی 3 ساعته (حدود 320 گرم گلیکوژن) قابل ذخیره سازی در بدن است و این مقدار برای ورزشکاران رشته های استقامت (کوهنوردان ، دودنده های استقامت ، دوچرخه سواران) تا 2 برابر قابل افزایش است. در واقع گلیکوژن نوعی کربوهیدارت آماده تبدیل شدن سریع به انرژی است ، سوختی پاک که تولید اسید لاکتیک نمی کند و راندمان بالایی دارد. فرایند ذخیره سازی این ماده در بدن بسته به شرایط جسمی ممکن است تا 48 ساعت به طول بیانجامد پس بهتر است در این بازه زمانی قبل از اجرای برنامه به ذخیره سازی آن بپردازیم تا با حداکثر ذخیره گلیکوژن در بدن برنامه کوهنوردی خود را شروع کنیم.
پس از اینکه این ماده در بدن به اتمام برسد بدن به سراغ ذخیره های چربی بدن می رود و از آنجا که چربی در بدن ناقص می سوزد و نیاز به اکسیژن زیادی برای تبدیل شدن به انرژی دارد هم باعث افزایش و شدت تنفس ما میشود(به نفس نفس زدنهایتان دقت کرده اید؟) و هم باعث تولید اسید لاکتیک و خستگی عضلانی می شود (به ناتوانی بدنتان در حرکت چطور؟) و شما را رفته رفته به توقف کامل نزدیک می کند . البته این طور نیست که در صورت داشتن ذخیره گلیکوژن ، بدن حتما از آن استفاده کند بلکه در فعالیت با شدت کم بدن بیشتر چربی می سوزاند در فعالیت های استقامتی از ترکیب چربی و گلیکوژن و در فعالیت شدید تنها از گلیکوژن استفاده می کند. بدین ترتیب در یک برنامه کوهنوردی که از شیبی به اتفاق دوستتان مشغول صعود هستید ممکن است چون شما دارای آمادگی جسمانی خوبی هستید حرکت در این شیب برای شما فعالیتی بیشتر استفامتی باشد و با مشارکت نصف گلیکوژن هایتان در مصرف انرژی کمتر از آنها استفاده کنید و آنها را دیر تر از دست بدهید و دوست شما بر عکس مشغول فعالیتی بیشتر از نوع شدید باشد و با مصرف بیشتر گلیکوژن سریع تر آنها را از دست بدهد و در طول مسیر در حالی که شما سرحال هستید او از شما مرتب درخواست توقف و استراحت نماید.
در تغذیه قبل از برنامه دقت کنید از سبزیجات و میوه ها وطیف متنوعی از غذاها استفاده کنید تا کمبودی بابت ویتامین ها و املاح معدنی نداشته باشید هرچند یک راه حل برای جبران آنها چنانچه قادر به این کار نیستید استفاده از مکمل های غذایی و قرصهای ویتامین است که به هر حال با مواد طبیعی قابل مقایسه نیست اما قابل استفاده است. ویتامین ها و املاح معدنی به طور کل در اعمال حیاتی بدن و تعادل آن نقش اساسی و ضروری دارند.هدف از تغذیه قبل از برنامه تامین تمامی نیازهای بدن و ذخیره انرژی به صورت گلیکوژن است.غذاهای چرب و پروتئینی را سعی کنید با فاصله زمانی بیشتری نسبت به زمان اجرای برنامه مصرف کنید هرچند مصرف موادی چون گوشت سفید و ماهی به نظر بسیاری سریع هضم بوده و مشکلی ایجاد نمی کند وحتی به عنوان تغذیه در حین اجرای برنامه نیز میتوانند استفاده شوند .

تغذیه حین اجرای بدن:
این سوال یکی از دغدغه های شما می تواند باشد. جواب هم ساده است و هم پیچیده. نمی توان یک لیست غذایی آماده کرد و آنرا در تمامی برنامه ها برای تمامی افراد اجرا کرد اما قواعدی وجود دارد که اگر در این چهارچوب حرکت کنیم به نتایج مطلوبی می رسیم. این قواعد چیست ؟
هدف از تغذیه در زمان اجرای برنامه کوهنوردی تامین نیازهای بدن برای انجام اعمال حیاتی و کسب انرژی جهت حرکت و تنظیم دمای بدن است. از طرفی مواد غذایی که کوهنورد در کوله پشتی قرار میدهد باید کم حجم ، سبک و مقاوم در برابر فساد باشد. علاوه بر این موارد باید غذا مورد علاقه کوهنورد باشد. قانونی در کوهنوردی وجود دارد که می گوید اگر غذایی را در شهر با اکراه و بی میلی مصرف می کنید در ارتفاعات اصلا آنرا نمی توانید مصرف کنید. بنابر این از حمل غذاهایی که علاقه چندانی به آنها ندارید اما به توصیه کسی یا به دلیل سبکی و انرژی بالا انتخاب کرده اید خودداری کنید. همچنین اگر غذا و خوراکی جدیدی را انتخاب کرده اید که تا به حال آنرا امتحان نکرده اید حتما آنرا قبل از برنامه مصرف کنید و اطمینان پیدا کنید که آنرا دوست دارید.
نکته دیگه انتخاب وعده های غذایی ای است که غالب کربوهیدرات دارند . همانطور که شاید متوجه شده اید این قاعده ای برای تمامی مراحل تغذیه شامل  قبل از برنامه ، حین برنامه و پس از برنامه برای بازیابی توان جسمی یکسان است . مانند همیشه ماکارونی ، سیب زمینی آب پز، خلال سیب زمینی کم نمک ، پوره سیب زمینی، برنج ، نان ، فرنی ، حلوا ، کنسرو ذرت ، لوبیا  و سوپها انتخابهای خوبی برای وعده های غذایی هستند که کربوهیدرات می باشند. بر اساس شرایط گوناگون و مدت زمان برنامه می توانید لیستهای مختلف غذایی برای خودتان ارایه دهید. نگاهی به وعده های غذایی کنیم.


صبحانه:
صبحانه مهم ترین وعده غذایی کوهنورد است این به خاطر سر صداهای روزنامه ها و رسانه ها در مورد اهمیت صبحانه نیست بلکه یک واقعیت در کوهنوردی است.اگر کمی دقت کنید جدا از ظرفیت بدن ما برای دریافت مواد غذایی در صبح از وجه کوهنوردی وعده صبحانه دارای امتیازات و ویژگیهای خاصی نیز هست:
1- تنها وعده ای است که شما می توانید با حوصله و بدون خستگی ناشی از اجرای برنامه یک تغذیه کامل و مفصل داشته باشید! معمولا وقتی برای ناهار نیست و شام هم با خستگی یک روز صعود همراه است.
2- صبحانه مفصل و صحیح شما را برای یک روز کامل کوهنوردی می تواند آماده می کند در حالی که وعده ناهار اگر هم برگزار شود چون در اواسط برنامه هستید نمی تواند مفصل باشد و با شکم پر به صعود ادامه داد و وعده شام شما را برای صعود روز بعد یاری می کند و در برنامه های یک روزه عملا جزو مرحله تغذیه پس از اجرای برنامه و بازیابی توان جسمی محسوب شده و اگر هم وعده شام را باخود برده باشید نه تنها در صعود یک روزه تاثیر مثبتی در خود صعود نداشته بلکه بار اضافه ای بوده که در برنامه یک روزه حمل کرده اید !
3- باید در کوهنوردی منتظر هر حادثه ای بود . ممکن است در ادامه روز با اتفاقاتی روبرو شوید که بیش تر از 24 ساعت اجازه تغذیه مجدد به شما ندهد و صبحانه ای که در ابتدا صرف کرده اید تنها منبع انرژی شما در مواجه با پیشامدهای غیر منتظره باشد.


قاعده معروف در زندگی شهری می گوید : مثل پادشاه صبحانه بخورید ، مثل یک ملکه ناهار را برگذار کنید و مانند فقرا شام صرف کنید. اما قاعده در کوهنوردی خیلی ساده تر است : تا می توانید از هر چیزی که دوست دارید و هر زمان که فرصت داشتید بخورید !
برای صبحانه حتما از مایعات به مقدار فراوان استفاده کنید چای و نسکافه به خصوص در صبح سرد زمستان انتخابهایی ایده آل است و آب میوه برای تابستانهای گرم. شخصا برای صبح های زمستان در چادر فرنی داغ رو خیلی دوست دارم اگر تهیه اون رو بلد نیستید حتما کسی هست که اینکار رو بتونید ازش یاد بگیرید. فرنی همراه با دارچین ، گلاب و شکر و اگر یکم دست از خساست برداری خلال بادام ، پسته و تکه های گردو هم بریزید (شرم بر تو!) . فرنی رو با شیر درست کنید اگه امکان بردن شیر استرلیزه ندارید می توانید پودر شیر (شیر خشک) ببرید و اگه هنوزم نمی خوای دست از خساستت برداری با آب جوش هم جواب میده (لعنت به تو!)
فرنی درست کردن رو حتما یکی دو بار تو خونه تمرین کن تا خوب ملکه ذهنت بشه. یه صبح سرد زمستون وقتی به سختی خودت رو راضی کردی از کیسه خواب گرمت بیای بیرون و صبحونه درست کنی مطمنا زمان خوبی برای یک تجربه آشپزی نیست!
فرنی رو میتونی تو خونه هم درست کنی وسرد شده اون را برای صبحانه برنامه های یک روزه ببری و مصرف کنی. بعد از فرنی نیمه دوم شروع میشه! . حالا باید به همراه یکی دولیوان چای یا نسکافه از خوراکی هایی مثل نون و عسل ، نون و خامه یا خامه شکلاتی ، کره بادام زمینی ، نون و کره پسته ، خرما ، موز ، کاکائو ، مویز ، گردو ، پسته و هرچیز دیگه ایکه خودت فکر می کنی دوست داری استفاده کنی. زمان کافی برای خوردن صبحانه همراه با آرامش بگذار. اگه لازمه کمی زودتر از خواب بلند شو و بیشتر برای صبحانه وقت بگذار. باید شاهانه صبحانه رو بخوری و از تک تک لحظه هاش لذت ببری. فقط این نکته تغذیه رو رعایت کن تا موفق ترین صبحانه رو داشته باشی :
تمامی این موادی که برای صبحانه معرفی کردم (به استثنای کره بادام زمینی و کره پسته که چربی هستند و خامه که پروتئین هست) جزو خانواده کربوهیدراتها هستند. اما کربوهیدرات خودش به دو نوع تقسیم میشه : ساده و مرکب. کربوهیدراتهای ساده مواد قندی هستند که خیلی سریع وارد جریان خون میشن و سریع به ما انرژی میدن . مثلا عسل در 5 دقیقه و خرما ، مویز ، کاکائو زیر 10 دقیقه به ما انرژی میدن و از طرف دیگر کربو هیدراتهای مرکب مثل نان و فرنی و کلا خمیری شکلها تا حداکثر 2 ساعت ممکنه طول بکشه به ما انرژی بدن(چون اول باید به کربوهیدرات ساده تجزیه شده و بعد تبدیل به انرژی شوند). در نتیجه در وعده صبحانه از هر دو گروه استفاده کنید یعنی در کنار لقمه های صبحانه یا فرنی از مواد قندی و ترجیحا طبیعی مثب عسل ، خرما ، مویز، موز و کاکایو استفاده کنید. به این ترتیب هم در شروع حرکت بدن شما سرشار از انرژی است و هم در ادامه با آزاد شدن انرژی کربوهیدراتهای مرکب تا مدت زمان طولانی احساس توامان انرژی و سبکی خواهید کرد. از چربیها و پروتئین ها هم به مقدار کمتر در صبحانه استفاده کنید تا برای ساعات طولانی تری انرژی داشته باشید و هم تمامی نیازهای بدن رو اول روز پوشش بدید. برای پروتئین استفاده از شیر در فرنی یا جدا ، کمی پنیر یا قطعاتی کشک خشک خیلی خوبه و برای چربی از نوع گیاهی اون مثل کره های بادام زمینی و کره پسته یا خود پسته و بادام زمینی و سایر مواد آجیلی و تخمه ها می توانید استفاده کنید. از کره حیوانی ، حلوا شکری ، حلوا ارده و به طور کل از خوراکیهای چرب و سنگین در وعده های غذایی کوهنوردی تا جای ممکن استفاده نکنید.
اگر موقع خوردن صبحانه لذت بردید ، موقع شروع برنامه احساس سبکی و انرژی داشتید و تا اواسط روز خودتون رو پر از انرژی دید ، پس در انتخاب صبحانه مناسب کاملا موفق بوده اید.


ناهار:
وعده ناهار در کوهنوردی به خصوص در برنامه های جدی تر همان تصور همیشگی ما از ناهار نیست. ناهار به دلیل اینکه در میانه اجرای برنامه هستیم و احتمالا مشغول صعود فرصت پخت و پز نداریم و باید غذایی سبک و پر انرژی و کم حجم بخوریم. از مواد غذایی که برای صبحانه معرفی کردم می توانید استفاده کنید. از این میان حلوا ، چیبس خلالی کم نمک ، کالباس ژامبون مرغ ، پوره سیب زمینی و الویه انتخابهای خودم هستند شاید ذائقه شما چیز دیگری باشد. مصرف مایعات را فراموش نکنید.

شام:
وعده ناهار را به هر دلیلی اگر حذف کردید و با خوردن تنقلات در طول برنامه جایگزین کردید هیچ اشکالی ندارد و مشکلی پیش نخواهد آمد اما در برنامه های بیش از یک روز و به خصوص در فصل های سرد به هیچ وجه به دلایلی چون بی اشتهایی ، حوصله نداشتن ، خستگی یا خواب آلودگی حق صرف نظر کردن از شام را ندارید. چنانچه این کار را انجام دهید به خودتان ظلم بزرگی کرده اید و فردا صبح هنگامی که با خستگی و کوفتگی و بی حوصلگی از خواب برخواستید و نتوانستید همان کوهنورد همیشگی باشید به ارزش شامی که نخورده اید پی میبرید . همچنین باید مایعات فراوان بنوشید و الا ممکن است دچار گرفتگی های عضلانی به خصوص هنگام خواب شوید. گاه پیش می آید به دلیل تنبلی دوست ندارید مایعات زیادی مصرف کنید تا نیاز به بیرون رفتن از چادر و رفع حاجت (شکار خرگوش) پیدا کنید ویا به همین دلیل اصلا چیزی نمی خورید به خصوص در فصول سرد هنگامی که در ارتفاع چادر زده اید. در انجام این کار به هیچ وجه تنبلی نکنید . غذاهای وعده شام می تواند به انتخاب شما از همان مواد غذایی صبحانه و ناهار باشد به علاوه سوپها. سوپ داغ کلید موفقیت یک ضیافت شبانه به خصوص در شبی سرد و بعد از سپری کردن روزی سخت است. خوشبختانه انواع سوپهای نیمه آماده در بازار یافت می شود توصیه می کنم به جای اینکه از یک مدل آن چند بسته تهیه کنید از انواع مختلف آن با خود ببرید تا ضیافت شما کامل شود. اگه کمی هم ذوق و سلیقه داشته باشید همراه بردن چند لیمو ترش تازه ، تکه های قارچ خورد شده ، هویج و کلم رنده شده ، سبزی خشک شده و ادویه همه مکمل هایی هستند که می توانید در خانه تهیه کنید و با خود ببرید و در سوپ بریزید باور کنید معجزه می کند و ارزشش را دارد. آب ، چای ، نسکافه ، شربت ، آب میوه همه انتخابهایی هستند برای آشامیدن و آبیاری بدنی که بعد از یک روز سخت تشنه است هرچند شما احساس نمی کنید. به نظر من انقدر سوپ و مایعات بخورید تا حداقل 2 بار قبل از خواب نیاز به شکار خرگوش داشته باشید و اگر بیشتر چه بهتر! رنگ ادرار شما چنانچه به سمت نارنجی نزدیک باشد شما بیشتر به مایعات نیاز دارید و بدنتان کم آب است و هر چه سفید تر و بی رنگ تر باشد بدن شما به لحاظ مایعات وضعیت متعادل تری دارد. به دلیل اختلال در حس تشنگی در ورزش های سنگین به خصوص در کوهنوردی در ارتفاع ، مشاهده رنگ ادرار یکی از معدود راههای تشخیص مقدار نیاز بدن به مایعات است. همچنین برخی از تجربیات و مقالات اینطور بیان می کنند که ادرار قبل از خواب در ارتفاعات بلند به خواب بهتر و تنفس منظم تر هنگام خواب در ارتفاع کمک کننده است پس از این شکار خرگوش به جای فرار استقبال کنید !.
نظر شخصی خودم اینه که کوهنوردهایی که در کمپ فعال هستند یعنی موقع صبح سحر خیز هستند و سایرین رو بیدار می کنند و صبحانه رو درست می کنند و با اشتیاق می خورند و در وعده شام در نقش آشپزی که از آشپزی لذت می برند ظاهر شده و در بدترین شرایط بیشترین لذت رو میبرند خیلی دوست دارم و کوهنورد میدونم و خیلی های دیگر هم آرزوی داشتن چنین افرادی در گروه خود دارند پس سعی کنید همیشه  شما چنین فردی در گروهتون باشید نه مثل خیلی ها که فقط منتظر برپایی چادر توسط باقی نفرات هستند و بلافاصله زیرانداز و کیسه خواب خود را در بهترین جای چادر پهن می کنند و مانند تکه ای گوشت بدون اینکه چیزی بخورند داخل کیسه خواب رفته و فردا صبح فقط با داد و بیداد بقیه بیدار می شوند. 4 تا 5 ساعت خواب در طبیعت مطمئن باشید نیاز بدن شما را به خواب  کاملا رفع می کند اما 2 ساعت وقت برای شام و خوردن مایعات بگذارید تا فردا صبح سرحال تر و شوخ و شنگ تر از تمام کسانی که تمامی شب را خوابیده اند بیدار شوید. اینکار شاید در اوایل سخت باشد اما به عنوان یک مهارت کوهنوردی باید آنرا تمرین کنید.


ریزه خواری:
ریزه خواری واژه ای است که شاید زیاد در کوهنوردی شنیده باشید.ریزه خواری به معنای مصرف تنقلات دارای انرژی در حین اجرای برنامه و در زمان استراحتهای کوتاه است تا همیشه برای ساعتهای آینده دارای انرژی باشید .در واقع ریزه خواری مکملی است برای وعده های غذایی است تا با مصرف تنقلاتی مانند شکلات ، خرما ، میوه ها (خشک یا تازه) ، آجیل ها (از جمله پسته) ، مویز واحدهای کوچک انرژی به بدن خود برسانید تا به اصطلاح هیچگاه بدن شما خالی نکند.

 این همه بخور بخور برای چیست ؟ !


کوهنوردی ورزشی سنگین است به این معنا که کالری بسیار زیادی مصرف می کند. تنها راه کسب انرژی خوردن است اما انرژی بدست آمده از غذاهایی که میخوریم در کوهنوردی برای 2 منظور در بدن ما مصرف می شود :
اول صرف اعمال حیاتی بدن و اعمال حرکتی کوهنورد که به معنای فعالیت و حرکت است که همه میدانیم.
دومین قسمت صرف انرژی گرمایی شده که برای گرم نگه داشتن بدن و زنده ماندن بدن کوهنورد به خصوص در ارتفاع بالا و هواهای سرد می شود که کمتر به آن توجه داریم. خوردن ، هضم شدن ، حمل کردن مواد غذایی  همه مصائبی است که می کشیم تا انرژی کسب کنیم حال اگر از پوشش و پوشاک مناسبی استفاده نکنید و بدنتان را در معرض سرما قرار دهید اینکار را ناچارا باید بدنتان با صرف انرژی که به زحمت کسب کرده اید انجام می دهد و بدنتان و به خصوص قسمتهای حساس و حیاتی آن را گرم نگه دارد. پس از کلاه ، عینک طوفان برای گرم نگه داشتن چشم در هوای طوفانی و سایر تجیهزات مناسب استفاده کنید تا دیرتر احساس گرسنگی کنید!.


چند نکته:
از نوشابه های ورزشی در زمان صعود جهت رفع تشنگی کمک بگیرید: نوشابه ورزشی از ترکیب آب میوه ، کمی نمک ، شکر و آب تهیه می شود. بهترین گزینه برای آب میوه آبلیمو و آب پرتغال بهترین گزینه ها هستند. این نوشابه نمک از دست رفته شما را که با تعریق از دست داده اید جبران می کند و باعث بهبود عملکرد بدنتان به خصوص سیستم عصبی و عکس العملهای شما می شود. آب میوه و آب نیز تشنگی بدنتان را جبران می کند و شکر هم به شما مقداری انرژی که سریع جذب خون می شود می دهد.در هنگام فعالیت ورزشی بدن ما اصطلاحا قلیایی می شود و استفاده از شربت ورزشی که بر پایه آبلیمو درست شده با خاصیت اسیدی که دارد بدن را متعادل می کند.
موز یک میوه ورزشی است. خوشمزه ، پر انرژی و با پتاسیم بالا. پتاسیم یکی دیگر از الکترولیت هاست (مانند نمک) که به تنظیم عملکردهای بدنتان به خصوص دستگاه عصبی کمک فراوان می کند. تازه یا ورقه های خشک آن هر دو خوش خوراک و کارساز است به خصوص در برنامه های چند روزه و زمستانی.
در آینده چند دستور آشپزی کوهنوردی هم میذارم شما هم اگر تجربه های آشپزی موفقی دارید بفرستید تا در اون مطلب استفاده کنم.

در آخر باید جمله ای بگویم که تمامی کوهنوردان جدی با آن هم عقیده اند:
در کوهنوردی خوردن هنر است.

گرفتگی عضلات

 

برداشت از : وبلاگ چال  ( توحید نوروزی)


مقدمه:
تو تمرینهایی دوچرخه سواری شبانه ماه رمضان با گرفتگی شدید عضله پا هنگام دوچرخه سواری مواجه شدم و این موضوع رو برای تحقیق در وبلاگ چال برای استفاده ورزشکارها مناسب دیدم. بعد از مطالعه و تحقیق و بررسی وضعیت تغذیه در 48 ساعت گذشته متوجه علت اون شدم . اما نتیجه این تحقیق در اختیار شما که برای کوهنوردها بهینه سازیش کردم.
گرفتگی عضلانی یکی از دردها و آسیبهای شایع است که اکثر ورزشکاران آنرا تجربه می کنند. البته بسیاری از افراد مانند افراد مسن بالای 60 سال و پس از مصرف برخی از داروها به عنوان عوارض جانبی  دارو ، خانمهای باردار و افرادی که در مصرف مشروبات الکلی زیاده روی می کنند نیز این عارضه را به احتمال زیاد تجربه می کنند. گرفتگی عضلانی به خصوص در مورد عضله های پشت ساق پا و گاهی در کف پا شایع ترین نوع گرفتگی عضلانی است. این حالت وضعیت دردناک و ناراحت کننده ای است و علت آن انقباض بسیار شدید عضله و ماندن عضله در این حالت است که عضله به حالت اول بازنگشته و منبسط نمی شود.

نحوه بروز گرفتگی عضله پشت ساق پا

 این وضعیت یک حالت موقتی است و بین چند ثانیه تا چند دقیقه ممکن است به طول بیانجامد و بدون انجام درمان خاصی خود به خود بهبود می یابد و ممکن است عضله تا 24 ساعت پس از بهبود حساس بماند و مستعد بازگشت مجدد به این حالت باشد. اما چنانچه این وضعیت برای شما مرتب تکرار می شود مثلا در طول هفته یا در طول ماه ، ممکن است این حالت یکی از نشانه های بیماری خاص در شما باشد و باید به پزشک مراجعه کنید. از آنجا که این گرفتگی اغلب در عضلات ساق پا رخ می دهد نگاه دقیق تری به این نوع می اندازیم.

علت های شایع گرفتکی عضلانی و راه درمان :
واقعیت این است که بسیاری از دلایل بروز این عارضه همچنان ناشناخته است اما علاوه بر مواردی که در مقدمه اشاره کردم ، 7 عامل اصلی را برای این عارضه پذیرفته اند:


1- انقضباض عضله به مدت طولانی: این دلیل اصلی ترین علت بروز گرفتگی عضله پا به خصوص هنگام خواب است که به آن گرفتگی شبانه هم میگن. در این حالت ما ناخواسته باعث انقباض عضله ساق پا می شویم و در این حالت باقی می مانیم  بدین صورت که پنجه پا را به سمت پایین خم می کنیم و کمی هم خمش در زانو ایجاد می کنیم. امتحان کنید در این وضعیت در حالی که در رختخواب خوابیده اید ، عضله پشت پای شما جمع می شود و گلوله می شود. حال در همین حالت می مانیم و یا خوابمان می رود و ناگهان با یک در شدید در همین عضله از خواب می پریم که واقعا حالت بدی است. توجه کنید موقع خواب در برنامه های کوهنوردی در چادر و کیسه خواب خیلی وقتها ما به همین شکل می خوابیم (خیلی وقتها به دلیل کمبود فضای داخل چادر خودمون رو به این صورت جمع می کنیم) که حداقل بهتره پنجه پا رو به سمت پایین خم نکنیم. خستگی عضله و فعالیت شدید نا متناسب با میزان آمادگی جسمانی نیز می تواند عضله رو مستعد قرارگیری در این وضعیت برای ورزشکاران نماید.


2- کمبود آب بدن یا خشکی بدن: در این حالت ما در طول روز یا زمان فعالیت ، آب به میزان کافنی ننوشیدیم و دچار یک تشنگی مزمن هستیم. به خصوص در برنامه های زمستانی پس از برقراری کمپ بدون اینکه تغذیه مناسبی انجام دهیم و مایعات فراوان بنوشیم ترجیح میدیم به علت خستگی و سرما سریع تر تو کیسه خوابمون بخزیم و تنبلی می کنیم. همین کار باعث میشه علاوه بر اینکه فردا کارایی پایینی داشته باشیم ، در هنگام خواب یا صبح فردا این عارضه رو تجربه کنیم. پس به مصرف مایعات به خصوص قبل از خواب و پس از یک روز فعالیت سنگین اهمیت بدیم.


3- کمبود اکسیژن : در این وضعیت اکسیژن کافی به بدن نمی رسه. مثلا زمانی که فعالیت شدیدی انجام می دهیم یا در ارتفاعات بلند مشغول فعالیت هستیم و تنفس ما با میزان فعالیت ما همخوانی نداره و به عبارتی در آستانه بی هوازی توانمون مشغول فعالیت در یک زمان طولانی هستیم . تنفس عمیق و سریع راه مناسبی برای جبران این کمبود است.


4- تغییر ناگهانی و شدید دمای هوا: فرض کنید در یک برنامه زمستانی ، داخل کیسه خواب گرم و نرم به خواب رفته اید و نیمه های شب تصمیم میگیرید برای شکار خرگوش از چادر بیرون برید و بدون پوشش کافی به علت اینکه هر لحظه ممکنه خرگوش از لونش فرار کنه ! با عجله از چادر بیرون میرید چند متری از چادر دور میشید و خرگوش رو به هلاکت میرسونید و با لرز فراوان به چادر بر میگردید . ممکنه احساس کنید عضله های بدنتون سفت شده و موقع رفتن به کیسه خواب با فریاد ناشی از گرفتگی عضلانی کل منطقه رو از بروز این عارضه با خبر کنید !. پس مراقب باشید شوک دمایی به بدنتون ندید (از دمای اتاق به دمای سرد به صورت ناگهانی) و موقع بیرون رفتن از چادر به خصوص در شب و هوای طوفانی و باد از پوشش کامل و کافی استفاده کنید.


5- کمبود کلسیم: فقز کلسیم در خون می تواند باعث اختلال در انقباض و انبساط عضلانی و بروز این عارضه شود. مصرف فراورده های لبنی ، کلم بروکلی و غذاهای دارای کلسیم و مکملها در برنامه های طولانی راه حل مناسب است.


6- کمبود نمک: نمک جزو الکترولیتها و از مواد ضروری برای بدن است. کمبود این الکترولیتها باعث اختلال در واکنشهای عصبی بدن و بروز گرفتگی عضلانی می شود. همانطور که میدانید نمک با تعریق بدن دفع می شود و برای جبران آن معمولا ورزشکاران از نوشابه های ورزشی (ترکیب نصف آب ، نصف آب میوه کمی شکر و کمی نمک) برای جبران آن در حین فعالیت استفاده می کنند.


7- کمبود پتاسیم: پتاسیم هم جزو دسته الکترولیتهاست. . پتاسیم را هم می توانید از بسیاری از مواد مانند خرما ، موز و حبوبات بدست آورید. از این میان موز به دلیل اینکه پتاسیم خود را به تدریج آزاد می کند بهترین گزینه برای فعالیتهای روزانه است اما استفاده از خرما در مدت طولانی تر به دلیل انرژی و ماندگاری بیشتر و حجم کمتر برای برنامه های طولانی تر به نظر ارجحیت دارد.

راهکارهای درمان و پیشگیری جانبی :
متاسفانه بر روی این عارضه تحقیقات دقیق و وسیعی تا به امروز صورت نگرفته است و به همین دلیل بسیاری از علتهای این عارضه در حد فرضیه و تجربه باقی مانده است. این مورد برای راهکارهای درمان و پیشگیری نیز صدق می کند. ممکن است روشی را عده ای تزویج کنند و عده ای پس از امتحان کردن آن به دلیل نتیجه نگرفتن اعتقادی به آن نداشته باشند. اما در اینجا علاوه بر مواردی که به صورت موردی برای هر علت عنوان شد ، دو راهکار برای درمان و پیشگیری نیز که بیشتر مورد توافق جمعی است و برای کسانی که مرتب به این عارضه دچار می شوند رو ذکر می کنم :


1- انجام تمرین کششی عضله پشت پا: همانطور که گفته شد این عضله بیش از سایر عضله ها دچار گرفتگی شده و این تمرین را می توانید برای پیشگیری برای کسانی که زیاد به این عارضه دچار می شوند استفاده کرد. در صورتی که در قسمتهای دیگر دچار گرفتگی عضلانی میشوید  می توانید تمرین کششی مناسب آن قسمت را انجام دهید. این تمرین را روزی 3 نوبت انجام دهید و نوبت سوم را قبل از رفتن به رختخواب و به صورت سبک تر انجام دهید. مطابق شکل قرار بیگیرید و در این حالت باقی بمانید تا عضله ساق پای شما تحت کشش و انبساط قرار بگیرد.

تمرین کشش برای پیشگیری از گرفتگی عضله ساق پا 

کف پاها به زمین کاملا بچسبانید ، بین 60 تا 90 سانتیمتر از دیوار روبرو فاصله بگیرید و با کف دو دست به دیوار تکیه بدهید. خودتان کشش را در پشت پا احساس می کنید. چنانچه از این مورد نتیجه میگیرید نیازی به استفاده از مورد دوم و استفاده از قرص گنه گنه ندارید.


2- استفاده از قرصهای گنه گنه (Quinine): استفاده از این دارو یکی از درمانهای رایج گرفتگی عضلانی است. این قرصها تعداد دفعات و شدت گرفتگی عضلانی رو کاهش می دهند اما ممکنه همزمان روی هر دو مورد تاثیر نگذارند. به هنگام خواب یک عدد مصرف کنید و به عنوان یک دوره چهار هفته ای این کار را انجام دهید. اگر بعد از این مدت شدت یا تعداد گرفتگی کاهش یافت این درمان را تا 3 ماه ادامه دهید و پس از آن بررسی کنید که آیا نیاز به ادامه مصرف آن دارید یا خیر. به هر حال خانمهای باردار نباید از این قرص استفاده کنند و به طور کل بهتره قبل از مصرف هر دارویی با پزشک مشورت کنید.

نکته آخر: قبل و بعد از انجام تمرین و شروع فعالیت های بدنی از گرم کردن و سرد کردن غفلت نکنید. حرکات کششی را به هنگام گرم کردن و سرد کردن انجام دهید تا از بروز این عارضه در زمان فعالیت جلوگیری کنید ویا حداقل شدت آن را کاهش دهید.

*متن فوق چکیده مقالات طولانی و وب سایتها مختلف است که سعی کردم با خلاصه گویی و بحث کاربردی از زیاده گویی بپرهیزم.

منابع :
www.patient.co.uk
www.bbc.co.uk/health
www.wikipedia.org
www.pathakwavecurecenter.com

 


برخی از قلل اصلی کوههای ایران

  

قله

ارتفاع (متر)

منطقه / رشته کوه

آتشکوه

3850

البرز مرکزي

آزاد کوه

4375

البرز مرکزي

آلانه سر

4050

منطقه تخت سليمان

آلمابلاغ

2997

زاگرس - الوند همدان

اَردک و مَردک

3486

زاگرس - الوند همدان

پالون گردن

4250

البرز مرکزي

پسند کوه

4000

منطقه تخت سليمان

تخت سليمان

4659

منطقه تخت سليمان

توچال

3960

البرز مرکزي

چالون

4516

منطقه تخت سليمان

چهار قله

3184

زاگرس - الوند همدان

خرسان جنوبي

4659

منطقه تخت سليمان

خرسان شمالي

4680

منطقه تخت سليمان

خرسنگ

4100

البرز مرکزي

خشچال

4180

البرز غربي

خلنو

4375

البرز مرکزي

دائم برف

3450

زاگرس - الوند همدان

دماوند

5671

البرز مرکزي

زرين کوه

4200

منطقه تخت سليمان

سبلان

4811

آذربايجان

سرکچال

4150

البرز مرکزي

سيالان

4250

البرز غربي

سياه سنگ

4604

منطقه تخت سليمان

سياه کمان

4472

منطقه تخت سليمان

سياه گوک جنوبي

4500

منطقه تخت سليمان

سياه گوک شمالي

4445

منطقه تخت سليمان

سياه ليز

3975

منطقه تخت سليمان

شانه کوه

4465

منطقه تخت سليمان

شاه البرز

4200

البرز غربي

شاه نشين

3850

البرز مرکزي

علم کوه

4850

منطقه تخت سليمان

قزل ارسلان

3250

زاگرس - الوند همدان

کالاهو

4412

منطقه تخت سليمان

کرکس

2995

زاگرس - الوند همدان

کرما کوه

4020

منطقه تخت سليمان

کلاغ لانه

3410

زاگرس - الوند همدان

کلاه قاضي

3125

زاگرس - الوند همدان

کلون بستک

4200

البرز مرکزي

کهار

4050

البرز غربي

گردونکوه

4402

منطقه تخت سليمان

لشگرک

4256

منطقه تخت سليمان

مهرچال

3920

البرز مرکزي

ميان سه چال

4348

منطقه تخت سليمان

ناز

4100

البرز غربي

ناظر

4350

البرز مرکزي

وروشت

4100

البرز مرکزي

الوند

3428

زاگرس - الوند همدان

هفت خوان

4537

منطقه تخت سليمان

يخچال

3580

زاگرس - الوند همدان

 

معرفی چند مسیر کوهنوردی

 

 برداشت از :  

۱- سایت راهنمایان کوهستان ایران  -  به همت لیلا عزیزی

                            ۲- این سایت   - با همت  لیلا عزیزی  و بابک ضیاء

 


قله سيالان ( 4150 متر ) به دره 2000

گزارش صعود به قله سرکچال

گزارش صعود به قله 3912 متري مهرچال ( کوه سياه)

پيمايش دره نگار

صعود به قله ورزاب 1 به ارتفاع 4028 متر

گزارش صعود به قله ورزاب 4

گزارش برنامه تهران به شمال

گزارش صعود به قله ريزان

گزارش صعود به قله 3975 متری توچال

گزارش برنامه شاه البرز

گزارش برنامه سبلان شمال شرقي 

گزارش صعود به قله 3850 متری پير زن کلوم 

گزارش صعود به قله 3900 متری پاشوره 

صعود به قله ارفه کوه 

گزارش برنامه کمانکوه- يخچال- سرماهو- آزادکوه از روستاي وارنگرود  

گزارش برنامه صعود از جبهه شمالی دماوند و بازگشت از جنوبی

 


 

آزادکوه - لینک گزارش ورزاب 4 - لینک گزارش
ارفه کوه- لینک گزارش ورزاب 1- لینک گزارش
توچال- لینک گزارش جديد- تهران به شمال ( همراه با نقاط GPS )- لينک گزارش
پاشوره- لینک گزارش جديد- آزادکوه( همراه با نقاط GPS و عکس)- لينک گزارش
پیرزن کلوم- لینک گزارش جديد- حصارچال به دره 3000 - لينک گزارش
سبلان- لینک گزارش  
سرکچال- لینک گزارش  
سیالان- لینک گزارش  
سنگده- لینک گزارش  
شاه البرز- لینک گزارش  
دماوند شمالی به جنوبی- لینک گزارش  
پیاده روی دامغان به گرگان- لینک گزارش  
پیمایش دره نگار- لینک گزارش  
ریزان- لینک گزارش  
قلعه رودخان- لینک گزارش  
هرمز- لینک گزارش  
کویر لوت- لینک گزارش  
مهرچال- لینک گزارش  
وروشت- لینک گزارش  

ورجین- لینک گزارش

 


نکات فنی در کوهنوردی

 

برداشت از  :   "  سایت ایران کوه   "

------------------------------------

 

نکات فنی :
روانشناسی در ورزش بخصوص سنگنوردی و کوهنوردی
عضلات چگونه کار مي کنند
انتخاب کیسه خواب
Back Country چيست؟
گرم ماندن
لایه بندی جورابها
نگهداري پوتينها
عناصر يک خواب راحت
سبکهای صعود
ارزيابي قابليتهاي کوهنوردي
لایه بندی پوشاک
نگهداري و مراقبت طنابها
غذاي صعود
کفش سنگ
Nut چيست ؟
سیستمهای درجه بندی مسیرهای کوهنوردی - سنگ نوردی
اصطلاحات و واژه های کوهنوردی
در مورد پر

مفاهیم آمادگی جسمانی در ارتباط با سلامت

 

برداشت از  :  وبلاگ چال    ( توحید نوروزی )        

 

 مقدمه :
آمادگی جسمانی یک مفهوم عام برای تعیین توانایی انجام کارهای مختلف توسط عامه مردم است. بنابراین تمامی افراد خواه در یک رشته ورزشی فعالیت بکنند یا خیر ، برای حفظ  سلامتی ، حفظ توانایی تا سنین بالا و لذت بردن از جنبه های مختلف زندگی نیاز دارند تا این کیفیت را کسب نمایند. آمادگی جسمانی به 2 دسته تقسیم بندی می شود. اول آمادگی جسمانی در ارتباط با . . .

 

بقیه را در  " ادامه مطلب "  بخوانید !

 

ادامه نوشته

راهنمای خرید و تنظیم کوله پشتی کوهنوردی !

 

برداشت از  :  وبلاگ چال ( توحید نوروزی )

-----------------------------------------------

 مقدمه:
تقریبا تمامی کوهنوردان معتقدند در میان تمامی تجهیزات کوهنوردی ، دوتای آنها بیشترین اهمیت را دارد.یکی کفش کوهنوردی و دیگری کوله پشتی. از طرفی صرف نظر اینکه در چه فصلی و چند روزه برنامه می رویم ، این دو وسیله همراه همیشگی ما هستند. انتخاب یک کوله پشتی مناسب و تنظیم صحیح آن روی بدن کوهنورد ، دو مسله بسیار مهم است . در این مقاله که . . .

 

بقیه را در  " ادامه مطلب "  بخوانید !

ادامه نوشته

مجموعه فیلم های کوهنوردی !

 

00:18 Da: manaslu8000
Visualizzazioni: 236370
03:41 Da: RichardBangs
Visualizzazioni: 87014
01:13 Da: ribbernator
Visualizzazioni: 309676
00:39 Da: Freak4Fun060690
Visualizzazioni: 81332
03:43 Da: wallischeck
Visualizzazioni: 29245
00:14 Da: SSMolokai
Visualizzazioni: 79810
06:18 Da: jimmycar
Visualizzazioni: 46694
04:55 Da: zippyslug31
Visualizzazioni: 9898
04:57 Da: Matzumotto
Visualizzazioni: 12678
03:46 Da: yourclimbing
Visualizzazioni: 183450
03:23 Da: StandardNET
Visualizzazioni: 26284
03:42 Da: liddellg
Visualizzazioni: 10940
03:08 Da: dsardan
Visualizzazioni: 15108
 
mountain climbing ... falling
00:40 Da: LordNeKroTiis
Visualizzazioni: 4127
01:13 Da: Freak4Fun060690
Visualizzazioni: 535027

 

 

مجموعه مطالب مفید کوهنوردی


جی.پی.اس مسیرهای کوهنوردی


نکات فنی کوهنوردی


راهنمای خرید کیسه خواب


در باره ابرها


مجموعه مطالب پزشکی کوهستان


سایت کوهنوردی ویکی پاکوب


وضعیت هواشناسی قله ها


طرح درسهای کوهنوردی


پیوندهای کوهنوردی



جی . پی . اس  مسیرهای کوهنوردی  ( سری اول )

 
 برداشت از :  کوه قاف - رضا زارعی 
 
 
 
 

رشته کوه البرز مرکزی :

توچال از دربند نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

توچال از ایگل نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

پیرزن کلوم و مهرچال از گرمابدر نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

پیرزن کلوم و مهرچال از امامه
نوع دستگاه گارمین، سری رینو 120
با تشکر از آقای حمید شفقی، وبلاگ
کوه نوردی نشان زندگی

هم هن, پیرزن کلوم و مهرچال از امامه نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
با تشکر از آقای محسن عسگری - وبلاگ کلاهه

جانستون از آبنیک
نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

خلنو از لالون
نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

خلنو،هرزه کوه و سرکچال نوع دستگاه گارمین، سری رینو 120
با تشکر از آقای حمید شفقی، وبلاگ
کوه نوردی نشان زندگی

دماوند از مسیر جنوبی نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

دماوند از مسیر غربی نوع دستگاه گارمين، اتركس، ويستا
با تشكر از آقاي جاويد ثروتيان
وبلاگ خانه كوه نوردان كرج

گل زرد نوع دستگاه گارمین، سری رینو 120
با تشکر از آقای حمید شفقی، وبلاگ
کوه نوردی نشان زندگی

ريزان از افجه نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

سرکچال از یال شرقی نوع دستگاه گارمین، سری رینو 120
با تشکر از آقای حمید شفقی، وبلاگ
کوه نوردی نشان زندگی

کلون بستک از گردنه دیزین نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
---------------

کلون بستک از گردنه دیزین
نوع دستگاه گارمین، سری رینو 120
با تشکر از آقای حمید شفقی، وبلاگ
کوه نوردی نشان زندگی
--------------

ورزاب 4 از آبنيك نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
--------------
قله گرگ نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

با تشکر از آقای محسن عسگری - وبلاگ کلاهه

---------------

رشته کوه البرز غربي :

علم كوه از مسير گرده آلمانها نوع دستگاه گارمين، اتركس، ويستا
با تشكر از آقاي جاويد ثروتيان
وبلاگ خانه كوه نوردان كرج
---------------

علم كوه از مسير حصار چال نوع دستگاه گارمين، اتركس، ويستا
با تشكر از آقاي جاويد ثروتيان
وبلاگ خانه كوه نوردان كرج
---------------

کرماکوه نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

با تشکر از آقای محسن عسگری - وبلاگ کلاهه

-----------
کاهار و ناز نوع دستگاه گارمين، اتركس، ويستا
با تشكر از آقاي جاويد ثروتيان
وبلاگ خانه كوه نوردان كرج
---------------

رشته کوه فیروز کوه :

انگمار نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
--------------

رشته کوه زاگرس :


قله رنج نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
با تشکر از آقای محسن عسگری -
وبلاگ کلاهه
-------------

کول جنون نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا

با تشکر از آقای محسن عسگری - وبلاگ کلاهه

------------

دائم برف نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
با تشکر از آقای محسن عسگری -
وبلاگ کلاهه

------------


کوههای گیلان :

درفک از ده فراز نوع دستگاه گارمين، اتركس، ويستا

با تشكر از آقاي جاويد ثروتيان وبلاگ خانه كوه نوردان كرج


قلل ممتد مرکزی  :

کرکس نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
با تشکر از آقای محسن عسگری -
وبلاگ کلاهه
----------------

شير كوه يزد نوع دستگاه گارمين، اتركس، ويستا
با تشكر از آقاي جاويد ثروتيان
وبلاگ خانه كوه نوردان كرج
---------------

برفخانه تزرجان نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
با تشکر از آقای محسن عسگری - وبلاگ کلاهه

---------------


قله کلاهه نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
با تشکر از آقای محسن عسگری -
وبلاگ کلاهه
---------------


کوههای جهان:


اورست از جبهه جنوبی نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا
--------------

اورست از جبهه جنوبی نوع دستگاه گارمین، سری رینو 120

با تشکر از آقای فرهاد عزیزی مقدم

--------------

آرارات مسیر جنوبی نوع دستگاه گارمین، اترکس، ویستا چ
--------------


سایر مناطق :


مسیر بلده - سیسنگان نوع دستگاه گارمین، سری رینو 120
با تشکر از آقای حمید شفقی، وبلاگ
کوه نوردی نشان زندگی
--------------


برداشت از :  کوه قاف - رضا زارعی 


 

نکات فنی کوهنوردی

 

 

نکات فنی

 
1

 فرود و آزاد سازی کلنگ

مشاهده
2

 بالاکشی با حداقل ابزار‏

مشاهده
3

 بالاکشی هم طناب

مشاهده
4

 مدیریت بحران

مشاهده
5

 چند نکته در باره صعود از یخ و آبشارهای یخی

مشاهده
6

 آزاد سازی ريورسو

مشاهده
7

 نجات از شکاف یخی حالت سوم

مشاهده
8

 نجات از شکاف یخی حالت دوم

مشاهده
9

 نجات از شکاف یخی

مشاهده
10

 پيمايش يخچال و نجات از شکاف يخي - سه

مشاهده
11

 پيمايش يخچال و نجات از شکاف يخي -دو

مشاهده
12

 پيمايش يخچال و نجات از شکاف يخي -یک

مشاهده
13

 کارگاه ترکیبی ‏

مشاهده
14

 فرود ایمن

مشاهده
15

 سه نکته اساسي در فرود‏

مشاهده
16

 شرایط عمومی صعود در سنگنوردی ( دو)

مشاهده
17

 شرایط عمومی صعود در سنگنوردی (یک)

مشاهده
18

 گره پروانه Alpine Butterfly knot:‎

مشاهده
19

  گره نه Figure of Nine knot

مشاهده
20

  گره سر خرگوشی

مشاهده
21

 بازگشت ایمن در صعودهای ورزشی

مشاهده
22

 ازریابی ریسک ‏RISK ASEESMENT

مشاهده
23

 صعود میمونی

مشاهده
24

 امداد و نجات

مشاهده
25

 فرار از کارگاه

مشاهده
26

  خود حمايت با كلنگSelf Arrest

مشاهده
27

 حمایت در برف

مشاهده
28

 کنترل فرود تازه کارها

مشاهده
29

 قلاب کردن در یخنوردی ‏HOOKING

مشاهده
30

 چند نکته در باره یخنوردی ‏

مشاهده
31

 ابزار گذاری

مشاهده
32

 اسلینگ کوتاه و بلند

مشاهده
33

 صعود های مصنوعی ‏Aid Climbing

مشاهده
34

 دوازده نکته در باره نگهداری ابزار

مشاهده
35

 کارگاه دو طرفه

مشاهده
36

 ریورسو

مشاهده
37

 اتصال طناب به صندلی

مشاهده
38

 موقعیت حمایتچی

مشاهده
39

 عملکرد حمایتچی

مشاهده
40

 یک باید در فرود!

مشاهده
41

 کارگاه دینامیک و استاتیک

مشاهده
42

 دو روش مرسوم برای انداختن طناب به داخل کارابین

مشاهده
43

 تماس کارابین با سطح مسیر

مشاهده
44

 صعود قرقره ای

مشاهده
45

 چند نکته در باره کارگاه حمایت

مشاهده
46

 جلو گیری از شکست طناب

مشاهده
47

 آزاد سازی پروسیک در فرود

مشاهده
48

 باز بینی لوازم قبل از شروع کار

مشاهده
49

 قواعد صعود از سنگ

مشاهده
50

 گیره ها و صعود

مشاهده
51

 چند نکته کوچک ولی مهم

مشاهده
52

 فرند خراب

مشاهده
53

  میانی اول بعد از کارگاه

مشاهده
54

 نحوه تعویض حمایت

مشاهده
55

 ابزار حمایت

مشاهده
56

 Alpine Equalizer

مشاهده
57

  معیار های انتخاب روش صعود

مشاهده
58

  فراگیری سقوط

مشاهده
59

 چند وسیله کوچک با کارایی بزرگ

مشاهده
60

 مسیر های فنی در زمستان:

مشاهده
61

 زمستان - احتیاط - پیشگیری

مشاهده
62

 DMM Bug یک وسیله حمایتی ایده آل

مشاهده
63

 ASAP تحقق یک آرزو

مشاهده
64

 فرود در طوفان و باد شدید

مشاهده
65

 احتیاط بهمن می آد !!!

مشاهده
66

 كارگاه افقي برف

مشاهده
67

 نصب پیچ یخ

مشاهده
68

 نفر سوم در کرده

مشاهده
69

 مشکل اضافه طناب

مشاهده
70

 صعود مصنوعی در صعود آزاد ( طبیعی)

مشاهده
71

 میخ همراه قدیمی

مشاهده
72

 فرند دوست خوب

مشاهده
73

 برگشت بی خطر

مشاهده
74

 وظیفه مهم حمایت چی

مشاهده
75

 میخ کوبی هنری قدیمی و مفید

مشاهده
76

  فرود و خود حمایت

مشاهده
77

 فرود بر روی طناب بار دار

مشاهده
78

 طناب ثابت

مشاهده
79

 طناب سینه اضطراری

مشاهده
80

 صعود همزمان

مشاهده
81

 فرود S

مشاهده
82

 میخ کوبی

مشاهده
83

 انداختن کارابین به ابزار

مشاهده
84

 چند نکته در باره هشت فرود

مشاهده
85

 چند نکته در باره کارگاه و حمایت از بالا

مشاهده
86

 ابزار گذاری

مشاهده
87

 پاندوله و تغییر جهت

مشاهده
88

 باز هم حمایت

مشاهده
89

 کوهنوردی در برف

مشاهده
90

 ارتباط با هم طناب

مشاهده
91

  تمرینات سالنی

مشاهده
92

 نکته حمل ابزار دیواره نوردی

مشاهده
93

 باز هم هوک ها

مشاهده
94

 طناب انقلابی

مشاهده
95

 یک وسیله کارا و سبک

مشاهده
96

 بهمن

مشاهده
97

 ترس از سقوط

مشاهده
98

  صعود مصنوعی با HOOK لذت بخش و زیبا

مشاهده
99

 میانی اول بعد از کارگاه

مشاهده
100

 صعود سبکبار

مشاهده
101

 Dry Tooling

مشاهده
102

 کمی یخنوردی

مشاهده
103

 حمایت سریع نفر دوم در برف

مشاهده
104

 صعود میمونی با پروسیک

مشاهده
105

 بالا کشی به روش قرقره

مشاهده
106

 بالاکشی از شکاف

مشاهده
107

  نصب پیچ یخ و زاویه مناسب

مشاهده
108

 صعود هاي ورزشي و بازگشت ايمن

مشاهده
109

 ابزار گذاری

مشاهده
110

 حمل ابزار و تفکیک آن ها

مشاهده
111

 كروكي هاي سنگنوردي

مشاهده
112

 فرود

مشاهده
113

 9 نكته در صعود هاي ورزشي

مشاهده
114

 میانی اول

مشاهده
115

 وظایف سر طناب

مشاهده
116

 صعود دو طنابه

مشاهده
117

 چند نكته در باره ابزار گذاري

مشاهده
118

 نگاهي به تاكتيك هاي ديواره نوردي

مشاهده
119

 Daisy Chain

مشاهده
120

 صعود ميموني

مشاهده
121

 صعود ذهنی

مشاهده
122

 اصطلاحات صعود

مشاهده
123

 تمرین در مناطق سنگنوردی

مشاهده
124

 قلاب ها

مشاهده
125

 روشهاي بالا كشي

مشاهده
126

 روشهاي بالا كشي

مشاهده
127

 روشهاي بالا كشي

مشاهده
128

 روشهاي بالا كشي

مشاهده
129

 در آوردن ابزار

مشاهده
130

 حمایت با گره

مشاهده
131

 چند نكته در باره فرود

مشاهده
132

 چند نکته در باره کارگاه

مشاهده
133

 زاویه کارگاه

مشاهده
134

 صعود و ابزار گذاری Trad Climbing

مشاهده
135

 برگشت ایمن

مشاهده
136

 صعود مصنوعی Aid Climbing

مشاهده
137

 مسیر های ریزشی

مشاهده
138

 کمک های اولیه

مشاهده
139

 فرود اسکاتلندی

مشاهده
140

 فرود با دو تازه کار

مشاهده
141

 سنگ هاي کوتاه

مشاهده
142

 درجه بندي

مشاهده
143

 حمايت

مشاهده
144

 كارگاه مصنوعي:

مشاهده
145

 کارگاه

مشاهده
146

 ابزار و استاندارد

مشاهده
147

 بالا کشي

مشاهده
148

 ديواره نوردي و هواي بد

مشاهده
149

 حمل کوله

مشاهده
150

 وظيفه حمايت چي

مشاهده
151

 سقوط گربه اي

مشاهده
152

 کوهنوردی در زمستان

مشاهده
153

 درجه بندی

مشاهده
154

 آبالاکف

مشاهده
155

 تحوه نصب پیچ یخ

مشاهده
156

 کوبيدن و در آوردن تیر یخ

مشاهده
157

 توالی حرکات در یخ

مشاهده
158

 حالت اولیه و مناسب استقرار در یخنوردی

مشاهده
159

 چند نکته در باره یخ نوردی

مشاهده
160

 اندازه خودحمایت در کارگاه

مشاهده
161

 نقش كارابين

مشاهده
162

 طناب هاي استاتيك به حد كافي خاصيت كشساني ندارند....

مشاهده
163

 درك مفهوم شوك وارده

مشاهده
164

 خودحمایت فرود

مشاهده
165

 حمایل ابزار

مشاهده
166

 کارگاه مرتب

مشاهده
167

 زمان بندی

مشاهده
168

 درجه بندي مصنوعي AID RATING

مشاهده
169

 حمل بار

مشاهده
170

 مسير مستقيم همواره بهترين راه نيست!!

مشاهده
171

 لوازم اضافی

مشاهده
172

  استفاده از تسمه خود حمايت

مشاهده

از : علی پارسایی